به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، مدلین، دومین شهر بزرگ کلمبیا، یک نمونه الهامبخش برای بسیاری از شهرهای جهان است، چراکه گذار موفقی از ترس عمیق جمعی به شور و شوق امیدبخش برای زندگی شهری و اجتماعی با کیفیت داشت. این شهر بهواسطه وجود طلا و قهوه بهعنوان عمدهترین محصولات صادراتی در قرنهای نوزدهم و بیستم که منجر به انباشت سرمایه و ایجاد صنایع در آن شد، تا سال ۱۹۵۰ بهعنوان مرکز اصلی صنعتی کشور شناخته میشد و در دهههای پس از آن بهسرعت مسیر ترقی را طی کرد.
مدیریت شهری مدلین بهعنوان یک استراتژی برای تنظیم رشد شهری ناشی از افزایش جمعیت و مهاجرت به ساخت مسکن، راهاندازی راهآهن، احداث قنات، برقکشی به مناطق سراسر شهر، راهاندازی خطوط تراموای برقی و مواردی از این قبیل پرداخت.
مدلین از دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ با بحران ساختاری و عمیق خشونت و قاچاق مواد مخدر مواجه و به شهری با جغرافیای اقتصادی، اجتماعی و شهری متضاد تبدیل شد، با این حال پروژههای جامع شهری آن بهدنبال تلاشهای دانشگاهیان، سیاستمداران و شهروندان، به استراتژی مطلوبی برای بازسازی مناطق تبدیل شد و پایه و اساس شهرسازی اجتماعی در مدلین را تشکیل داد. راهاندازی سیستم حملونقل انبوه مترو نیز محورها و ایستگاههای جابهجایی شهر را به عناصر فعال و یکپارچه تحولات شهری تبدیل کرد.
دگرگونی شهری مدلین
استراتژیهای مداخلهای مدلین از مدل شهرسازی اجتماعی متشکل از سه بخش فیزیکی، اجتماعی و نهادی استفاده میکنند. مؤلفه فیزیکی مبتنی بر مداخلات شهری چندمقیاسی است که شامل پروژههای تأثیرگذار با کیفیت زیباییشناختی بالا در فضای عمومی، تأسیسات جمعی، مسکن، جابهجایی و محیطزیست است.
مؤلفه اجتماعی بر استراتژی گفتوگوی مداوم تکیه دارد. این مکانیسم قبل از مداخلات فیزیکی به قلمروها میرسد و سناریوهایی برای شناسایی مسائل و فضاهایی برای تفاهم و پیشنهادها ایجاد میکند و نویسنده و ناظر پروژهها است. این بخش در جستوجوی دائمی برای احساس تعلق و پایداری است.
مؤلفه نهادی هماهنگکننده اقدامات همه بخشهای شهرداری میشود و از حمایت مستمر از پروژههای شهری اطمینان حاصل میکند. این مؤلفه بسیاری از امکانات لازم را در اختیار فضاهای شهرداری قرار میدهد و همه اقدامات لازم را برای فعال نگهداشتن سناریوهای مشارکت شهروندان هماهنگ میکند.
مدلین به این ترتیب و به کمک هر یک از مؤلفههای یادشده فرصتی برای معرفی پروژهها و برنامههای استراتژیکی برای سیستم ساختاری شهر بهدست آورد. از دیدگاه فیزیکی، مؤلفههای زیستمحیطی و منابع مختلف آب و خاک، همچنین ساختارهای مختلف شهری زیرمجموعهها و بلوکها، ساختار جادهها و مؤلفههای مسکن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. مدیران شهری از جنبه اجتماعی، بر تجزیهوتحلیل سطح آموزش، دسترسی به سلامت، درآمد سرانه و قتل متمرکز شد و از مؤلفه نهادی تمامی ادارات شهرداری بر اساس رسالت خود مطالعه دقیقی انجام دادند.
در نهایت خیابان بهعنوان یک عنصر کلیدی از لحاظ فیزیکی و نمادین مشخص شد. با کمبود فضای عمومی که محلهها داشتند، خیابان محل ملاقات و تردد بود، بنابراین به صحنه اصلی تحولات شهری تبدیل شد و طراحی و بازسازی آن برای تعاملات اجتماعی، سرگرمی و ارتباط در کنار همه پروژههای زیرساختی و تجهیزات در مقیاسهای مختلف مورد توجه قرار گرفت.
پس از آن پروژههایی جامع برای اتصال محلهها، گرد هم آوردن شهروندان برای هماندیشی و تأثیر اجتماعی، همچنین پروژههای فرهنگی بهعنوان الگویی برای آموزش و گسترش فرهنگ مطالعه در مناطقی با نرخ ترک تحصیل بالا در دوران دبیرستان به مرحله اجرا درآمد که به نمادی از تابآوری و تعلق برای همه شهروندان تبدیل شد.
علاوه بر این، تعهد به معماری با کیفیت با حس زیباییشناسی بالایی در سطح شهر ایجاد شد که هدف آن تغییر هویت مکانها و ساکنان آنها بود. استراتژیهای مبتکرانه نیز در مناطق حاشیهای اجرا شد که با بیثباتی بالا در سیستمهای حملونقل و تراکم مسکن بالا مواجه بود. این استراتژیها نتیجه کارگاههای جمعی و اجتماعی با شهروندان برای حل مسائل جابهجایی بود و در ادغام با پارکهای کوچک و مسیرهای حملونقل در امتداد توپوگرافی کوهستانی، زندگی خیابانی پر جنبوجوش و تعاملات اجتماعی فعال را تقویت کرد.
همچنین در این مناطق مراکز فوقالعادهای از توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایجاد شد که کیفیت زندگی ساکنان را بهبود بخشید و یک برند شناختهشده در سطح جهانی ایجاد کرد. مدلین بهرغم وجود چالشهایی بسیار در حال حاضر، همچنان به مهندسی مجدد خود و سازگاری با چالشهای جدید قرن بیستویکم ادامه میدهد و تغییرات آن نشاندهنده قدرت برنامهریزی یکپارچه و مشارکت جامعه در تحولات شهری و اجتماعی است.
نظر شما