به گزارش خبرگزاری ایمنا، با گذشت ۴۵ سال از انقلاب اسلامی، بازخوانی برخی از تغییرات و دستاوردهایی که در طول این سالها به وقوع پیوسته است ضروری به نظر میرسد.
یکی از نکاتی که در زمان انقلاب از ارکان اصلی مطالبات مردم به حساب میآمد، شعارها و مطالبات مردمی در زمینه استقلال و رویکردی غیروابسته به قدرتهای جهانی بود که پس از انقلاب به یکی از ارکان اساسی سیاست خارجی کشور تبدیل شد، علاوه بر این جمهوری اسلامی با پیروی از تفکر امامین انقلاب، در طول سالهای پس از انقلاب به دنبال ایجاد محوری در میان کشورهای مسلمان منطقه بود تا بتواند از منافع خود و کشورهای منطقه در برابر زیاده خواهیها و نفوذ ابرقدرتها جلوگیری کند، اقدامی که امروز سبب شده است تا ایران علاوه بر نقش محوری در جبهه مقاومت، امنیت خود را تأمین کند تا در سایه این امنیت به سمت پیشرفت حرکت کند.
در همین راستا و برای بررسی ابعاد مختلف دستاوردهای جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی با سیداحمد سادات، استاد دانشگاه تهران و مدیر پیشین شبکه العالم و الکوثر به گفتوگو نشستیم.
ایمنا: کشور ما به عنوان کشوری در منطقه حساس غرب آسیا همواره در طول تاریخ خود در معرض تهدیدهای گوناگونی از جانب همسایگان و قدرتها قرار داشته است، اما شاهدیم که امروز و پس از چهل و پنج سال از انقلاب باوجود اوضاع ناامن منطقه، شخص بایدن اعلام میکند ما قصد و توان حمله مستقیم به ایران را نداریم و اقتدار ما بسیار افزایش پیدا کرده است، از طرفی شاهد هستیم که محور مقاومت با مرکزیت ایران توانسته است قدرت اصلی را در منطقه به دست بگیرد. به نظر شما چه سیاستهایی پس از انقلاب منجر شد ایران به نقطه کنونی برسد؟
سادات: با پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی تمام نظمی که در منطقه حاکم بود را برهم زد، یعنی توان ابرقدرتها در منطقه و پیمانهایی که در منطقه ایجاد شده بود از بین رفت، در همین راستا چند نکته عمده و اساسی در مورد تفاوتهای چارچوب و اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی با اصول حاکم در زمان شاه وجود دارد که به صورت خلاصه به چند مورد از آنها اشاره میکنم.
سیاست خارجی در زمان شاه یک سیاست تبعیتی بود یعنی ما به دنبال غرب و بهخصوص آمریکا بودیم. قبل از کودتای بیستوهشتم مرداد کشور ما تابعی از سیاستهای انگلیس در منطقه بود و بعد از کودتا تبدیل به تابعی از سیاستهای آمریکا در منطقه شد و در تصمیمات سیاست خارجی زمان رژیم پهلوی هیچگونه اختیاری نداشتیم. معمولاً در سیاست خارجی، مبنای اصلی بر فرهنگ و تاریخ و تمدن و جغرافیای سیاسی منطقهای است، اما در زمان شاه این موارد به عنوان مبنا محسوب نمیشد و مبنای ما وابستگی به آمریکا و غرب بود، به همین دلیل اگر دقت کنید در شعارهای اصلی زمان انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» وجود داشت و استقلال رکن اول شعار مردم بود.
ایمنا: علت فراگیر شدن این شعار به عنوان مطالبه مردم چه بود؟
سادات: در زمان شاه بالای ۵۰ هزار مستشار آمریکایی در بدنه نقاط تصمیمساز کشور وجود داشت و موقعیتهای مهم اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی همه در کنترل آمریکاییها بود.
برای مثال چند نمونه اساسی را بیان میکنم، در آن زمان ما عضو پیمان بغداد بودیم و بعد عضو پیمان سنتو شدیم، اما پس از انقلاب از آن پیمان خارج شدیم زیرا این پیمان یکی از شعب و فروع ناتو بهشمار میرفت و از منافع آمریکا در منطقه حفاظت میکرد و ما همان اوایل سال ۵۸ از آن خارج شدیم.
در یک مورد دیگر، در همان زمان کمپ دیوید اتفاق میافتد و ما روابطمان را با مصر قطع کردیم زیرا مصر و قضایای کمپ دیوید در راستای سیاستهای غرب و رژیم شاه بود و در همین راستا با رژیم مراکش نیز قطع رابطه کردیم.
مهمتر از آن در قضیه قرارداد ننگین کاپیتولاسیون بود که به واسطه انقلاب لغو شد و با ورود شورای انقلاب تمام مصونیتهایی که برای آمریکاییها در نظر گرفته بودند در همان یک سال اول لغو شد.
علاوه بر این پیش از انقلاب پیمانی به نام عهدنامه مودت میان ایران و روسیه وجود داشت و به دلیل اینکه یکی از شعارهای ما نه شرقی نه غربی بود، این پیمان فصلهایی داشت که توسط شورای انقلاب فسخ شد زیرا آن فصلها اجازه میداد که شوروی سابق بتواند از خاک ایران استفاده کند، نیروهای ارتشش را به خاک ما بیاورد و زمینه برای تاختوتاز توسط اتحاد جماهیر شوروی فراهم میشد.
اما زمانی که از پیمان سنتو خارج شدیم در مقابل پس از انقلاب با توجه به شعار نه شرقی نه غربی عضو جنبش غیرمتعهدها شدیم، جنبشی که نسبت به شرق و غرب هیچ تعهدی ندارد و اهداف مشخصی دارد.
و مواردی از این دست، بسیار به وقوع پیوست زیرا مبنای ما بحث استقلال و شعار نه شرقی و نه غربی، بود و دیگر تعهدی نسبت به غرب و شرق نداشتیم.
ایمنا: آنچه به آن اشاره کردید در مورد استقلال بود، اما چه رویکردی باعث شد تا ایران به سمت ایجاد یک محور مقاومت پیش برود و به عنوان رکن اساسی آن مطرح شود؟
سادات: حضرت امام (ره) مفاهیمی را مطرح کردند که ما را به سمت تمدن نوین اسلامی هدایت کرد برای مثال مفهوم امت واحده مطرح شد و ما با اقتدار محور مقاومتی در این سالها تشکیل دادیم که باعث شد در راستای تشکیل امت واحده و دستیابی به یک تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم و سنگ بنای سیاست خارجی ما بر آن اساس گذاشته شد.
در همین راستا اتفاقاتی افتاد که از جمله آنها، قطع رابطه با رژیم صهیونیستی بود و ما بلافاصله سفارت اسرائیل را در تهران به سفارت فلسطین تبدیل کردیم و مبارزات مردم فلسطین را به رسمیت شناختیم. همچنین با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی قطع رابطه کردیم، رژیمی که اقدامات امروز اسرائیل دقیقاً مشابه اقدامات همان رژیم آپارتاید است، زیرا امروز اسرائیل یک رژیم نژادپرست است که نژاد عبرانی و یهودیت را برتر میداند و خودشان را فرزندان خدا بر روی زمین و دیگران را گیوم میدانند، گیوم یعنی حیواناتی که همه چیزشان از جان و مال و فرزند و ناموسشان برای آنها مباح است و برای خدمت به آنها آفریده شدند و ما با این رژیمها به طور کامل قطع رابطه کردیم.
تقویت ایدئولوژی اسلامی و اسلام سیاسی تحول دیگری بود که با آمدن انقلاب به وقوع پیوست. با آمدن انقلاب ما شاهد بودیم که در کشورهای منطقه یک بیداری اتفاق افتاد. برای مثال تا قبل از پیروزی انقلاب دوستان ما در جبهه مقاومت، مثلاً در گروههای متعدد فلسطینی با ایدئولوژیهای مختلف از حماس گرفته تا جهاد و جبهه شعبیه و … مبارزاتشان با سنگ بود ولی با آمدن جمهوری اسلامی نه تنها به سلاح مجهز شدند بلکه امروز به توانمندی ساخت موشک، پهپاد و سلاحهایی از این دست رسیدهاند. درواقع گروههای فلسطینی به یک انسجام رسیدند و از سال ۲۰۰۰ به بعد رژیم صهیونیستی که به عنوان یک اسطوره شکست ناپذیر خودش را نشان داده بود و جزو ۶ ارتش برتر دنیا بود، توسط نیروهای مقاومت هم پیمان جمهوری اسلامی متحمل شکستهایی مفتضاحانه شد، و امروز میبینیم رژیمی که در جنگ ۶ روزه ارتشهای عربی آن زمان نتوانستند شکستش بدهند، یک گروهی مانند حماس که از سال ۲۰۰۶ در محاصره بوده است، موشک و سلاح میسازد، و با این رژیم اشغالگر مقابله میکند و آن تونلهای زیرزمینی افسانهای را بنا میکنند. ما وقتی برای اولین بار توسط شبکه العالم وارد این تونلها شدیم در آنجا تصاویری که برای ما رسید بسیار عجیب و باورنکردنی بود. این تونلها در واقع جزو اساطیر قرن حاضر محسوب میشوند و به همین دلیل است که اسرائیل پس از ۴ ماه طبق اعتراف خود غربیها هنوز موفق نشده حجم آنها را کشف کند و مبارزان فلسطینی کما کان در تونلها مشغول تلفات گیری از صهیونیستها هستند. پس جمهوری اسلامی در واقع به توانمندی این گروهها از همه نظر کمک شایانی کرد.
همانطور که سیدحسن نصرالله اعلام کرد از سال ۲۰۰۰ افسانه شکست ناپذیری ارتش صهیونیسم فرو ریخت و زمان شکستها گذشت و زمان پیروزی پدید آمد. این اتفاق بدون وجود جمهوری اسلامی محقق نمیشد. یا مثلاً در همان لبنان میبینیم که ارتش رژیم صهیونیستی به همراه متحدین مارونی خود، طی مدت کوتاهی با حملات شدید هوایی و پیشروی سریع نظامی، بیروت و قسمتهایی از جنوب لبنان را تصرف کرد اما با پیروزی انقلاب حزب الله تشکیل شد و بعد از آن با توانمند شدن حزب الله، از سال ۲۰۰۰ اسرائیلیها را از مناطق اصلی جنوب لبنان اخراج کردند.
این مثال تنها درخصوص فلسطین و لبنان بود و این موارد در کشورهای مختلف محور مقاومت قابل تعمیم است.
ایمنا: تفکری در کشور وجود دارد که معتقد است حتی اگر بپذیریم امروز ایران به قدرتی در منطقه تبدیل شده، اما برای رسیدن به آن متحمل هزینههای بسیاری شده و برای مثال تحریمهای زیادی علیه ما اعمال شده است، در مقابل شاید اگر مثل بسیاری کشورها با آمریکا متحد میشدیم، امروز وضعیت بهتری پیدا میکردیم، نظر شما در این باره چیست؟
سادات: از میان کشورهایی که به نحوی جزو اقمار آمریکاییها محسوب میشوند برای مثال در منطقه خودمان ترکیه را در نظر بگیرید. این کشور انتهای ناتو و حافظ منافع آمریکا در منطقه محسوب میشود، اما الان ترکیه در چه وضعیتی است. گذشته از عدم استقلال در سیاست خارجی، آیا الان وضعیت مطلوب را داراست؟ و یا مثلاً در ژاپن در جزیره اوکیناوا با توجه به حضور آمریکاییها در آنجا بارها حضور نظامی آمریکا در آنجا با انتقادات و جنجالهای بسیار زیادی همراه بوده است. زیرا آنها به نوامیس مردم تعدی میکنند اما دولت ژاپن به رغم پیشرفت اقتصادی، جرأت برخورد با آنها را ندارد چرا که اساساً بدون آمریکا قدرتی ندارد.
در زمان رژیم سابق، آمریکاییها در کشور خودمان هم حضور پر رنگی داشتند، اما تمام امکانات ما در خدمت منافع غرب بود. آمریکاییها ایران را به عنوان جزیره ثباتشان معرفی کرده بودند اما وضعیت پیشرفت ما به چه صورت بود؟ بنا به اعتراف پسماندههای رژیم سابق وضعیت آن زمان بسیار بغرنج بود. اخیراً کلیپ سخنان شاه در خصوص تورم بالای ۳۰۰ درصدی ارزاق و مایحتاج عمومی مردم پخش شد. یا اعترافات بختیار و نزدیکان شاه در خصوص وضعیت اسفناک اقتصادی و فساد مالی در آن زمان. جالب اینجاست که کل اتوبانی که در زمان ساخته شده بود اتوبان تهران کرج بود. در اکثر روستاها مطابق آمار ارائه شده حدود ۸۰ درصدشان هیچگونه آب و برق و تأسیسات زیربنایی اولیهای نداشتند. تنها در شهر تهران امکاناتی وجود داشت که شاه کارهای تبلیغاتی اش را با استفاده از آنها انجام میداد. میزان باسوادی جمعیت ۶ سال و بالاتر کشور در سال ۱۳۵۵ حدود ۴۱ درصد در شهرها و در مناطق روستایی ۲۵ درصد بوده است. در عموم شاخصهای توسعه همین وضعیت را داشتیم.
اما امروز در بحث اقتدار و هژمونی، ما در منطقه جزو قدرتهای برتر هستیم و در خاورمیانه هر اتفاقی بیافتد حتماً باید نظر جمهوری اسلامی اخذ شود، از قضیه فلسطین گرفته تا عراق، سوریه، افغانستان و یمن بدون حضور ما قابل حل نیست، حتی اگر این اقتدار جمهوری اسلامی را هم نادیده بگیریم در سایر مباحث از جمله بحث رفاه هم اوضاع به گونهای قابل تعمیم است. جان کلام اینکه سرسپردگی و وابستگی به آمریکا رفاه آور نیست.
برای مثال کاری که ترامپ و سایر رؤسای جمهور آمریکا با عربستان سعودی کردند را ببینید. آیا این کشور به عنوان یک کشور متحد با آمریکا در رفاه است؟ امروزه با گسترش فضای مجازی تصاویری از مناطق مختلف عربستان منتشر میشود که اصلاً بیننده باور نمیکند اینجا عربستان است، چرا که همواره رسانههای گروهی عربستان را مظهر رفاه معرفی کردهاند. آیا میدانید که بیش از ۷۰ درصد مردم عربستان سعودی اجاره نشین دو قبیله بزرگ این کشور هستند؟ دو قبیله در عربستان وجود دارد، یکی آل سعود و دیگری آل شیخ؛ آل سعود سیاسیون هستند و آل شیخ قدرت مذهبی را در اختیار دارند. از سال ۱۹۳۱ تا الان که سعودی سوم شکل گرفته و کشور توسط این دو خاندان اداره میشود، بیش از ۷۰ درصد مردم عربستان اجازه نشین این دو خاندان هستند. اما این مطالب در رسانههای ما و جهان گفته نمیشود.
و یا در زمینه آزادی عقاید و افکار، یک فرد مانند جمال خاشقچی به دلیل انتقاد از محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، با آن وضع فجیع کشته میشود جالب اینجا است که ایشان تبعه آمریکا هم بود و این وضع آزادی بیان در این کشور است. در همین کشورهای همسو با آمریکا در مجامع آکادمیک اجازه هیچگونه تحقیقی در مورد مسئله هولوکاست داده نمیشود و حتی در فرانسه به عنوان مهد دموکراسی غرب از آن یاد میشود، فردی مانند روژه گارودی به دلیل نوشتن کتابی در مورد هولوکاست محکوم میشود.
ببینید کدام یک از حکمای غربی و عربی امروز اجازه انتقاد از اسرائیل و کمک به غزه را دارند؟ کدام یک جرأت دارند صدور نفت و کالا به اسرائیل را قطع کنند؟ ترس از آمریکا و اسرائیل به حدی ست که این کشورهای عربی که ادعای قومیت عربی و پان عربیسم را دارند حتی نمیتوانند از هویت خودشان دفاع کنند.
ایمنا: در یک نگاه کلی به نظر شما با وقوع انقلاب مهمترین تغییراتی که در عرصه سیاستهای خارجی و منطقهای ما شکل گرفت چه بود؟
سادات: پس از انقلاب ما یک رویایی با امپریالیسم و صهیونیسم جهانی پیدا کردیم، قبل از انقلاب در جهان یک نظام دوقطبی با محوریت دو نظام شرق و غرب حاکم بود، اما بعد از فروپاشی شوروی سابق، جهان تبدیل به یک دنیای تک قطبی شد که قطب حاکم در آن آمریکا بود. با پیروزی انقلاب درواقع جهان امروز به سمت چندقطبی شدن میرود. اینکه میبینیم امروز روسیه جرأت پیدا کرده است با ورود به اوکراین مقابل ناتو بایستد این را از انقلاب ما گرفته است و اگر شاهدیم چین به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی و نظامی در مقابل آمریکا مطرح شده متأثر از اقدامات و قدرت منطقهای جمهوری اسلامی است که عظمت پوشالی آمریکا و غرب را به چالش کشیده است.
بنابراین در یک جمع بندی و نگاه کلی، با وقوع انقلاب اسلامی، دنیای تک قطبی حاکم و نظم نوین جهانی غرب که به شرق و کل دنیا تحمیل میشد برهم زده شد، تمدن نوین اسلامی ظهور پیدا کرد، اسلام سیاسی تقویت شد و در منطقه و جهان، مستضعفین متأثر از جمهوری اسلامی شدند و علاوه بر محور مقاومت محوری از مخالفان امپریالیسم و استکبار جهانی در مناطقی مانند آمریکای لاتین و افریقاو … ایجاد شد. البته بنده وجود اشکالات و خلاءهای متعدد و متکثردر داخل کشور را نفی نمیکنم و معتقدم عمده مشکلات امروز ما در داخل به دلیل سو مدیریت مسئولین و دولتهای حاکم است و گاهی تندرویهایی در سیاستهای داخلی و خارجیمان داشتهایم که باعث شده هزینههای بیشتری پرداخت کنیم اما در کل نقاط ضعف ما در داخل و خلاءها و نواقص موجود، نفی کننده اقتدارو توانمندی کشورمان در سیاست خارجی نیست.
نظر شما