به گزارش خبرگزاری ایمنا، تالابها نواحی از خشکی که با آب شیرین و شور در همه جای کره زمین از مناطق گرم استوایی تا دشتهای یخ زده نزدیک قطب پوشیده شدهاند که به اندازه هر عضو دیگر طبیعت در سلامت و حفظ تعادل کره زمین نقش حیاتی دارند، زیرا تالابها اکوسیستمهای با ارزشی است که کارکردهای بسیاری در تغذیه سفرههای آب زیرزمینی، بستر رویش گیاهان شناور و آبزی، ذخیره آب، ادامه روند چرخه مواد، کنترل سیلاب، حفاظت در برابر طوفان، فرسایش بادی، بادشکن و پناهگاهی برای انواع گیاهان و جانوران دارد که نظیر آن را در هیچیک از اکوسیستمهای روی زمین به صورت یکپارچه نمیتوان یافت.
حال در شرایطی که این عملکرد چندگانه و گسترده از سوی دیگر اکوسیستمهای تالابی را به زیست بومهایی حساس، شکننده، غیرقابل جایگزین و تا حدی غیرقابل بازسازی تبدیل میکند؛ بنابراین انسان برای داشتن این زیست بومهای بیهمتا باید یاد بگیرد که همانگونه که تالاب انواع عملکردها و اجزای زنده و غیرزنده محیطزیست را در کنار یکدیگر حفظ و نگه داری میکند به عنوان عضوی از آن و نه با حقی بیشتر از بقیه اجزا در کنار آنها زندگی کند و به صلاح اوست که این زیست بومها را حفظ و حمایت کند.
براساس تحقیقات پژوهشگران؛ در اقلیم غالباً خشک و نیمه خشک کشور که میزان تبخیر بهطور متوسط بیش از ۱۰ برابر بارش است، انتظار میرود که تالابهای بسیار کمی شکل گیرد، اما پرشیب بودن ایران که یکی از کوهستانیترین کشورهای جهان بهحساب میآید، برخورداری از هزاران کیلومتر سواحل دریایی آبهای گرم در جنوب و معتدل در شمال، وجود پهنههای وسیع بیابانی با خاکهای شور و بالاخره موقعیت عرض جغرافیایی باعث شده که ایران جزو کشورهای دارای بیشترین تنوع تالابها در جهان باشد.
مطابق با آمارهای سال ۲۰۱۸، امروزه بیش از ۲۳۰۰ تالاب با مساحت پوششی بیش از ۲۵۰ میلیون هکتار در جهان شناسایی و ثبت شده است که به گفته کارشناسان در ۵۰ سال گذشته بیش از ۳۵ درصد تالابهای طبیعی در دنیا از بین رفتهاند و عواملی از جمله آلودگی تالابها، تأمین نشدن حقابه، کاهش بارشها، این اکوسیستمهای باارزش را تهدید میکنند و هرگونه تلاش شناساندن اهمیت تالابها میتواند گام تأثیرگذاری برای تحقق ارائه خدمات زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی تالابها و کارکرد تالاب در زمینه کاهش تغییرات اقلیمی باشد، زیرا تولید فرآوردههای طبیعی مانند چوب، پیت، میوه، گیاهان دارویی، آبزیان، نی، زیستگاه حیات وحش، حفاظت از تنوع زیستی، تأمین غذا، کنترل سیلاب، تعدیل آب و هوا، تغذیه و تخلیه آبهای زیرزمینی، تنظیم جریان آب، جلوگیری از نفوذ آب شور، جلوگیری از فرسایش خاک، حفظ و نگهداری رسوبات و مواد غذایی و فراهمآوری منابع تفرج از مزایای تالابها است.
چنان که کارشناسان تنوع زیستی اذعان دارند؛ در ایران ۱۵۴ تالاب وجود دارد که ۸۴ تالاب بینالمللی و ۳۴ تالاب هم عضو کنوانسیون رامسر هستند. کنوانسیون رامسر (پیمانی بینالمللی برای حفاظت از تالابها و حیوانات و گیاهان وابسته به آنها) که در سال ۱۹۷۱ به امضا رسید که در این کنوانسیون، فهرستی از تالابهای مهم دنیا تهیه شده که به «فهرست رامسر» شهرت دارد.
بر اساس آمارها در کشور ایران ۱۵۴ تالاب وجود دارد که ۸۴ تالاب بینالمللی و ۳۴ تالاب هم عضو کنوانسیون رامسر هستند که تعداد ۲۵ تالاب هامون پوزک، هامون صابری و هیرمند، خلیج گواتر و هور باهو، جزیره شیدور، تالاب خورخوران، دلتای رود گز و رود حرا، دلتای رود شور و شیرین میناب، تالابهای نیریز و کمجان، تالاب پریشان و دشت ارژن، تالاب شادگان، خورالامیه و خور موسی، تالاب چغاخور، تالاب گاوخونی و تالابهای پایین دست زاینده رود، تالاب زریوار، تالاب گمیشان، مجموعه آلاگل، آلماگل و آجیگل، آبندانهای فریدونکنار، ازباران و سرخهرود، شبه جزیره میانکاله، خلیج گرگان و آبندان لپوزاغمرز، پارک ملی بوجاق، تالاب انزلی، تالاب امیرکلایه، دریاچه قوریگل، تالاب کانی برازان، دریاچه قوپی، تالابهای شورگل، یادگارلو و درگهسنگی و دریاچه ارومیه در فهرست این کنوانسیون ثبت شدند.
در این میان با وجود اهمیتی که تالابها در محیطزیست دارند، حال تالابهای کشور خوب نیست و عواملی از جمله، آلودگی تالابها، تأمین نشدن حقابه، کاهش بارشها این اکوسیستمهای باارزش را تهدید میکنند. متخصصان و دوستداران محیطزیست همواره بر حفاظت و احیای تالابها و بهرهبرداری خردمندانه از این عرصههای طبیعی تاکید داشتهاند، به طوری که آرزو اشرفیزاده مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرده است؛ امروزه وضعیت بسیاری از تالابهای کشور خوب نیست و ناخوش احوال هستند.
آنگونه که اشرفیزاده اعتقاد دارد؛ وضعیت تالابها عملکرد کل سیستم در مدیریت منابع آبی را نشان میدهد، در نتیجه نیازمند اتخاذ تصمیمات فوری و تغییر برخی رویکردها هستیم، با خشکسالی و تغییر اقلیم، ۱.۵ میلیون هکتار از تالابها غبارخیز شدهاند و ۵۵ درصد آنها ظرفیت غبارخیزی بالایی دارند که در برنامه کوتاهمدت حداقلها و هدایت صحیح سیلابها و منابع آب موجود باید تأمین شود تا شاهد خیزش ریزگردها و فعال شدن کانونهای داخلی گردوغبار نباشیم، کانونهایی که تاکنون در حوزه ریزگردها داشتهایم از کانونهای خارجی بودهاند، اما در صورت عدم تحقق نیاز آب، کانونهای داخلی ریزگرد نیز فعال میشوند و شاهد روزهای گردوغباری خواهیم بود.
به نظر فعالان محیطزیست؛ داستان خشک شدن یا در معرض خشکی قرار گرفتن تالابها با «گاوخونی»، «پریشان» و «ارومیه» شروع شد و با «بختگان»، «هامون»، «هورالعظیم»، «میقان»، «میانکاله»، «قوری گل»، «انزلی»، «صابری»، «هیرمند»، «یادگارلو» و «لپو» مازندران به اوج رسید، اما همچنان هر چند روز یک بار خبر خشکی یکی دیگر از تالابهای کشور را میشنویم، در حالی که عمر بعضی تالابهای ایران که این روزها یکی پس از دیگری به سرعت در حال خشک شدن هستند، به بیش از چند هزار سال میرسد؛ تالابهایی که به جای کمک به بهبود وضعیت هوا، حالا به کانونهای تولید ریزگردها و گردوغبار تبدیل شدهاند.
۹ تالاب ایران در لیست سیاه کنوانسیون رامسر / افت ۱۴ درصدی نمره ایران در از دست دادن تالابها
بر این اساس ناصر طالب بیدختی، عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی مواد و عمران دانشگاه شیراز و عضو وابسته گروه مهندسی فرهنگستان علوم کشور میگوید: ایران در شاخص «از دست دادن تالابها» با نمره ۴۵.۴ در رتبه جهانی ۹۸ قرار گرفته و نسبت به ۱۰ سال گذشته نمره کشور ۱۴.۱ درصد افت داشته است.
وی با اشاره به اهمیت تالابها اظهار میکند: درک اهمیت حیاتی تالابها منجر به انعقاد کنوانسیون رامسر در سال ۱۹۷۱ شد و طی آن ۱۵۶ کشور امضاکننده این کنوانسیون تعهد دادند که خصوصیات اکولوژیکی آنها را حفظ و وضعیت تالابهای ثبت شده خود را به صورت دورهای گزارش کنند. در این کنوانسیون لیستی به نام مونترو وجود دارد که شامل اسامی تالابهای در معرض خطر انقراض است که ایران با پنج سایت تالابی در آستانه انقراض به همراه یونان در صدر این لیست قرار دارد.
به گفته عضو وابسته گروه مهندسی فرهنگستان علوم کشور، تالاب انزلی استان گیلان از سال ۱۹۹۳، انتهای جنوبی هامون پوزک استان سیستان و بلوچستان از سال ۱۹۹۰، هامون صابری و هامون هیرمند استان سیستان و بلوچستان از سال ۱۹۹۰، نیریز و کمیجان استان فارس از سال ۱۹۹۰، شادگان، خورالامیه و خورموسی استان خوزستان از سال ۱۹۹۳ تالابهای وارد شده به لیست سیاه کنوانسیون رامسر است.
وی اضافه میکند: با توجه به تلاشهای صورت گرفته از سوی سازمان حفاظت محیطزیست، تالابهای آلاگل، آلما گل در استان گلستان که در لیست سیاه قرار داشتند، احیا شده و از این لیست خارج شدند و تالابهای شورگل، یادگارلو و درگه سنگی در استان آذربایجان غربی نیز همزمان با چهلمین سالگرد کنوانسیون رامسر از این لیست خارج میشوند.
بیدختی، ماده ۱۶ قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست مصوب سال ۱۳۵۳، بند الف ماده ۶۷ قانون برنامه چهارم مصوب سال ۱۳۸۳، قانون برنامه پنجم توسعه کشور مصوب سال ۱۳۸۹، مصوبه هیئت دولت برای نحوه حفاظت، احیا و مدیریت تالابهای کشور، قانون جامع حفاظت، احیا و مدیریت تالابهای کشور مصوب ۱۳۹۶ را از جمله اسناد بالادستی برای حفاظت از تالابهای کشور میداند و میافزاید: مجموعه قوانین موجود از جامعیت و انسجام برای حفاظت همهجانبه از تالابها برخوردار نیستند و قوانین و آئیننامهها با پراکندگی بسیاری مواجه هستند.
وی با تاکید بر ضرورت توجه به تأمین حقابهها و حفاظت از تالابها در برابر آلودگی صنعتی و معدنی، عنوان میکند: خشکسالیهای پیاپی، بهرهگیری بیرویه کشاورزان از کناره رودها و چشمههایی که به تالابها میپیوندند، آبگیری سدهای احداث شده بر روی شاخههای اصلی و فرعی تالابها و عدم تأمین حقابه زیست محیطی و بالا بودن میزان رسوبات جریانات آبهای سطحی از جمله دلایل رخداد بحران زیست محیطی تالابها است که در سطوح ملی و بینالمللی کشور را با تهدیدات جدی مواجه کرده است.
عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی مواد و عمران دانشگاه شیراز تخلیه فاضلابهای میگوید: شهری، صنعتی و ورود زهآبهای ناشی از فعالیتهای کشاورزی بدون تصفیه مناسب، تغییر کاربری اراضی در سطح حوضه آبریز، حاشیه و درون تالابها، دفع پسماندها و ضایعات در تالابها و معرفی و پرورش گونههای غیر بومی از دیگر عوامل بحران تالابهای کشور است.
وی پیرامون اینکه طبق بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس، تنها ۲۳ درصد از اهداف برنامه ششم توسعه محقق شده و تاکنون اسناد تخصصی تالابها و حریم بستر آنها هنوز نهایی نشده است، اظهار میکند: بر اساس گزارش سال ۲۰۲۰ شاخصهای EPI در حوزه آب، ایران در شاخص «از دست دادن تالابها» با نمره ۴۵.۴ در رتبه جهانی ۹۸ قرار گرفته و نسبت به ۱۰ سال گذشته نمره کشور ۱۴.۱ درصد افت داشته است، در میان شاخصهایی که رتبه نهایی را تعیین میکنند، بدترین عملکرد به لحاظ مقایسه با ۱۰ سال قبل مربوط به همین شاخص از دست دادن تالابها بوده است.
به باور کارشناسان محیط زیستی؛ خشکی این تالاب نه تنها بر تنوع زیستی گیاهی و جانوری بهویژه پرندگان مهاجر بهطور جدی اثرگذار است، بلکه حیات بسیاری از دوزیستان این زیست بوم را نیز تهدید میکند و خشک شدن این تالاب میتواند آن را به یکی از بسترهای خطرناک تولید گردوغبارهای سمی و نمکی در شعاع ۵۰۰ کیلومتری در مرکز ایران تبدیل کند، چرا که به نظر میرسد با وجود فرا رسیدن فصل زمستان؛ هنوز خبری از بارش گسترده باران و برف در کشور نیست و طی ورود به چهارمین سال متوالی خشکسالی، وضعیت تالابهایی که حقابه آنها به صورت کامل پرداخت و رهاسازی نشده از هر زمان دیگر شکنندهتر است و بیگمان وضعیت امروز تالابها با دخالت و عملکردهای انسانی ارتباط مستقیم دارد.
تالابهای کشور در وضعیت قرمز قرار دارد
اسماعیل کهرم، بومشناس و کارشناس محیطزیست ایران در امور محیط طبیعی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با تاکید بر اینکه تمام تالابهای ایران در وضعیت زیر خط قرمز خطر و تهدید قرار گرفتهاند، میگوید: وقتی رودخانه زایندهرود خشک شده، نباید انتظار داشت که تالاب گاوخونی شرایط مناسبی داشته باشد. گاوخونی یک قهوه خانه بینراهی بود برای پرندگان مهاجری که از روسیه و سیبری حرکت میکردند و دو هزار کیلومتر راه میآمدند تا به تالاب برسند.
وی با اشاره به قرار گرفتن تالاب گاوخونی در مرکز ایران، اظهار میکند: این تالاب بهترین مکان برای پرندگان مهاجر بود که در اثر بال زدنهای پیاپی، درجه حرارت بدنشان به بیش از ۴۰ درجه سانتیگراد میرسید، آنها در گاوخونی فرود میآمدند تا خنک شوند و سه چهار روز استراحت کنند، بعد راهی آفریقا میشدند؛ اما اکنون تالاب خشک شده و پرندگان مهاجر مجبورند در جستوجوی آب همچنان به راه خود ادامه دهند.
بومشناس و کارشناس محیطزیست ایران در امور محیط طبیعی یکی از پیامدهای خشکی تالاب گاوخونی را نابودی پرندگان مهاجر میداند و میافزاید: وضع همه تالابها از جمله گاوخونی بسیار نگرانکننده است، لاشههای این پرندگان که در جستوجوی آب در منطقه بودند، در فواصل مختلف پیدا شده است، این موضوع نشان میدهد هر دو هدفی که کنوانسیون رامسر دنبال میکرد، یعنی حفظ تالابها و پرندگان مهاجر، در حال از بین رفتن است.
وی تصریح میکند: در کشور ۲۵ تالاب وجود دارد، انواع تالابها در دنیا به شش دسته تقسیم میشود؛ ازجمله تالابهایی که به دریا راه دارد، تالابهای محصور در خشکی، تالابهای شور، لب شور و شیرین. در ایران همه انواع این تالابها وجود دارد اما میتوان گفت که همه تخریب شده؛ زیرا در آنها دست بردهاند و حالت طبیعی آن از بین رفته است.
کهرم یکی از نمونههای تالابهای در معرض خطر را «تالاب اراک» معرفی میکند و میگوید: نزدیک به ۴۰ کیلومتر کانال در اطراف این تالاب کشیده شده تا آب آن را به مزارع کشاورزی منتقل کند. همین طور «تالاب پریشان» که به همین سرنوشت دچار شده است. این نمونهها نشان میدهد که کشاورزی، تالابهای ایران را در معرض نابودی قرار داده است.
وی، دفع کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات نباتی را در تالاب انزلی، نمونه دیگری از تهدیدهای کشاورزی برای تالابها میداند و میگوید: این وضعیتی که برای تالابها ساختیم، ممکن است به زودی همه را در معرض خشکی کامل و نابودی قرار دهد؛ حتی تالاب انزلی که وقتی به عضویت کنوانسیون رامسر درآمد، ۲۱ هزار هکتار بود که اکنون مساحت آن به زیر ۹ هزار هکتار رسیده و در حال خشک شدن است.
بومشناس و کارشناس محیطزیست ایران در امور محیط طبیعی سرنوشت تلخی را که برای تالابهای ایران رقم خورده است، انسانساز معرفی میکند و میافزاید: آنچه بر سر تالابها آمده به دست بشر رقم خورده است، یعنی آنها را خشک یا تهدید کرده یا در معرض خشکی قرار دادهایم؛ درحالیکه کنوانسیون رامسر نخستین جنبشی بود که برای حفاظت از تالابها در حدود ۵۰ سال قبل برگزار و به نام حفظ تالابها و پرندگان مهاجر ثبت شد.
وی اظهار میکند: با اینکه کشور ایران آغازگر فعالیت حمایت و حفاظت از تالابها بودیم، اما به این اکوسیستم توجهی نکردیم و برخی گمان میکنند تالاب، مکان جمع شدن آب متعفن و گندیده است و هیچکدام از نکات مثبت تالابها را نمیبینند.
تالاب؛ منبعی برای تغذیه سفرههای آب زیرزمینی
کهرم با اشاره به قرار گرفتن ایران در یک منطقه خشک و نیمهخشک، ادامه میدهد: در چنین اقلیمی، به تالابها نیاز داریم تا سفرههای آب زیرزمینی را پرآب نگه دارند؛ در حالی که کمی دورتر، کشاورزان با حفر چاه، آب سفرههای زیرزمینی را برداشت میکنند تا گندم، خیار، کلم یا زرشک بکارند.
وی نابودی تالابها را به معنای از بین رفتن مخازن آب و آبانبارهای طبیعی میداند و خاطر نشان میکند: وجود تالاب، هم باعث لطافت هوا میشود و هم سفره آب زیرزمینی را پر آب نگه میدارد، تالابها صدها خاصیت دیگر هم دارند؛ به عنوان مثال به تازگی کشف شده که تالابها زلزله را متوقف میکنند، یعنی به دلیل مواج بودن میتوانند امواج زلزله را در خود حل کنند و اجازه ندهند که این امواج به خشکی برسد و ویرانی به بار بیاورد.
لزوم تخصیص اعتبار برای احیای تالاب گاوخونی
منصور شیشهفروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با اشاره به اهمیت و جایگاه تالاب بینالمللی گاوخونی در اکوسیستم زیستبوم فلات مرکزی کشور و حفظ حیات پرندگان، جانداران و گیاهان مختلف، میگوید: این تالاب در گذشته سالانه میزبان ۱۵۰ هزار بال انواع پرنده بوده است، اما بر اساس آخرین سرشماری سالانه کمتر از ۷۰۰ پرنده مهاجر در این تالاب مشاهده میشود.
وی با بیان اینکه اجرای طرح احیای تالاب گاوخونی اجتنابناپذیر است، اظهار میکند: حفاظت تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی، حفظ فرصتهای ارزشمند گردشگری، حمایت از ارزشهای تاریخی و فرهنگی، تغییرات و تعدیل آب و هوای منطقه، کنترل سیلاب، پالایش آلایندهها و تصفیه پساب از کارکردهای ارزشمند تالاب گاوخونی است که با احیای این تالاب بینالمللی ضمن محافظت از منابع آب و خاک، مخاطرات زیستمحیطی و بیابانزایی در سطح استان اصفهان نیز کاهش پیدا میکند.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان اظهار میکند: خشک شدن تالاب تبعات زیستی بسیاری همچون خیزش گردوغبار، کاهش حجم سفرههای آب زیرزمینی و تشدید بیماری پوستی سالک در منطقه را بههمراه خواهد داشت.
وی با اشاره به کنوانسیون بینالمللی رامسر، تصریح میکند: این کنوانسیون برای حمایت از زیستگاههای پرندگان مهاجر آبی در تالابهای مهم دنیا تشکیل شده و یکی از تالابهای مورد تاکید آن، تالاب گاوخونی اصفهان است.
شیشهفروش درباره ثبت شهر ورزنه بهعنوان شهر تالابی جهان در سایت کنوانسیون رامسر که اهمیت احیای تالاب گاوخونی را حائز اهمیت میکند، میگوید: تأمین حقابه تالاب گاوخونی و زایندهرود بسیار حیاتی است و درخواست داریم که سازمان محیط زیست و منابع طبیعی وزارت نیرو همکاری ویژهای را برای احیای این تالاب بینالمللی انجام دهند.
وی اظهار میکند: در سالهای اخیر چندین مرتبه از سازمان محیطزیست کشور درخواست کردیم به منظور احیای این تالاب اقدامات لازم را اجرایی کنند، همچنین موضوع آن در دستور کار، کارگروه سازگاری با کمآبی با پیگیریهای آبمنطقهای استان قرار گرفته است.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با بیان اینکه تالاب گاوخونی به کانون بحرانی فرسایش بادی در مرکز کشور تبدیل شده است، میافزاید: لازم است سازمان حفاظت محیطزیست کشور مطابق طرح اکوسیستمهای تالابی و در جهت اجرای قانون حفاظت از تالابها و رودخانههای در معرض خطر با همکاری وزارت نیرو نسبت به احیای تالاب گاوخونی و حقابه آن اقدام کند.
وی با بیان اینکه احیای گاوخونی عزمی ملی میطلبد، تصریح میکند: تالاب گاوخونی دارای ویژگیهایی از نظر گونههای نادر است و در صورتی که این تالاب احیا شود، میتوان سفرههای آب زیرزمینی را احیا کرد و به رطوبت منطقه و محیطزیست آن به لحاظ اکوسیستم گیاهی و جانوری کمک کرد. ورود سیلاب به تالاب گاوخونی راه چاره برای احیای این تالاب نیست.
شیشهفروش درباره قرار گرفتن تالاب گاوخونی در جوار شهرستان ورزنه، میگوید: شهرستان ورزنه استعدادهای ویژهای دارد، بنابراین تالاب گاوخونی نباید به کویر تبدیل شود، در حال حاضر برای رفع مشکل و تنها مسیری که میتواند تالاب را احیا کند، مسیر زایندهرود است و باید حقابه قانونی و زیستمحیطی تالاب گاوخونی به آن داده شود، همانگونه که دریاچه ارومیه احیا شد، باید برای احیای تالاب گاوخونی نیز عزم و اراده ملی توسط وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست صورت گیرد.
وی اظهار میکند: لازم است تالاب گاوخونی با هدف اینکه به کانون گردوغبار و شرایط ویژه تبدیل نشود، احیا شود؛ این تالاب به علت وجود گونههای گیاهی و جانوری نادر نیز بسیار حائز اهمیت بوده، همچنین در صورتی که تالاب گاوخونی احیا شود، میتوان سفرههای آب زیرزمینی را احیا و به رطوبت منطقه و محیط زیست آن به لحاظ اکوسیستم گیاهی و جانوری کمک کرد.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان ادامه میدهد: طی سالهای گذشته؛ ۲۵ هزار پرنده از جمله فلامینگو در تالاب گاوخونی شناسایی شده است، سال جاری نیز با خشک شدن این تالاب حدود ۷۰۰ جانور آبزی و کنارآبزی که به این منطقه مهاجرت کرده بودند، به دلیل خشکی تالاب دیگر در این منطقه نیستند.
وی میافزاید: با توجه به شرایط خاص تالاب و اثرات آن روی پهنه استان و اینکه اگر تالاب احیا شود؛ گردوغبار کاهش پیدا میکند و سفرههای آب زیرزمینی تغذیه میشود، درخواست کردیم در هفته محیط زیست احیای تالاب در دستور کار قرار گیرد و وزارت نیرو و محیط زیست به صورت ویژه احیای کامل تالاب را در دستور کار قرار دهند.
شیشهفروش تاکید میکند: سیلابهایی که به تالاب میرسد مقطعی بوده و به عمق تالاب فرو میرود و چیزی از آن باقی نمیماند، بنابراین هدایت سیلاب به تالاب راه علاجی برای آن نیست.
حقابه تالابها در کشور به رسمیت شناخته و قانونمند شده است
احمدرضا لاهیجانزاده، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان اصفهان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به اینکه در سال ۱۳۹۶ قانون حفاظت از تالابها به تصویب مجلس رسید و سال ۱۳۹۷ آئیننامه آن تصویب شد، تا آن زمان هیچ جایگاه قانونی تحت عنوان حقابه تالابها در کشور نداشتیم و تنها مباحث چانه زنی مطرح بود، میگوید: حقابه تالابها در کشور به رسمیت شناخته و قانونمند شده است. بر اساس قانون سازمان حفاظت محیط زیست باید حقابه تالابها را تعیین و وزارت نیرو آن را تأمین کند.
وی با تاکید به اینکه بر اساس قانون حفاظت از تالابها، تعیین میزان آب مورد نیاز تالابها بر عهده سازمان حفاظت محیط زیست و تأمین حقابه آن بر عهده وزارت نیرو است، اظهار میکند: در حال حاضر دو معضل، یکی تبدیل تالاب گاوخونی به کانون گردوغبار به دلیل عدم تخصص حقابه آن و دیگری موضوع فرونشست زمین، پیش روی استان قرار دارد که راهحل هر دو مشکل به جریان دائم زایندهرود وابسته است.
مدیرکل حفاظت محیطزیست استان اصفهان با اشاره به وضعیت تالاب بینالمللی گاوخونی که مساحت ۴۷ هزار هکتاری آن خشکیده است، میافزاید: جلسات هفتگی با شرکت آب منطقهای اصفهان داریم، اما به این جلسات بسنده نکردیم و برای تأمین حقابه تالاب گاوخونی از شرکت آب منطقهای، مدیر حوضه آبریز زایندهرود و شرکت مدیریت منابع آب شکایت قضائی کردیم و اکنون موضوع در دادگاه مطرح است و حقابه تالاب را از طریق مراجع قضائی دنبال میکنیم.
وی با بیان اینکه نیاز آبی حداقلی برای پایداری رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی ۳۱۳ میلیون مترمکعب در سال تعیین شده که ۱۷۵ میلیون مترمکعب آن حقابه تالاب است، تصریح میکند: متولیان شرکت آب منطقهای در جلسات عنوان میکنند، آب را در رودخانه رها میکنیم اگر به تالاب نرسید به ما ارتباط ندارد و این صحبتها در حالی است که جلوی آب را از محل بند تنظیمی رودشتین در فاصله ۸۵ کیلومتری تالاب میبندند و از طریق دو کانال به اراضی کشاورزی منتقل میکنند.
لاهیجانزاده در پاسخ به پرسشی مبنی بر چرایی شکایت محیطزیست از شرکت آب منطقهای اصفهان برای تأمین حقابه تالاب بینالمللی گاوخونی، میگوید: آب منطقهای ۱۸ سال حقابه گاوخونی را تأمین نکرده است، طی این سالها با وجود خشکسالی و ترسالی، حقابه تالاب بینالمللی گاوخونی تأمین نشده است، به طوری که سال آبی ۱۳۹۸_۱۳۹۷ پرآبترین سال در ۷۰ سال اخیر بود، اما شرکت آب منطقهای اصفهان حتی در آن سال هم خروجی رودشتین را به سمت گاوخونی باز نکردند.
وی ادامه میدهد: در خرداد سالهای مذکور، نزدیک به ۸۳۰ میلیون مترمکعب آب پشت سد زایندهرود ذخیره بود، اما محیطزیست برای تأمین ۲۰ میلیون مترمکعب حقابه تالاب تقلا میکرد. به نظر میرسد اهمیتی که تالاب دارد برای این دست اندرکاران هنوز مشخص نشده، به طوری که هنوز فرونشست زمین را جدی نگرفتند.
مدیرکل حفاظت محیطزیست استان اصفهان با اشاره به اینکه براساس قانون اجازه داریم که از حق محیطزیست دفاع کنیم، زیرا احتساب به قوانین نتایج بسیار تأثیرگذاری در پی دارد، خاطر نشان میکند: بسیاری از شرکتها و ارگانها تنها منافع فوری را در نظر میگیرند، از اینرو مجبور هستیم از مباحث قضائی استفاده کنیم، بنابراین اگر دستگاهی به وظایف قانونی خود عمل نمیکند، رسانهها هم باید پیگیر باشند.
بر این اساس، تأثیرات سو خشکسالی دهههای اخیر از یک طرف، فقدان تأمین حقابه قانونی رگهای حیات زمین، آلایندگیهای زیست محیطی، کاهش بارشها و احیای قطرهچکانی برخی تالابهای کشور طی سالیان متوالی از مرگ تدریجی ارزشمندترین اکوسیستمهای طبیعی خبر میدهد، لذا میطلبد مسئولان و فعالان حوزه محیط زیست برنامهریزی و اقدامات مؤثری برای رفع معضلات تالابهای کشور داشته باشند تا این اکوسیستمهای با ارزش از بین نروند، چرا که خشکی و نابودی این تالاب نه تنها بر تنوع زیستی گیاهی و جانوری بهویژه پرندگان مهاجر بهطور جدی اثرگذار است، بلکه حیات بسیاری از دوزیستان این زیست بوم را نیز تهدید میکند.
نظر شما