آمریکا و معمای رویارویی با جبهه مقاومت

داستان فعلی هژمونی قدرت در منطقه غرب آسیا، روایت افول ابرقدرتی به نام ایالات متحده آمریکا است که در رقابت و رویارویی با سایر قدرت‌ها، به‌تدریج مؤلفه‌های قدرت هژمونیک آن از وضعیت تک‌قطبی درآمده است و روز به روز از پس مدیریت بحران‌ها در منطقه تحت نفوذ خود به صورت غالب برنمی‌آید.

خبرگزاری ایمنا؛ مجتبی قنبردوست، کارشناس سیاسی و تحلیلگر مسائل بین‌الملل در یادداشتی نوشت: «داستان فعلی هژمونی قدرت در منطقه غرب آسیا، روایت افول ابرقدرتی به نام «ایالات متحده آمریکا» است که در رقابت و رویارویی با سایر قدرت‌ها؛ به تدریج مؤلفه‌های قدرت هژمونیک آن از وضعیت تک‌قطبی درآمده و روز به روز از پس مدیریت بحران‌ها در منطقه تحت نفوذ خود به صورت غالب برنمی‌آید. آمریکا در شرایط فعلی با چند وضعیت به شرح زیر مواجه است که می‌تواند بر سیاست خارجی و سیاست‌های امنیتی و نظامی آن در غرب آسیا، از جمله در چگونگی و میزان رویارویی با «جبهه مقاومت» در منطقه، تأثیر مستقیم داشته باشد:

۱. با توجه به اسناد امنیت ملی آمریکا، در شرایط فعلی، ترتیب اولویت‌های آن در تقابل با رقبایی نظیر چین و روسیه ترسیم شده بود که در ماه‌های آخر سال ۲۰۲۳، آمریکا در دو حادثه غافلگیر شد که آن را ناگزیر به تصمیمات میدانی و غیربرنامه‌ریزی شده کرد. یکی حمله هفتم اکتبر از سوی مقاومت حماس علیه رژیم صهیونیستی بود و در عمل آمریکا را به واسطه حمایت بی‌قید و شرط از رژیم صهیونیستی ناخواسته وارد درگیری‌های منطقه نمود و دیگر حمایت انصار الله از مردم غزه در چنین سطحی که اقدام به حمله به کشتی‌ها و محموله‌های باری و تجاری با مقصد رژیم صهیونیستی کرد که بسیاری از آنان از ناوگان آمریکایی و اروپایی بودند. این پاسخ انصارالله نیز با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک دریای سرخ، به‌طور جدی سیاست‌های حمایتی آمریکا و غرب از رژیم صهیونیستی را دچار اختلال کرد.

۲. بایدن رئیس‌جمهور آمریکا و اعضای حزب دموکرات که بر مسند قدرت هستند تا نه ماه دیگر، در پنجم نوامبر ۲۰۲۴ و به عبارتی روز سه‌شنبه، پانزدهم آبان ۱۴۰۳ در شرایط و فضای کاملاً انتخاباتی در داخل آمریکا مواجه‌اند و معمولاً هرگونه مواضع و اظهار نظر دو طرف شامل جمهوری‌خواه و دموکرات در جامعه آمریکا کاملاً رسانه‌ای شده و از سوی هر کدام از گروه‌های سیاسی مورد سوءاستفاده تبلیغاتی قرار می‌گیرد، با این وجود در فضای جنگی و کاملاً امنیتی منطقه و در خطر بودن منافع رژیم صهیونیستی و غوغا سالاری گروه‌های نفوذ صهیونیستی و AIPAC (کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل) و همچنین جمهوری خواهان در رسانه‌ها و کنگره، هجمه‌های سنگین و پرفشار سیاسی و رسانه‌ای علیه دولت فعلی در نقد مدیریت بحران در منطقه به راه انداخته، تا به تماشا بنشینند چگونه بایدن قادر به تأمین دوگانه امنیت ملی و امنیت صهیونیست‌ها است، هر چند که این دوگانه پیچیده و حیاتی روز به روز، نه فقط برای دموکرات‌ها بلکه برای حاکمیت، نظام سیاسی و هژمونی آمریکا به شدت هزینه بردار، صعب، ناهموار و بی‌انتها است.

۳. آمریکا در نظم جدید بین‌الملل در حال ورود به چندقطبی جدید است؛ بنابراین در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی در حال رقابت با کشورهای اروپایی بوده، در حوزه‌های سیاسی و نظامی در حال رقابت با روسیه است، در حوزه اقتصادی در حال رقابت با هند و چین بوده و در حوزه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک در حال عناد با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از قدرت‌های مطرح منطقه و محور در جبهه مقاومت می‌باشد و همه این رقابت‌ها و عنادها عرصه را برای سیاست گذاری و اتخاذ تصمیم‌های با گزینه‌های متنوع برای کاخ سفید محدود می‌کند و چه بسا ورود آمریکا به رویارویی نظامی در غرب آسیا و آن هم نه به‌طور مستقیم با رقبای خود بلکه با نیروهای نیابتی، مورد استقبال و بهره‌برداری دیگر قطب‌های قدرت و رقبای جدی آن به‌ویژه چین و روسیه قرار می‌گیرد.

۴. آمریکا با داشتن پایگاه‌های متعدد و نزدیک به ۶۰ هزار نفر نیروی نظامی در منطقه غرب آسیا و منافع تجاری مختلف و تجارت پررونق انرژی بین‌الملل، بسیار ضربه‌پذیرتر از نیروهای نیابتی مانند حماس، انصارالله، حزب‌الله و کتائب عراق است که نه تنها زیرساختی برای ضربه‌پذیری ندارند، بلکه به شدت برای مبارزه و مقابله با آمریکا انگیزه، شجاعت و لحظه شماری می‌کنند و به گزینه‌های مختلف برای ضربه زدن به منافع مهم و حساس آمریکا در منطقه دسترسی دارند و اشراف جبهه مقاومت به آبراه‌ها و تنگه‌های حیاتی تجارت جهانی مانند خلیج‌فارس، تنگه هرمز، دریای سرخ، تنگه باب‌المندب و بخش‌هایی از دریای مدیترانه می‌تواند در اختلال و بازدارندگی از سیاست‌های جنگی و نظامی آمریکا و هر قدرت‌های دیگر تعیین‌کننده باشد.

۵. آمریکا از طرفی می‌خواهد قدرت خود و اتکای کشورهای منطقه به خود را برابر روال هژمونی خود حفظ کند و مهم‌ترین بهانه خود برای حضور نظامی در منطقه و امنیت و صلح و ثبات مؤتلفان خود را به دروغ توجیه کند و از طرف دیگر وارد عرصه‌ای شده که میان شرکای راهبردی آن یعنی رژیم صهیونیستی و ملت‌های اسلامی و اعراب منطقه بر سر جنایات انسانی علیه مردم غزه نفرت و خشم جدی ایجاد شده و افکار عمومی جهان چنان خشمی به خود گرفته که تأثیر آن را در واکنش دیپلماسی اکثر کشورها حتی در غرب اروپا در محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی واداشته، بنابراین دوگانه دیگری برای سیاست‌های مزورانه آمریکا ایجاد می‌شود تا حاکمیت آمریکا میان ژست حقوق بشری لیبرال دموکراسی و بهانه حفظ صلح و ثبات در منطقه و مواجهه با خشم و نفرت افکار عمومی و بیداری وجدان‌های انسانی در حمایت وقیحانه از جنایات علیه غزه سرگشته و مبهوت شود.

بنابراین معادله قدرت در منطقه غرب آسیا برای هژمونی آمریکا، یک معمای چندگانه و چند مجهولی است که به نظر می‌رسد به واسطه نکات فوق و با ملاحظه شرایط سیاسی و امنیتی داخلی و خارجی خود، مسیر و آینده‌ای پرابهام و پیچیده در سراشیبی افول برای ایالات متحده آمریکا رقم خواهد زد.

کد خبر 728748

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.