صعود به آسمان با سقوط هواپیما / از فرماندهی در عمق ۱۵۰ کیلومتری عراق تا قهرمانِ گمنامِ بم

حاج احمد کاظمی یار دیرین حاج حسین خرازی، مهدی باکری، ابراهیم همت و حاج قاسم سلیمانی، در روزهایی که این دنیا برایش تنگ شده بود و در انتظار پرکشیدن بود، پس از حدود سه دهه مجاهدت در سقوطی، به سمت معبود خویش صعود کرد و انگار در آستانه عید قربان بهترین زمان برای رسیدن او به آرزوی دیرینه‌اش بود.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، ساعت ۱۴ نوزدهم دی سال ۱۳۸۴ بود که خبر سقوط هواپیما فرمانده نیروی زمینی سپاه و تعدادی از همراهانشان در اخبار اعلام و پیام رهبر انقلاب در پی شهادت این سردار سرافراز این‌طور قرائت شد:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم

فقدان شهادت‌گون سردار رشید اسلام سرلشکر احمد کاظمی و تعدادی از سرداران و افسران سپاه در حادثه هواپیما، اینجانب را داغدار کرد. این فرمانده شجاع و متدین و غیور از یادگارهای ارزشمند دوران دفاع مقدس و در شمار برجستگان آن حماسه بی‌نظیر بود. تدبیر و قدرت فرماندهی او در طول جنگ هشت ساله کارهای بزرگی انجام داده و او بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. آرزوی جان باختن در راه خدا در دل او شعله می‌کشید و او با این شوق و تمنا در کارهای بزرگ پیش‌قدم می‌گشت. اکنون او به آرزوی خود رسیده و خدا را در حین انجام دادن خدمت ملاقات کرده است.

اینجانب شهادت این سردار رشید و نامدار و دیگر جان‌باختگان این حادثه را به همه ملت ایران بویژه به مردم عزیز و شهیدپرور نجف آباد تبریک و تسلیت می‌گویم و از خداوند متعال برای بازماندگان این شهیدان، بردباری و قدرت تحمل و پاداش صابران و برای خود آنان علو درجات اخروی را مسئلت می‌کنم.»

غمی سنگین از پرواز حاج احمد کاظمی، هم‌رزم شهید باکری، دوست شهید خرازی، هم‌سنگر شهید ردانی‌پور و یار شهید زین‌الدین و همراه تمام رزمندگان بر دلمان نشست؛ گویی که او طاقت ماندن نداشت چرا که نزدیک‌ترین دوستانش در جبهه‌ها بال گشودند و او مانده بود و یک دنیا حسرت که چرا از قافله عشق بازمانده و این فراق و دلتنگی را این‌طور می‌شد در حرف‌های او درک کرد:

شماها واقعاً حیف است بمیرید

پس از این حادثه تلخ تنها سخنان فرمانده کل قوا می‌توانست تسلای خاطرها باشد، آنجا که در مراسم تشییع پیکر شهدای این حادثه فرمودند:

«دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی این‌که دعا کنید من روسفید بشوم، دوم این‌که دعا کنید من شهید شوم؛ گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همه‌تان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشم‌های شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: ان‌شاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند!

فاصله بین مرگ و زندگی، فاصله‌ی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات می‌کنند؛ هر کسی یک طور؛ بعضی‌ها واقعاً روسفید خدا را ملاقات می‌کنند که احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ این‌ها زحمت کشیده بودند.»

صعود به آسمان با سقوط هواپیما / از فرماندهی در عمق ۱۵۰ کیلومتری عراق تا قهرمانِ گمنامِ بم

۶ ماه مبارزه علیه اسرائیل در ۱۷ سالگی

اما شاید عده‌ای حاج احمد کاظمی را تنها به روزهای دفاع مقدس و فرماندهی لشکر هشت نجف اشرف می‌شناختند در حالی‌که او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از دفاع مقدس نیز حضوری مؤثر داشت؛ حضوری که حدود ۲۰ سال پس از دفاع مقدس باعث شده بود رهبر انقلاب خطاب به او گفته بودند «هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد.»

با آغاز مبارزات ملت ایران در برابر رژیم شاهنشاهی، احمد کاظمی مبارزات خود علیه شاه را آغاز کرد و حتی یک بار هم توسط ساواک دستگیر شد؛ محسن رضایی درباره مبارزات احمد کاظمی پیش از انقلاب می‌گوید:

«احمد قبل از انقلاب در سن ۱۷ سالگی به فلسطین رفت و با اینکه پس از چند هفته تعدادی از دوستانش طاقت نیاورده و به ایران بازگشتند ولی او سختی‌های آنجا را تحمل کرد و خود را با شرایط آنها تطبیق داد و شش ماه علیه اسرائیل به مبارزه ادامه داد.

احمد در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در تظاهرات و راهپیمایی و پخش اعلامیه و شعارنویسی فعال بود؛ در آخرین محرم قبل از پیروزی انقلاب، مأمورین ساواک او را در میان دسته عزاداری شناسایی و بازداشت می‌کنند. چند ماهی در زندان ساواک بود که به شدت او را شکنجه کرده بودند، پاسبانی با چکمه به دهان احمد کوبیده بود که تا یک ماه پس از آزادی خونریزی بینی داشت؛ پس از پیروزی انقلاب، مسئولان قضائی نجف‌آباد از ایشان می‌خواهند که شکنجه‌گرانش را معرفی کند تا آن‌ها را محاکمه کنند، او زیر بار نمی‌رود و می‌گوید انقلاب، آن‌ها را تنبیه کرده است. جالب است که یکی از همین افراد، چند سال قبل از شهادت احمد، برای انتقال فرزندش از دانشگاه آزاد یک شهر به شهر دیگر از احمد کاظمی طلب کمک کرده بود و او هم به دانشگاه آزاد توصیه کرده بود که مشکل ایشان را حل کنید.»

صعود به آسمان با سقوط هواپیما / از فرماندهی در عمق ۱۵۰ کیلومتری عراق تا قهرمانِ گمنامِ بم

شاید در تصور بسیاری از جوانان نسل جدید این‌طور باشد که پس دفاع مقدس شرایط کشور به آرامش رسیده و رزمندگان روزهای دفاع مقدس به فعالیت‌های روزمره خود مشغول شدند و لباس سبز پاسداری را از تن درآوردند اما برخلاف این تصور نکته قابل توجه آن است که پس از دوران دفاع مقدس نیز همچنان ناآرامی‌هایی در مناطق شمال‌غرب کشور ادامه داشت و گروهک‌های ضد انقلاب از این ناحیه صدماتی را به کشور وارد می‌کردند؛ در این هنگام یعنی در سال ۱۳۷۲ سردار حاج احمد کاظمی به‌عنوان فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) شمال‌غرب کشور منصوب شد و طرحی با نام قدر را برای تأمین امنیت این مناطق طراحی و در دستور کار خود قرار داد.

بر اساس این طرح، پایگاه‌های تأمینی در بیشتر نقاط این مناطق، جمع‌آوری شدند و یگان‌های مانوری سپاه با تعقیب گروه‌های شورشی در دو سوی مرز آنان را سرکوب کردند و امنیت را به‌گونه‌ای مطلوب به مناطق کردنشین ایران بازگرداندند و یکی از دوران بسیار مهم فرماندهی سردار کاظمی همین دوران هفت‌ساله فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا بود، چراکه در این دوران توانست با اجرای اقدامات مؤثر امنیت را به منطقه شمال‌غرب کشور بازگرداند و گروهک‌های ضد انقلاب تا سال‌ها بعد نتوانستند اقدام مؤثری انجام دهند.

عملیاتی در عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک عراق

سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در این باره در گفت‌وگویی در سال ۱۳۸۹ گفته بود «یک حادثه مهم در این مقطع زمانی (سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۵) رخ داد که نقطه تلاقی تمامی این شهیدان عزیز به خصوص احمد کاظمی، سعید مهتدی، نبی‌الله شاهمرادی (حنیف) و شهید آذین‌پور بود که آن تهاجم مردانه به مرکزیت ضدانقلاب در شمال عراق و انجام عملیات علیه حزب منحله دموکرات و کومله و دیگر گروهک‌های تروریستی بود که در آن زمان در اوج عملیات در داخل ایران قرار داشتند؛ هر چند در آن مقطع، سال‌ها از دفاع مقدس می‌گذشت، اما ما همچنان در آن منطقه به دلیل حضور گروهک‌های ضدانقلاب تلفات می‌دادیم اما شهید کاظمی بعد از انجام مطالعات فراوان، دوستان خود را در قرارگاه حمزه جمع کرد و سردار شهید سعید مهتدی مسئول عملیات، سردار شهید حنیف معاون اطلاعات، سردار شهید آذین‌پور مشاور و سردار شهید یزدانی در این عملیات مسئول توپخانه بودند.

این جمع فکور، آشنا به منطقه، مؤمن، مخلص و ایثارگر تا مدتی در این منطقه کار اطلاعاتی و طرح‌ریزی عملیاتی کردند و به این نتیجه رسیدند که باید استراتژی خود را در منطقه عوض کرده و وارد فاز تهاجمی شوند؛ این طرح در حالی پی‌ریزی شد که آمریکایی‌ها شمال عراق را در کنترل خود داشتند و جنگنده‌های اف ۱۶ آن‌ها بلاانقطاع در دسته‌های شش فروندی در بالای سر این منطقه پرواز می‌کردند، به‌طوری که می‌شد صدای آن‌ها را شنید یا روی رادار مشاهده کرد یا اگر فاصله‌شان کم بود، آن‌ها را با چشم دید.

ضدانقلاب در این منطقه با کمین‌های خود، مشکلات زیادی را به‌وجود آورد و در عین حال مرکزیت خود را در شمال عراق قرار داده بودند اما با طرح‌ریزی که از سوی سرداران شهید سپاه صورت گرفت، مرکزیت آن‌ها در عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک عراق مورد تهاجم قرار گرفت که کاری بسیار جسورانه، با ریسک بالا اما تمام‌کننده بود که کار بزرگ به دست این سرداران شهید و رزمندگان دلاور سپاه صورت گرفت.

شهید احمد کاظمی ۲۰۰ دستگاه خودرو اعم از کامیون، وانت، جیپ، توپکش، توپخانه و کاتیوشا را به صورت یک ستون بزرگ وارد خاک عراق کرد و خود سردار کاظمی، سلیمانی، حنیف و آذین‌پور بالای ارتفاعات عراق نقطه دیده‌بانی گذاشتند و این یعنی آنکه این فرماندهان تا عمق منطقه دشمن پیش رفته، بالای سر پایگاه دشمن نشسته و شروع به هدایت آتش و فرماندهی کردند؛ آتشی که این عزیزان بر سر دشمن ضدانقلاب ریختند آن‌قدر سنگین بود که آن‌ها در خلال یک روز چندین بار پیام تسلیم دادند اما حاج احمد می‌گفت این‌ها فریبکارند و ما باید به کار خود ادامه دهیم.

بعد از اجرای آتش و اتمام عملیات، سپاهیان اسلام با همان ستون از منطقه دیگری در شمال عراق خارج شدند به طوری که خون از بینی حتی یک نفر از رزمندگان ما نریخت و نتیجه این عملیات آن شد که ضد انقلاب به گروه‌های مسلط معارض در شمال عراق (طالبانی) تعهد داد که دیگر در خاک ایران عملیاتی نظامی نخواهند کرد.

از آن زمان به بعد هیچ مشکل و ناامنی در منطقه نداشتیم و هیچ‌گاه در کردستان تلفات رزمی تا سال‌های اخیر نبود و این واقعیتی است که به دست این سرداران بزرگ انجام شد.»

صعود به آسمان با سقوط هواپیما / از فرماندهی در عمق ۱۵۰ کیلومتری عراق تا قهرمانِ گمنامِ بم

در هشتم تیرماه ۱۳۷۹ سردار کاظمی به عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه منصوب شد؛ از جمله اقدامات مؤثر سردار کاظمی در نیروی هوایی سپاه را می‌توان تجهیز یگان بالگردی سپاه، تقویت یگان موشکی سپاه و دستیابی به سوخت جامد و ساخت موشکی مانند فاتح ۱۱۰ دانست، همچنین در بازدیدی که رهبر معظم انقلاب اسلامی از نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوایی سپاه داشتند، جنگنده‌های سوخو ۲۵، بالگردهای ترابری و تهاجمی به نیروی هوایی سپاه ملحق شدند که نتیجه تلاش‌های سردار کاظمی بود.

صعود به آسمان با سقوط هواپیما / از فرماندهی در عمق ۱۵۰ کیلومتری عراق تا قهرمانِ گمنامِ بم

احمد فرصت‌ها را محدود می‌دانست

بیست‌ونهم مرداد سال ۱۳۸۲ سردار کاظمی به‌عنوان فرمانده نیروی زمینی سپاه منصوب و این دوره با اتفاقات مهمی هم‌زمان می‌شود که از آن جمله می‌توان به حمله آمریکا به افغانستان و عراق اشاره کرد؛ در این برهه از جمله اقدامات سردار کاظمی ارتقای توان رزم نیروی زمینی سپاه بود.

سردار حاج قاسم سلیمانی در گفت‌وگویی در این باره گفته بود: «یکی از خصوصیات احمد استفاده از فرصت در بعد تاکتیکی و در بعد استراتژی بود. احمد وقتی آمد در نیروی زمینی به وقت خودش شلاق می‌زد. من همیشه می‌گفتم احمد تو چقدر کار می‌کنی؟ در نیروی زمینی در همان مقطع می‌دوید مثل کسی که فرصت ندارد و باید آن را به یک نقطه برساند و نتیجه استراتژیک بگیرد. احمد در این موارد واقعاً منحصربه‌فرد بود. این نکته را هم بگویم که احمد فرصت‌ها را محدود می‌دانست از نظر زمانی، چه در تاکتیک و چه در استراتژی، همیشه محدود می‌دانست، مثل کسی که وقت ندارد، این‌طور به موضوع نگاه می‌کرد.»

صعود به آسمان با سقوط هواپیما / از فرماندهی در عمق ۱۵۰ کیلومتری عراق تا قهرمانِ گمنامِ بم

او قهرمان گمنام بم بود

یکی دیگر از اقدامات بسیار مهم سردار کاظمی، امدادرسانی به زلزله‌زدگان بم بود؛ در سال ۱۳۸۲ و پس از وقوع زلزله بم، سردار کاظمی با به‌کارگیری هواپیماها و بالگردهای نیروی هوایی سپاه، کاری کرد تا حدود ۳۰ هزار نفر از مجروحان این زلزله توسط ناوگان هوایی سپاه از منطقه تخلیه شود و برای مداوا به سایر شهرها اعزام شوند.

محسن رضایی در این باره نوشته است: «زلزله بم منجر به کشته شدن قریب سی هزار نفر و زخمی شدن افراد بسیاری و بی‌خانمان شدن بیش از صد هزار نفر شد در همان ساعات اولیه تمامی سیستم اداری و خدمات‌رسانی فرمانداری بم و استانداری کرمان از کار افتاد؛ دولتی‌ها با یک تأخیر ۲۴ ساعته از خود عکس‌العمل نشان دادند، ولی احمد کاظمی همان روز خودش را به سرعت به فرودگاه بم رساند.

تمام امکانات هوایی، از هواپیما گرفته تا هلی‌کوپتر نیروی هوایی سپاه را به منطقه برد و در آنجا مستقر شد و به‌سرعت به تخلیه مجروح پرداخت، بیش از ۱۰ هزار نفر مجروح را به بیمارستان‌های تهران، کرمان، اصفهان و سایر شهرستان‌ها رساند و جان هزاران نفر را نجات داد.

روز دوم زلزله بم که خودم را به ایشان رساندم در کنار باند در ماشین لندکروز که بی‌سیم‌ها روی آن کار گذاشته بود مرتب با خلبانان و کادر پرواز از یک طرف و امدادرسانان در باند از سوی دیگر صحبت می‌کرد، چهره خسته او حکایت از بی‌خوابی او می‌کرد، شب در یکی از چادرهای کنار باند چند ساعتی خوابیدم، قبل از نماز صبح که بیدار شدم، نگاهی به باند کردم، دیدم هنوز احمد در حال کار کردن است او قهرمان گمنام بم بود.»

صعود به آسمان با سقوط هواپیما / از فرماندهی در عمق ۱۵۰ کیلومتری عراق تا قهرمانِ گمنامِ بم

حاج احمد کاظمی در نهایت و پس از عمری مجاهدت در سقوطی، به سمت معبود خویش صعود کرد و انگار در آستانه عید قربان بهترین زمان برای رسیدن او به آرزوی دیرینه‌اش بود.

کد خبر 718468

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.