به گزارش خبرگزاری ایمنا، نام روستا که به میان میآید، عنوان تولید محصول بومی و سنتی هم ناخودآگاه به ذهن خطور میکند. محصولات و تولیداتی که خیلیها آن را دست اول و خالصتر از محصولات شهری میدانند و برای خرید از روستاییان اقدام و برنامهریزی میکنند و همزمان با این مسئله، کمتر توسعه یافتگی روستا به شهر نیز به ذهنها متبادر میشود.
در همین رابطه باید اشاره کرد که محدودیت منابع در اقتصاد با توجه به نیازهای متفاوت انسان موضوعی است که پیشرفت فناوری توانسته است بخشی از آن را مرتفع سازد, لیکن همواره در تأمین اهداف اقتصادی در مقیاس خرد و کلان موجب ایجاد رقابت یا برخورد اهداف خواهد شد.
سیاست گذاران و عاملان اقتصاد خرد و کلان، در صدد یافتن راهحلی برای کاهش آثار این نوع محدودیتها از طریق تخصیص بهینه منابع در اختیار بودهاند.
نواحی روستایی در کشورهای مختلف دنیا، تمایل به ارائه خصوصیات و شاخصهای مشابهی را دارند. جمعیتها بهطور فضایی پراکنده هستند؛ کشاورزی اغلب وجه غالب و مسلط بوده و در پارهای از مواقع بخش اقتصادی و فرصتهای لازم برای بسیج منابع با محدودیت روبرو هستند. این ویژگیها بدان معنی است که مردمی که در نواحی روستایی زندگی میکنند با مجموعهای از عواملی که چالشهای اساسی برای توسعه است مواجهند.
کشاورزی یا غیرکشاورزی!
«پراکندگی فضایی» جمعیت روستایی اغلب موجب افزایش هزینهها و پیچیدگیهای سخت، به منظور تأمین اثربخش کالاها و خدمات در نواحی روستایی میشود. شرایط خاص اقتصادی در نواحی روستایی منتج به کمتر شدن دسترسی به فرصتها در مقایسه با مکانهای غیر روستایی میشود.
از سویی دیگر ماهیت توسعه روستایی در سالهای اخیر دچار تغییر و تحولات متعددی شده و شمار زیادی از مردمی که در نواحی روستایی زندگی میکنند، در حال حاضر بهطور مستقیم درگیر فعالیتها و کارهای غیر کشاورزی شده اند؛ بنابراین چالش حاضر دستیابی به توازن مناسب میان تأمین نیازهای جدید و تقویت تنوع اقتصادی پایدار و توسعه در نواحی روستایی است.
از چند سده اخیر و با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در کشورهای مختلف جهان، عقب ماندگی مناطق روستایی و آبادیهای شبه روستا بیشتر عیان شد و از آن جاییکه عموماً روستاییان نسبت به شهرنشینان دارای درآمد کمتری هستند و از خدمات اجتماعی کمتری هم برخوردارند، اقشار روستایی فقیرتر و آسیب پذیرتر محسوب میشوند که همین عامل در برخی موارد منجر به مهاجرت آنان به سمت شهرها و کلان شهرها نیز میشود.
علت این امر نیز پراکندگی جغرافیایی روستاها، نبود صرفه اقتصادی برای ارائه خدمات اجتماعی، حرفهای و تخصصی نبودن کار کشاورزی (کم بودن بهره وری)، محدودیت منابع ارضی (در مقابل رشد جمعیت)، و عدم مدیریت صحیح مسؤولان بوده است.
به همین دلیل، برای رفع فقر شدید مناطق روستایی، ارتقای سطح و کیفیت زندگی روستاییان، ایجاد اشتغال و افزایش بهره وری آنان، تمهید «توسعه روستایی» متولد شد.
بنا بر تعریف، برنامههای توسعه روستایی، جزئی از برنامههای توسعه هر کشور محسوب میشوند که برای دگرگون سازی ساخت اجتماعی اقتصادی جامعه روستایی بهکار میروند. اینگونه برنامهها را که دولتها و یا عاملان آنان در مناطق روستایی پیاده میکنند؛ دگرگونی اجتماعی براساس طرح و نقشه نیز میگویند.
این امر در میان کشورهای جهان سوم که دولتها نقش اساسی در تجدید ساختار جامعه به منظور هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی به عهده دارند، مورد پیدا میکند.
از سوی دیگر توسعه روستایی را میتوان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کم درآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کلان کشور دانست.
در گذشته بعضی مدیران و سیاستگذاران امر توسعه، صرفاً بر «توسعه کشاورزی» متمرکز میشدند که امروز نتایج نشان داده است که توسعه روستایی صرفاً از این طریق محقق نمیشود؛ بویژه اینکه خشکسالیها در چند سال اخیر کشاورزی و حتی دامداری و دامپروری را با چالشها و تنشهای پرشماری روبرو کرده است.
گره خوردن حیات روستا به کشاورزی
روستا جامعهای است که دارای ابعاد اجتماعی مختلف است و نیازمند توسعه همه جانبه (یعنی توسعه روستایی) است نه صرفاً توسعه کسب وکار و نظامی به نام «کشاورزی».
هرچند باید گفت که از طریق توسعه کشاورزی موفق نیز الزاماً توسعه روستایی محقق نمیشود. چون اولاً فواید توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نمیشود (بیشتر عاید زمین داران، بهخصوص مالکان بزرگ میشود) و در ثانی افزایش بهرهوری کشاورزی باعث کاهش نیاز به نیروی انسانی میشود (حداقل در درازمدت) و این خود باعث کاهش اشتغال روستاییان و فقر روزافزون آنان و مهاجرت بیشتر به سمت شهرها میشود.
کشورها و مناطق مختلف جهان، متناسب با شرایط و اولویتها، رویکردها و استراتژیهای توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گرفته اند بنابراین نمیتوان بدون در نظر گرفتن تجربیات جهانی در این زمینه و با تمرکز صِرف بر اشتغالزایی در روستاها (بدون درنظر گرفتن استراتژی توسعه روستایی) توفیق چندانی بهدست آورد (که پایدار و ماندگار نیز باشد).
اشتغالزایی و کارآفرینی در فضایی مستعد رخ میدهد و بدون وجود آن فضا، در عمل نمیتوان متوقع موفقیت و دستاوردی پایدار بود و رشد و توسعهای متناسب را تصور کرد.
نظر شما