به گزارش خبرگزاری ایمنا، فیلم «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانیپور با بازی شهرام حقیقت دوست، شادی مختاری، عبدالرضا نصاری، فرهاد قائمیان، هدایت هاشمی، محمدرضا شریفینیا، مصطفی ساسانی، عامر علی و مهدی شیخ عیسی به چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر راه یافت و همزمان با آخرین روز جشنواره فجر در اصفهان برای اصحاب هنر و رسانه اکران شد.
فیلم قلب رقه روایتی از حضور ۴ ساله داعش در رقه پایتخت داعش در سوریه است که به اتفاقات، حوادث، مقاومت و رویدادهای چند سال اخیر آن میپردازد، اما از سویی شاهد هستیم مردم رقه نقشی در فیلم ندارند.
در کنار مورد مذکور باید توجه داشت که این فیلم صحنه و اتفاقاتی چون حمله، جنگ و آشفتگی را به خوبی نمایش داد در واقع صحنههای تندی و کندی در بیشتر مواقع رعایت شد، همچنین موسیقی و زیر صداهای تکراری اما خوبی را به کار رفته و دارای دکوری خوب برای به نمایش گذاشتن چنین موضوعی بود؛ در این فیلم برای نشان دادن جنایات داعش، فیلمساز مخاطبان را با سوژه اصلی یعنی رضا همراه کرده و بیشتر حوادث را با ماجراجوییهای او نشان میدهد و در این مسیر مخاطب متوجه این نکته میشود که سردمداران داعش در عین گرفتاری به افکار التقاطی، دنیایی با رفاه کامل برای خود طلب میکنند، البته باید به این نکته نیز توجه داشت که این فیلم تنها به ساختن تصویری واقعی از داعش و سردمداران آن محدود نیست، بلکه در کنار این امر، قدرت و توان نیروهای ایرانی را نیز نشان میدهد.
وجود یک خط عاشقانه میان رضا و ریما و چشم طمع یک داعشی به این عشق زلال نیز از مواردی است که به کمک جذابیت قصه آمده است؛ در مجموع اگر بخواهیم نگاهی کلی به فیلم «قلبرقه» داشته باشیم باید آن را اینگونه توصیف کنیم:
این فیلم زمان حضور داعش و شهر آشفته و خراب رقه سوریه را نمایش میدهد که ایرانیان با نفوذ به دل سیستم داعش به دنبال شخصی به اسم عباساند که دارای اطلاعات مهم بوده و قرار است از داعش به اسرائیل منتقل شود؛ حین این اتفاق نفوذی ایرانی برای جمعآوری اطلاعات و آگاه شدن نسبت به وضعیت و زنده بودن عباس به بیمارستان میرود که با پزشکی به نام ریما مواجه میشود، از قضا این خانم همسر مرد ایرانی است و در ادامه با صحنههای عاشقانه پر استرس این دو فرد در دل داعش روبهرو هستیم.
ابوعصام نیز رئیس پلیس رقه و عاشق خانم دکتر است و زمانی که از وجود مرد ایرانی و عشق ریما نسبت به او آگاه میشود، تمام تلاش خود را برای پیدا کردن و نابودی او انجام میدهد، اما میبینیم که نفوذی ایرانی با شجاعت و زرنگی به کار خود ادامه میدهد و هر کاری میکند تا همسرش و عباس را از داعش نجات دهد.
البته از آنجا که داعش در برابر چنین اتفاقاتی کم نمیآورد، هر زمان برنامه آنها را خوانده میشد، مسیر را تغییر میداد و سرانجام پس از گذر اتفاقات مختلف حین مبادله و جابهجایی عباس با اتوبوسی که راننده آن نفوذی ایرانی بود و ریما نیز حضور داشت و پس از اتفاقاتی که بین راه میافتد، ابوعصام متوجه حضور مرد ایرانی در اتوبوس شد و قصد کشتن مرد ایرانی را داشت اما...
نظر شما