به گزارش خبرگزاری ایمنا، تاریخ ایران سرشار از لحظات، جریانات و شخصیتهایی است که بازخوانی و الگوگیری از آنها میتواند همچون چراغ راهی به کمک آینده بیاید. بیستم دی ماه، از جمله روزهایی است که در تاریخ این مرز و بوم ماندگار شده، اما راز این ماندگاری با خونی سرخ و سوگی بزرگ عجین شده است، زیرا در چنین روزی ایران داغدار مرگ یکی از لایقترین و خوشنام ترین فرزندان خود شد، بزرگ مردی که در دوران تاریک قاجار و در عصری که غبار غفلت بر سر جامعه سایه افکنده و عرصه را برای منفعتطلبان و بیگانگان مهیا کرده بود، همچون ستارهای پرفروغ درخشید و امید به آیندهای روشن را ولو برای مدتی کوتاه، به دل ایرانیان تاباند، میرزا تقی خان امیرکبیر در چنین روزی در غربت حمام فین کاشان و با تیغ جهل خاموش شد.
تداوم اندیشههای صدارت سهساله
دوران مسئولیت امیرکبیر از مهر ۱۲۲۷ تا آبان ۱۲۳۰ به طول انجامید اما وی در همین مدت اندک ۳۶ ماهه به عنوان صدراعظم کشور، تغییر و تحولاتی را رقم زد که سبب شده پس از گذشت بیش از ۱۷۰ سال، نام او همچنان به نیکی یاد شود. بنابراین مدیریت سه ساله امیرکبیر، یعنی زمانی کمتر از ۴ سال دوره مسئولیت دولتمردان کنونی، توانست تحولاتی ایجاد کند که از او شخصیتی محبوب و دوست داشتنی برای هر ایرانی وطن دوست به جای بگذارد، و آنچه نباید از یاد برد این است که اگرچه تندباد مرگ، زودهنگام شعله جان او را خاموش کرد اما میراث او همچنان برای امروز و فردای ما پابرجاست. بدون شک بخشی از میراث امیرکبیر، منش و روش او در مدیریت جامعه و نوع دیدگاهی است که او به مسائل کشور داشت. در همین راستا قصد داریم تا به مرور ویژگیهای مدیریتی بپردازیم که میرزا تقی خان امیرکبیر را در زمره نامهای نیک تاریخ ایران جاودانه کرد.
اقتدار درونزا
نخست: تکیه بر داشتههای داخلی و روحیه خودکفایی در امور مختلف، یکی از اصول مدیریتی امیرکبیر بود. او اعتقاد داشت کار را باید به دست ایرانی سپرد، زیرا بیگانه برای مملکت دل نمیسوزاند و به همین دلیل، در زمانهای که شاهان قاجار با ناکارآمدی و غفلت از سرمایههای داخلی بیش از هر زمان دیگری مسیر پیشرفت ایران را دچار انسداد کرده بودند، متوجه شد که وابستگی اقتصادی، وابستگی فرهنگی و سیاسی را در پی دارد و کشور را به بازیچه رقابت استعمارگران تبدیل میکند. ماجرای واگذاری ساخت سماور به هنرمندان قلمکار اصفهان، منحصر کردن خرید واکسیل موردنیاز سپاه به بانویی خیاط موسوم به «خورشید خانم»، احداث دو کارخانه بزرگ اسلحهسازی به دست توانمند نیروهای داخلی و راهاندازی کارخانههای نساجی و بلورسازی و سپردن اداره آنها به کف باکفایت مدیران و کارشناسان کشور، تقویت اکتشاف معادن و انحصار کاوشگران به ایرانیان علاقهمند و معافکردن پنجساله آنها از پرداخت مالیات، تنها گوشهای از رعایت این اصل مهم مدیریت و اداره کشور، توسط امیرکبیر است. او برای تقویت داشتههای داخلی و توانمندسازی جوانان ایرانی، اقدام به تأسیس دارالفنون کرد تا با انتقال علوم پیشرفته اروپایی به ایران و اهتمام به تربیت جوانان خوشقریحه ایرانی، مسیر را برای شکوفایی ظرفیتهای داخلی فراهم کند.
قهرمان مبارزه با استعمار
دوم: مقابله با نفوذ خارجی، دغدغه دیگری بود که خواب شب و روز را از چشم امیرکبیر ربوده بود، زیرا او در حالی به صدارت رسید که از یکطرف شکستهای سنگین ناشی از جنگهای ایران و روسیه تزاری و از طرفدیگر، شکست ایران در ماجرای تسخیر هرات، از استعمار انگلیس، شرایط بغرنجی را در کشور ایجاد و زمینه نفوذ دو دولت استعماری را در کشور فراهم کردهبود. از آنجایی که گزینه نظامی برای مقابله با این نفوذ قابل اتکا نبود، امیرکبیر زیرکانه از تمام ظرفیتهای دیپلماتیک بهره برد و تلاش کرد تا با سلاح دیپلماسی، خواستههای غیرمعقول خارجیها را تا حد امکان رد کند. در همین راستا ایجاد سازمان «خفیهنویسان» که فعالیتهای اطلاعاتی و ضداطلاعاتی امیر را در سفارتخانههای خارجی سازمان میدادند، نقش مهمی در این زمینه داشت. از دیگر اقدامات او این بود که سعی کرد با اتخاذ سیاست ارتباط با قدرت سوم، روس و انگلیس را از صحنه سیاسی و اقتصادی ایران دور نگه دارد؛ مسیو جانداوود، نماینده امیر در اروپا، مأموریت داشت از کشورهایی غیر از انگلیس و روسیه، استاد استخدام کند و برای تدریس در دارالفنون به ایران بفرستد. امیرکبیر همچنین در برخورد با تخلف سفرای دیگر دولتها بسیار قاطع بود چنانکه دستور داد سفیر فرانسه را به خاطر جسارتش، چند وقتی ممنوعالخروج کنند. او از ظرفیت دیپلماسی برای عقبراندن استعمارگران هم بهره برد و طبق روایت خانملک ساسانی، میرزا تقیخان ارتباطات گستردهای با مهاراجههای هند، برای برانگیختن آنها علیه استعمار انگلیس داشت تا بتواند بریتانیاییها را از دخالت در امور ایران بازدارد.
سوم: برقراری نظم در امور از موارد مورد تاکید امیرکبیر بود. او در زمان مسئولیت خود حقوق و مزایای درباریان را انتظام بخشید و آن را بر اساس نیاز و ظرفیت خزانه کشور مشخص کرد. نقل است که وقتی دستور داد وضعیت گارد حفاظت شاه بررسی شود، در دفاتر دو هزار مواجببگیر ثبت شدهبود، اما فقط ۲۰۰ نفر در گارد به خدمت مشغول بودند! امیر تمام مفتخورها را از فهرست پاک و حتی حقوق خودش و شاه را هم از خزانه محدود کرد. او تمام والیان و مأموران حکومتی را موظف کرده بود که گزارشهای روزانه را برای وی ارسال کنند و با نظمی که سیستم چاپاری او برقرار کردهبود، هر لحظه، از وقایع تمام کشور اطلاع داشت و این ویژگی باعث تسلط امیر بر امور و ممانعت از بروز هرج و مرج و ناامنی در کشور میشد.
شایستهگزینی
چهارم: بدون شک یک مدیر توانمند و موفق بدون استفاده از افراد لایق و توانا نمیتواند برنامههای خود را جلو ببرد و به همین دلیل به کار گرفتن افراد لایق، اصل دیگری بود که امیرکبیر به آن اعتقاد داشت. برای این کار، در ابتدا باید افراد فاسد و نالایق کنار گذاشته شوند و به همین دلیل امیر تا آنجا که توانست حاکمان و مأموران حکومتی را که با رشوه و با تکیه بر روابط به قدرت رسیده بودند را کنار گذاشت. نامهای منسوب به او باقی است که در آن، توصیه عمه شاه را برای امارت فردی در کاشان رد کرده است. بیشتر افرادی که امیر برای تصدی امور انتخاب کرد، بعدها نیز در کسوت مأموران پاکدست حکومت خدمت کردند؛ اعتضادالسلطنه یکی از این افراد بود که مدتها وزارت داخله امیر را برعهده داشت و نقش مهمی در سرکوب شورش فرقه بابیه ایفا کرد. میرزا تقیخان به افراد لایق، برای فعالیت در حوزه مأموریتشان، اختیار تام میداد و بر همین اساس، از آنها انجام وظیفه مطالبه میکرد. مکاتبات او با فاضلخان، مسئول امور مرزی در شرق کشور، برای انجام «قرنطینه»، به دلیل شیوع بیماری طاعون در میانرودان و اختیاراتی که به وی داد، نمونهای از این رفتار است. او به زیردستان لایق و توانمند خود توجه داشت و با پاداشهای درخور از آنها تقدیر میکرد و آنها نیز با درک برنامههای امیرکبیر، طرح و برنامههای او را در کشور پیاده میکردند.
مبارزه با فساد، بدون هرگونه ملاحظه
پنجم: نظارت مستمر و دقیق از جمله راهبردهایی است که هر مدیر کارآمد باید مدنظر داشته باشد و در همین راستا امیر را باید بنیانگذار سازمان بازرسی در ایران بدانیم. «خفیهنویسان» او، تنها به فعالیتهای اطلاعاتی در زمینه مقابله با دخالت دولتهای خارجی نمیپرداختند، او مأموران متعددی داشت که بدون شناخت یکدیگر، اطلاعات جمع میکردند و گاه در مورد یک واقعه یا رفتارهای یک مدیر عالیرتبه یا میانرتبه، چند گزارش مجزا داشت و کاملاً از رفتارهای آنها مطلع بود. او از این اطلاعات برای مواخذه و عزل مسئولین متخلف استفاده میکرد، تا جایی که در تاریخ آمده در زمان صدارت او افرادی که پیشتر به گرفتن رشوه و سوءاستفاده مالی مشهور بودند، به دلیل ترس از خفیهنویسان امیر، دست از پا خطا نمیکردند. برای مثال پیشتر، برخی از سربازان که مواجبی دریافت نمیکردند، دست تعرض به اموال رعیت میبردند، اما امیرکبیر این رویه را برانداخت و پس از آن، دیگر سربازانی که به رشوه عادت داشتند، جرأت نمیکردند به اموال مردم دست درازی کنند.
راز جاودانگی با ۳ سال مدیریت
به موجب همین اقدامات است که نام و یاد امیرکبیر پس از گذشت بیش از ۱۷۰ سال همچنان باقی است و میتوان گفت میرزا تقی خان توانست در دوران مسئولیت خود ثابت کند که با برنامه فکر شده و نگاه راهبردی، حتی در مدت سه سال هم میتوان تغییراتی رقم زد که تا صدها سال از اذهان مردم پاک نشود. نکتهای که رهبر انقلاب نیز در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت در سال ۸۴، به آن اشاره کردند و گفتند: «امیرکبیر که یک چهره ماندگار در تاریخ ماست و واقعاً کارهای بزرگی هم کرده، همه حکومت او سه سال بود؛ یعنی یکسال از مدتی که بناست علیالعجاله شما در این مسئولیت مشغول باشید، کمتر است؛ اما آنقدر این کار، مهم و بزرگ و جدی بود که تاریخ امیرکبیر را فراموش نمیکند؛ و الّا قبل از اینکه بیاید در رأس صدارت قرار بگیرد و بعد که به کاشان تبعید شد، دیگر چیزی در پرونده او وجود ندارد؛ همین سه سال است.»
نظر شما