۱۴ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۸
وقتی «شهید» پیشوند نام او شد

حوالی افطار اخبار مدعی اتفاقات خوبی نبود؛ خبر حمله ددمنشانه رژیم غاصب صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه تبدیل به سرخط اخبار شد و دقایقی بعد در تیتر اخبار پیشوند «شهید»، به نام «سردار محمدرضا زاهدی» اضافه شد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، حوالی افطار بود که اخبار مدعی اتفاقات خوبی نبود؛ خبر حمله ددمنشانه رژیم غاصب صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه تبدیل به سرخط اخبار شد و دقایقی بعد در تیتر اخبار پیشوند «شهید»، به نام «سردار محمدرضا زاهدی» اضافه شد.

شاید برای مردان جنگ و جبهه، نام او یادآور نام حاج حسین خرازی و فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) بود و به قول کاربران فضای مجازی برای ما مردم عادی «ناشناس سمت راست این سال‌ها» بود اما بعد از این اخبار بود که تبدیل به قهرمان یک ملت شد.

وقتی «شهید»، پیشوند نام او شد

ساعت حوالی ۲۳ را نشان می‌دهد و بیش از این تعلل جایزه نیست؛ به سمت خانه‌ای که تا ساعاتی قبل چشم انتظار مرد خود بود و این ساعات در انتظار میهمانان خود است به راه افتادیم، همه وسایل در عین سادگی اما زیبایی کنار هم چیده و اشک‌ها و لبخندها در کنار هم خودنمایی می‌کرد؛ خنده‌هایی از اینکه آن مرد بزرگ به آرزویی دیرینه رسید و اشک‌هایی از فراق و آه از فراق…

محمدمهدی زاهدی فرزند او است و در حالی که گوشه‌ای به عکس پدر خیره شده، با صلابتی مثال‌زدنی اظهار می‌کند: یکی از بارزترین ویژگی‌های پدرم این بود که تلاش می‌کرد کاری که انجام می‌دهد برای خدا باشد و جلوی تریبون و دوربین ظاهر نشود، همچنین خوش اخلاق از دیگر ویژگی‌های شخصیتی او بود و بر همین اساس همیشه لبخند بر لب داشت.

او با بیان اینکه چند روز قبل که پدرم را دیدم، حس کردم پس از سال‌ها تلاش متفاوت از هر زمان دیگری است و به‌طوری مشغول به وصیت بود که این موارد رنگ و بوی خاصی داشت، ادامه می‌دهد: در آن دیدار تلاش می‌کردم در آغوشش بگیرم، پا و دستش را ببوسم، چرا که حس می‌کردم شاید چنین روزی نزدیک باشد.

فرزند شهید زاهدی با تاکید بر اینکه برای از دنیا رفتن هر شخصی ساعت و زمان مشخصی وجود دارد و چه زیبا که معامله با خدا باشد و به شهادت برسد، می‌گوید: شهادت آرزوی دیرینه پدرم بود که در صحنه‌های مختلف نبرد دنبالش می‌گشت و همیشه می‌گفت عمر مفیدم سال‌هایی است که جهاد کردم و امیدوارم خدا از من بپذیرد و در حال حاضر به آرزویش رسید.

زاهدی با تاکید بر اینکه ماهیت شهیدان نمی‌گذارد که پرچم بر زمین بماند، خاطرنشان می‌کند: به‌جای یک شهید ده‌ها نفر بلند می‌شوند و امیدواریم این اتفاقات به پیروزی قطعی مسلمین منجر شود؛ تلاش‌های رژیم غاصب صهیونیستی جز نزدیکی به پایان خود نتیجه‌ای نخواهد داشت.

وی در پایان عنوان می‌کند: پدربزرگم، پدرم و خودم همه در این مسیر هستیم و این سنت خدا است که خون هیچ مظلومی به ناحق ریخته نمی‌شود، مگر اینکه انتقام آن به‌دست یک مصلح گرفته شود و بر این اساس امیدوار به ظهور مصلح و منجی هستیم تا انتقام تمام شهدا گرفته شود.

وقتی «شهید»، پیشوند نام او شد

اکبر زاهدی که در غم برادر در گوشه‌ای از خانه او ایستاده در خصوص مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی برادرش اظهار می‌کند: راست‌گویی، نترسی و ولایتمداری از مهم‌ترین ویژگی‌های شهید بود و به همین دلیل هرچه حضرت امام (ره) و رهبر انقلاب می‌گفتند عمل می‌کرد و برای همین شهادت نصیب او شد.

وی افزود با بیان اینکه ترسو بودن رژیم غاصب صهیونیستی مهم‌ترین دلیل این جنابات است، چرا که هر که می‌ترسد غیرمستقیم می‌زند، افزود: برادرم هنگام رفتن با لبخند می‌گفت به شما نوید می‌دهم پیروزی نزدیک است.

برادر شهید زاهدی تاکید کرد: به شهادت برادرم افتخار می‌کنیم و در این مسیر با پشتیبانی رهبر انقلاب پیروز خواهیم بود.

زاهدی در پایان در خصوص محل تدفین برادر شهیدش گفت: محل تدفین شهید در گلستان شهدا و کنار دوستانش خواهد بود.

وقتی «شهید»، پیشوند نام او شد

محمد کشانی که دوست دیرینه و البته همسایه آن مرد بزرگ است که در خصوص اولین آشنایی خود با شهید زاهدی اظهار می‌کند: در زمان جنگ ایشان فرمانده لشکر بودند و ما چون نیروهای عادی بودیم، ارتباط زیادی با ایشان نداشتیم.

با بغضی که بر صدایش حاکم می‌شود، ادامه می‌دهد: در سال ۱۳۷۷ قصد داشتم منزلی را رهن و اجاره کنم و دوستان گفتند سردار زاهدی می‌خواهد به لبنان برود و خانه‌اش را نمی‌خواهد و قرار شد منزل ایشان را اجاره کنیم؛ یکی از دوستان با من تماس گرفت و گفت سردار زاهدی گفته چون چون خانه سازمانی در اختیارشان است اجاره‌ای نمی‌گیرم و مبلغ اجاره را برای کار خیر کنار بگذار و بر همین اساس مبلغ اجاره را متوجه شدم و این نکته را عملی کردم.

همسایه و دوست شهید زاهدی در خصوص آخرین دیدار خود با شهید خاطرنشان می‌کند: آخرین دیدار ما حدود دو ماه قبل بود و گفتم دیگر به لبنان و سوریه نروید، خسته شدید و پاسخ داد وقت برای خوابیدن و استراحت زیاد است و الان باید کار کرد.

وقتی «شهید»، پیشوند نام او شد

سینه تک تک افراد حاضر در این خانه، مملو از خاطرات زیادی است؛ خاطراتی که این لحظات فرصت مناسبی برای بازگو کردن آن‌ها فراهم نکرد، اما روزی باید نشست و شنید از حاج علی میدان نبرد که در اوج گمنامی، این روزها تیتر اخبار شده است.

کد خبر 741009

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.