به گزارش خبرگزاری ایمنا، چهار سال از آن جمعه سیاه و تلخ گذشت و امروز دقیقاً ۱۴۶۳ روز است که او در میان ما نیست؛ میگویند خاک سرد است و باعث بیشتر شدن فاصلهها و فراموش کردن داغ میشود، اما این داغ چه بود که هنوز نه تنها سرد نشده بلکه روز به روز آتش نبودش در وجودمان بیشتر از قبل شعله میکشد و مهر و محبت او هرروز بیشتر از روز قبل در دلمان جا خوش میکند.
یکی از والاترین تعابیر در وصف حاج قاسم سلیمانی، عنوان «مکتب سلیمانی» است که رهبر انقلاب بارها بر آن تاکید ویژهای داشتهاند؛ مکتبی که با الگو قرار دادن آن میتوان در همه ابعاد اخلاقی، دینی، فکری، فرهنگی و… به اوج رسید و ره صد ساله را با آن یک شبه پیمود؛ با توجه به اهمیت این موضوع و تأکیدات ویژه رهبر معظم انقلاب بر «جهاد تبیین» برای آشنایی هرچه بیشتر با شخصیت سردار دلها، به سراغ دو تن از کارشناسان یعنی علیرضا احساندوست و محمد نادرالاصلی رفتیم که مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است:
ایمنا: با اینکه شاید برخی از افراد حاج قاسم سلیمانی را محدود به بُعد نظامی ایشان کنند اما شاهدیم که رهبر انقلاب از سیره حاج قاسم به نام «مکتب حاج قاسم» نام بردهاند؛ نظر شما درباره علت و چگونگی این امر چیست؟
احساندوست: بیش از اینکه حاج قاسم برای ارتقای خودشان از علم نظری استفاده کرده باشد، از علوم عملی و رفتاری استفاده کرده است.
او به دانشگاه نرفت اما در عوض در وادی عمل بسیار خودساخته بود؛ علما و عرفا به لحاظ عملی با اذکار، ادعیه و ارتباط محکم با خداوند خود را میسازند اما حاج قاسم با سادهزیستی و اخلاص خود توانست ابعاد رفتاری و شخصیتی خود را شکل دهد، البته اینگونه نیست که حاج قاسم سلیمانی بصیرت عمیق سیاسی و نبوغ نظامی را نداشته است، ولی آنچه توانسته حاج قاسم را به عنوان یک الگو و مکتب معرفی کند، آن سلوک فردی و عملی در ارتباط خالصانه و متواضعانه با خداوند است.
معتقدم این ارتباط عمیق صادقانه است که در نتیجه آن شخصیتی ساده، روستایی و بدون سواد رایج کلاسیک توانسته در قلوب مردم نفوذ کند آنگونه که حتی دشمنان حاج قاسم نیز او را تحسین میکنند؛ به درستی به ایشان لقب سردار دلها را دادهاند چراکه او خود فردی با دلی پاک بود که در نتیجهی آن در دلها نفوذ کرد.
نادرالاصلی: زمانی که به معنای لغوی واژه مکتب توجه میکنیم، به معنای «جایی است که به انسان درس میدهد» میرسیم؛ امروز شهید سلیمانی یک گنجینه پر و پیمان تمام ناشدنی است که باید در دانشگاههای معتبر جهان سیر و سلوک و تدبیر و سیاست و کیاست او را همزمان مورد بحث قرار دهند.
وقتی به خوبی به مکتب حاج قاسم نگاه میکنیم اولین درس این مکتب آن است که عمق استراتژیک ما را از مرزها دور کرد یعنی عمق استراتژیک ما در مرز لبنان، دریای سرخ و در پایگاههای نصب شده آمریکا در سوریه و عراق است و اینها خودش در مکتب هر انسانی و در قاموس هر انسانی نمیگنجد.
شاید انسانهای دیگری هم مکاتبی را تدوین و یا برای شاگردانشان چنین القابی را گذاشته باشند ولی رهبر فرزانه انقلاب وقتی با تدبیر دقیق این نام را برای ایشان گذاشتند، به واسطه ویژگیهایی بود که این مرد بزرگ داشت؛ امروز باید سمینارهای بزرگ را برقرار کنیم و بر بحث مکتب و علت این نام کار بکنیم.
خاطره کوچکی از شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی مدتی قبل از شهادت ایشان دارم که برای طرح موضوعات اصفهان فرصتی پیدا شد و شاهد بودم که ایشان با سعه صدر، سلامت نفس و تدبیر پاسخهایی را میدادند و امروز پس از چهار سال وقتی فکر میکنم، میبینم چقدر تدابیر ایشان حکیمانه بود چقدر تدابیر ایشان از سر اخلاص بود و حقیقتاً لقب نیکویی را مقام معظم رهبری بر ایشان نهادند.
وقتی از سایر دوستانی که در مکتب ایشان درس خواندهاند سوال و جواب یا کسب تجربه میکنیم همه از ویژگیهای منحصر به فرد ایشان میگویند؛ البته این ویژگیها در او و در رزمندگان دفاع مقدس و فرماندهان در زمان جنگ بیشتر دیده میشد ولی در عصر حاضر به جهت موقعیتی که حاج قاسم سلیمانی عزیز داشت، دعایی که همیشه میکرد این بود که خدایا من اینقدر مشغول باشم که فکر گناه هم در سرم نباشد! و میگفت: «فعلاً آنقدر مشغولم که چیزی به جز خدمت به مردم در خودم نمیبینم.»
باید گفته شود که در مکتب سلیمانی عرفای بزرگ باید زانو بزنند؛ ایشان کفنی را برای خودش آماده کرده و نزد علمای بزرگ میبرد تا طبق یک عرف و یک سنت و روایتی وقتی تعدادی بر یک کفنی امضا کنند، حاکی از رضایت خداوند میتواند باشد؛ او چنین اقداماتی را انجام داد و امروز هر جا که نگاه میکنیم، میبینیم این مرد بزرگ و حکیم توانست برای ما الگو باشد و این الگو نه فقط برای حال حاضر، بلکه برای اعصار آینده نیز است؛ قاسم سلیمانی نوری بود که بر منارههای عصرها و نسلها، نور افشانی خواهد کرد و میتواند امید به تمام نهضتهای آزادی بخش و ملل آزاده جهان بدهد.
ایمنا: یکی از درسهای مکتب بزرگ حاج قاسم شجاعت بیحد و اندازه ایشان از روزهای قبل از دفاع مقدس و حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا آخرین لحظات حیاتشان بود و رهبر انقلاب نیز در اینباره بیان کردند «شهید سلیمانی هم شجاع و هم با تدبیر بود؛ این شجاعت و تدبیر توأمان تنها در میدان نظامی نیز نبود بلکه در میدان سیاست هم همینطور بود.»؛ به نظر شما این خصوصیات در کدامیک از رفتارهای حاج قاسم مشهود بود؟
احساندوست: حاج قاسم سلیمانی مردی جامعالاطراف بود و این را با توجه به ویژگیهایی که رهبر معظم انقلاب از ایشان یاد کردهاند میتوان دریافت؛ او فردی مدبر بود که صبورانه بهترین تصمیمات را میگرفت و اوج شجاعت و تدبر او را در فعالیتهای سالهای آخر زندگیشان و در مقابله با داعش میتوان مشاهده کرد.
اینکه حاج قاسم نجاتبخش همه منطقه غرب آسیا و کشورهایی که در معرض جریان داعش قرار داشتهاند، بود را همه میدانند؛ تدابیر او در اتاقهای در بسته نبود بلکه میدانی، حقیقی و عملیاتی بود چرا که تدابیر پشت درهای بسته مناسب فضای عملیاتی نیست و این را خطاب به آن دسته مدیرانی که بدون ارتباط با مردم و جامعه تدبیر میکنند میگویم؛ این درس و الگوی خوبی برای مدیران و مسئولان است که برای تصمیم گیریها و تدابیر اتخاذی، به صورت میدانی و محسوس این کار را انجام دهند تا از نزدیک مشکل را مشاهده کرده و اقدامات لازم را انجام دهند.
نادرالاصلی: خداوند توفیق داد که در سالهای جنگ مدت کوتاهی در صحنهها حضور داشته باشیم؛ الان وقتی مروری بر آن زمان میکنیم، میبینیم که لشکر ثارالله کرمان به فرماندهی حاج قاسم، یکی از لشکرهای خط شکن بود.
البته در نیروی قدس، مدیران مختلفی در مقاطع مختلفی حضور داشتند، ولی آن خصلتی که حاج قاسم هم در لشکر ثار الله و هم در نیروی قدس داشت، حاکی از این است که این مرد شجاع چقدر توانست هم لشکر و هم نیروی قدس را ارتقا دهد و یکی از انتظارات حضرت آقا این بود که او، مردم کرانه باختری را هم مسلح کند و فرمودند حمایت و پشتیبانی از نهضتهای آزادی بخش بکنید.
او به این مأموریت به خوبی عمل کرد که کمتر انسانی میتوانست با این شجاعت، در دل غزه برود و چنانچه اخیراً توسط برخی از مقامات حماس مطرح شده است، ایشان چند بار با شهید عماد مغنیه به غزه سفر کرد و درپی آن تونلهای غزه را با همفکری آن شهید، طراحی کرد. فقط انسانهای شجاع، موحد و خدا دوست و از جان گذشته میتوانند در زیر سایه دشمن و جایی که دشمن نفوذ دارد، حضور یابند و علیه او طراحی کند؛ این بحث شجاعت حاج قاسم بود.
و اما تدبیر حاج قاسم! انسانهایی را مدبر میگویند که بتوانند در وقت مناسب، تصمیم درست بگیرند؛ امروز اگر شهید سلیمانی در دنیای خارج از ایران بیشتر شناخته میشود، به خاطر تدبیر او بود، به خاطر سیاست او بود؛ تدبیر به خاطر اینکه صحنه جنگ را از داخل کشور خودمان دور بکند و در نزدیکیهای پایگاههای دشمن خیمه بزند، امروز خیمه جریانهای حزب الله در لبنان کنار گوش آمریکا و اسرائیل و فرانسه است، البته شروعش با شهید متوسلیان و اتمامش با شهید بزرگوار سردار حاج محمد حجازی و کسانی که با دشمن در خط مقدم میجنگند بوده است که البته بانی آن، هیچکس جز شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی نیست.
در یمن اگر امروز، انصار الله و جریان حوثی دارند با آمریکاییها دست و پنجه نرم میکنند، هیچ چیز جز تدبیر این شهید بزرگوار نیست؛ خلاصه کلام اینکه به جریانهای مقاومت، ماهیگیری را آموخت نه ماهی خوری را؛ امروز جریان مقاومت در غزه و لبنان و یمن، خود سلاح خود را تولید و تأمین میکند و این از جمله تدبیرهای جمعی با محوریت حاج قاسم سلیمانی است. ما میبینیم که امروز دشمن از هر زمان دیگری، ضعیفتر و ذلیلتر شده است و این نیست جز شجاعت و تدبیر این انسان بزرگوار و موحد و خدا شناس.
ایمنا: آقای نادرالاصلی در میان صحبتهای خود به شهرت حاج قاسم در خارج از کشور اشاره کردند؛ به نظر شما علت عزت و شناخته شدن حاج قاسم میان مردم و اقشار مختلف چیست؟
احساندوست: عزت و ذلت بر دست خداست اما مقدمه و لازمه آن این است که فرد از خود قابلیت نشان دهد؛ ظرفیت وجودی حاج قاسم باعث شد تا خداوند علاقه او را در قلوب مردم عالم قرار دهد ولی این را بدانید شخصی که بخواهد در دلها جای بگیرد دفعی و ناگهانی نیست.
مردم حاج قاسم را با شهادت نشناخته بودند بلکه از او مجاهدتهایش اطلاع داشتند و میدانستند که این مرد نجاتبخش عرصههای خطر هم بر سر ایران است و هم بر سر منطقه؛ بنابراین این شناخت مردم عمیق و با سابقه قبلی بود، مثل اینکه امام (ره)؛ مگر مردم آنی عاشقش شدند که جانشان را فدای ایشان و آرمانهایشان بکنند؟ نه! امام در ارتباط با مردم و جهاد برای استقلال این کشور، سابقه دار بود؛ مردم سالها با امام زندگی کرده بودند لکن دوران جدایی اتفاق افتاد و ظاهراً امام از مردم و مردم از امام دور بودند ولی باطناً و قلبا که این ارتباط وجود داشت.
در مورد سردار سلیمانی هم عیناً همینطور است یعنی هرچند سردار قاسم سلیمانی به واسطه حضورش در میدانهای مبارزه و جهاد کمتر در میان آحاد مردم ایران دیده میشد ولی مردم ایران که ایشان را میشناختند و ایشان هم به دقت مردم را میشناخت در واقع خواستم اشاره کنم که نفوذ و جاودانگی او در عمق وجود مردم و جوانان یک پدیده آنی و ناگهانی نیست.
نادرالاصلی: هر وقت کلامی از انسانی صادر میشود، در صورتی که با خدا معامله کرده باشد خداوند به آن کلام، برکت میدهد؛ هرگاه انسان قدمی را بردارد و با خدا معامله کند، خدا به آن برکت میدهد، مالی اگر در راه خدا پخش و توزیع شود اگر خدایی باشد خدا به آن برکت میدهد.
وقتی که نگاه میکنیم شاهدیم که حاج قاسم، تمام اعمال، رفتار و کردارش فقط بوی خدایی میداد و چون هر سخنی که از دل برآید لا جرم بر دل نشیند، این اتفاق مهم در مورد ایشان حادث شد به این معنی که مردم با دلشان حاج قاسم را یافتند و او را پذیرفتند و با دلشان او را دعا کرده و ستایش گوی او بودند.
امروز باید بگوییم که امثال او را در جامعه زیاد داریم؛ یادی کنیم از شهید سید رضی موسوی که مرد در سایه همراه حاج قاسم سلیمانی بود او نیز همسان حاج قاسم شهادتی زیبا و بهدست دشمن اصلی اسلام داشت و او هم امروز میتواند مکتبی مؤثر باشد یا شهید بزرگوار حاج محمد حجازی، این بزرگواران که یکی پس از دیگری در جبهه مقاومت به شهادت رسیدند، اینها همه ثمره انقلاب اسلامی و روح بلند و ملکوتی حضرت امام (ره) بود.
مطلب دوم پیوند حاج قاسم با حضرت زهرا (س) بود که این روزها شهادت وی با روز ولادت صدیقه طاهره (س) مقارن شده است؛ او به شدت فاطمی، مخلص و همراز حضرت زهرا بود، یعنی در خفا و در جلوت و خلوت حضرت زهرا را به عنوان یک الگو میدانست و او را به عنوان کسی که از ولایت حمایت کرد معرفی مینمود و این خصلت ایشان در این روزهای جای ذکر دارد.
ایمنا: بهنظر شما مهمترین درس مکتب حاج قاسم برای جوانان و نسل جدید چیست؟
احساندوست: حاج قاسم الگوی جوانان شده چراکه از هر جهت دارای این قابلیت است و جوانان میتوانند در این مکتب به خودسازی بپردازند؛ ارتباط عمیق خالصانه و متواضعانه او نسبت به مردم، مهمترین درسی است که میتواند برای جوانان الگو قرار گیرد.
او واقعاً مردمی بود و با مردم میجوشید و هیچگاه خود را از مردم جدا نکرد، به همین دلیل معتقدم این اخلاق است که میتواند برای جوانان الگو قرار گیرد؛ همچنین معتقدم هر یک از ما اگر خود را در خدمت مردم قرار بدهد خواهد توانست در قلوب مردم جا بگیرد.
نادرالاصلی: مهمترین الگوی حاج قاسم برای جوانان، فدا و فنا شدن در راه دین، اسلام و انقلاب و همراهی و همگامی با ولی امر مسلمین و در خط ایشان حرکت کردن است.
جوانان عزیز! حاج قاسم، هرگز قدمی جلوتر از رهبری بر نمیداشت، حتی جای پاهایش با جای پاهای رهبری یکسان است؛ این ویژگیهای او باید برای جوانان ما درس باشد؛ رمز موفقیت هر ملتی اطاعت از رهبر الهی جامعه است. اگر امروز ملت ما توانسته در عرصههای مختلف پیروز شود، به خاطر آن روحیه انقلابی و دشمن ستیزی است که در تبعیت از رهبر انقلاب این حرکت در حال دنبال شدن است و امید است این حرکت متصل به حرکاتی که منجر به ظهور حضرت بقیه الله الاعظم (عج) خواهد شد، باشد.
نظر شما