به گزارش خبرگزاری ایمنا، محور فعالیتهای مبارزاتی دوران انقلاب در اصفهان بود و عمر خود را در مسئولیتهای مختلف صرف خدمت به مردم و کشور کرد، استاد علی اکبر پرورش نمونه مجاهدانی است که جای خالیشان به سادگی پر نمیشود، سادگی و بیآلایش بودن استاد زبانزد دوستان و نزدیکان است؛ رهبر انقلاب در پیامشان به مناسبت درگذشت استاد پرورش بیان کردند: «با تأسف و تأثر، خبر درگذشت یاور صدیق انقلاب مرحوم آقای سیدعلی اکبر پرورش رحمتاللهعلیه را دریافت کردم، چهره محترم و اثرگذاری که بخش اعظم عمر با برکت خود را در خدمت اسلام و ارزشهای متعالی دین گذرانید، و لهجه صادق و دل با اخلاص و خُلق نیک را به ترویج و تحکیم انقلاب و نظام اسلامی گماشت؛ تلاشهای مبارزاتی در دوران طاغوت را به خدمات ارزنده و مسئولیتهای سنگین خود در قوه مجریه و قوه مقنّنه و شورای عالی دفاع در دوران جمهوری اسلامی پیوند داد و با همه توان به کشور و ملت خود خدمت کرد، و سلامت و راحت خود را بر سرِ انجام وظیفه نهاد؛ بیماری رنجبار و طولانی او آخرین آزمایش دشواری بود که وی با صبر و متانت، آن را تحمل کرد و زندگی پاک و شرافتمندانه را به پایان برد. اینجانب در گذشت ایشان را به خانواده و بازماندگان محترم و به همه دوستان و علاقمندان ایشان تسلیت میگویم و رحمت و رضوان الهی را برای وی مسألت میکنم.»
سید علی اکبر پرورش در سال ۱۳۲۱ در زرین شهر اصفهان متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رساند سپس در دانشگاه اصفهان مدرک لیسانس خود را در رشته ادبیات و مدرک فوق لیسانس را در دانشسرای عالی تهران در رشته کارآموزی دبیری اخذ کرد؛ وزیر آموزش پرورش، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی، عضو شورای عالی دفاع، نماینده مجلس شورای اسلامی در دورههای اول، سوم و چهارم، نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در دوره اول، نایب رئیس دوم مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم از جمله سوابق اجرایی استاد پرورش است، همچنین وی در عرصه سیاسی نیز مسئولیتهایی از جمله عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، دو دوره نامزد انتخابات ریاست جمهوری، قائم مقامی دبیرکل حزب موتلفه اسلامی از سال ۱۳۷۲ تا سال ۱۳۸۰ را بر عهده داشته است.
وقتی استاد پرورش به اصفهان محدود نشد
با نگاهی گذرا به این ویژگیها میتوان این شخصیت گرانقدر را شخصیتی «جامعالاطراف» نامید چرا که فعالیتهای او تنها به بعد سیاسی محدود نشد و بسیاری از افراد او را به تربیت شاگردان فراوان میشنانسد و این تأثیرگذاری آنجایی قابل توجه و اهمیت است که نگاهی به گزارشهای ساواک درباره این شخصیت وارسته میاندازیم؛ گزارشگر ساواک در ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ با اشاره به فعالیت گروههای مذهبی و ذکر سوابقی از برخی افراد از جمله علیاکبر پرورش، مینویسد: «این عده با همکاری تعدادی دیگر از دبیرستانها و هنرستانها و افراد مذهبی افراطی خارج از آموزش و پرورش اخیراً دست به فعالیت» زده و «محصلین را برای فعالیت آماده میسازند.»
گزارشگر ساواک در ۱۳ بهمن ۵۶ نیز مینویسد، «پرورش از معلمین مذهبی افراط است که علناً از [امام] خمینی طرفداری مینماید و محصلین را سازماندهی میکند. «در گزارش دیگری درباره پرورش آمده است: «وی فعالیت خود را از اصفهان به شهرهای دیگر مانند آبادان، شیراز و کرمانشاه گسترش داده و در این شهرستانها نیز عواملی را تحت تبلیغ مضره قرار داده است.»
برای حقوق معلمی به این شغل وارد نشد
دهمین سالگرد استاد اخلاق و معنویت فرصتی را فراهم میکند که به پای صحبت همراه و همگام قدیمی او بنشینیم؛ با حاج مرتضی آرسته که به قول خودش نیمقرن با استاد پرورش نشست و برخاست داشته هم صحبت میشویم؛ صحبت از ۵۰ سال رفاقت چیز کمی نیست و آنطور که مشخص است میخواهد حق رفاقت را تمام کند و اینطور صحبتش را شروع میکند: استاد پرورش فردی بود که در تمام عمرش مشغول فداکاری برای نظام و انقلاب فداکاری بود و نشان داد یک فرد چطور میتواند بهمعنای واقعی انقلابی باشد و به این موضوع عمل کند.
آقای آرسته میگوید: از همان ابتدا آقای پرورش دبیر آموزش و پرورش بود و در این مسیر الگوی دبیران امروزی است؛ او برای حقوق معلمی به این شغل وارد نشد بلکه برای عشق و علاقهاش به نسل جوان و با حقوق اندک به استخدام آموزش و پرورش درآمد و خارج از مدرسه نیز در مساجد و حسینیهها به تدریس میپرداخت.
ندای ما به ارتش / آزادی پرورش
این پیشگام انقلاب اسلامی اینطور صحبتش را ادامه میدهد: استاد پرورش روزانه در اماکنی مانند مسجد حکیم، مسجد سید و مسجد مصلی چندین سخنرانی داشتند؛ یعنی میتوان گفت محور انقلاب در اصفهان محسوب میشد؛ حدود نیم قرن با او آشنایی داشتم و میتوان گفت از خرداد ۱۳۴۲ که امام (ره) جرقه انقلاب را زدند، در خط ایشان فعالیت داشت و مسیر را با افکار و مطالعاتش برای نسل جوان روشن میکرد زیرا علاقه میان او و جوانان دوطرفه بود.
آرسته با یادآوری خاطرهای شیرین از دوران همکاری با استاد پرورش عنوان میکند: استاد پرورش دبیر ادبیات و من دبیر شیمی بودم؛ در کلاسهایش شیرینزبانیهایی داشت و میان درسش نیز مباحث انقلابی را با دانشآموزان درمیان میگذاشت.
جوانان نسل انقلاب علاقه فراوانی به استاد پرورش داشتهاند و حالا این معلم روزهای انقلاب اینطور درباره این علاقه دوطرفه میگوید: استاد پرورش پیش از انقلاب زیر نظر ساواک بود و هرروز مزاحم او میشدند اما او دست از افکار و عقاید خود برنداشت؛ در روزهای پیش از انقلاب اسلامی استاد پرورش را به زندان بردند و دانشآموزان که به مدرسه میآمدند، در برابر تیمسار ناجی شعار میدادند «ندای ما به ارتش / آزادی پرورش»، از سمتی در جامعه معلمان نیز اولین شرطمان خط مشی حضرت امام (ره) و دومین مورد آزادی آقای پرورش بود که در نهایت در دوران انقلاب آزاد شد.
کوچکترین اتاق وزارتخانه برای وزیر بود!
به پای صحبت همنسلان استاد پرورش که مینشینیم، شاهبیت صحبت تمام آنها سادهزیستی استاد است؛ آرسته نیز در این باره میگوید «استاد پرورش در دوران دبیری با ژیان به مدرسه میآمد و با موتور به مجلس میرفت و در این راستا هیچگاه خود را از مردم جدا نمیدانست» و صحبتش را اینطور ادامه میدهد: پس از انقلاب نایب رئیس مجلس و وزیر آموزش و پرورش بود اما در منزلی ساده که اجاره کرده بود زندگی میکرد و با موتور به مجلس میرفت؛ وقتی این خبر به امام (ره) رسید ایشان گفتند به صلاح نیست و این موارد یکی از بهترین الگوها برای مسئولان فعلی است؛ در دوران وزارت آموزش و پرورش نیز، کوچکترین اتاق وزارتخانه مربوط به او بود.
رهبر انقلاب در پیامی که به مناسبت درگذشت سیدعلیاکبر پرورش منتشر کردند بر موضوع «یاور صدیق انقلاب» تأکیدی ویژه داشتند و و این پیشگام انقلاب اسلامی در این باره تصریح میکند: رهبر انقلاب بهترین تعابیر و جملات را برای استاد پرورش بهکار بردند چرا که سالها با او در جبهه بودند و در تهران نیز رابطه صمیمی و نزدیکی داشتند؛ در مجموع میتوان گفت استاد پرورش نمونه بارز فرد باتقوا، انقلابی، مبارز و سخنور بود و از روزی که او فوت کرده در اصفهان با خلأ مواجه شدیم چرا که شخصی نیست که اقدامات او را انجام بدهد چون خوشفکر بود، در اصفهان معضلات فراوانی داریم و برای همه آنها اگر استاد پرورش بود با بسیاری از این مشکلات مواجه نمیشدیم.
آرسته تاکید میکند: همیشه میگفت ما همه قطرهای از اقیانوس بزرگ هستیم که رهبری آن را امام (ره) به عهده دارند و در این مسیر هیچگاه ادعای انقلابی بودن نداشت بلکه در عمل ثابت میکرد.
حالا صحبت به بعد علمی شخصیت استاد میرسد و این همکار قدیمی اینطور توضیح میدهد: استاد حدود ۳۰ سال در روزهای تاسوعا و عاشورا منزل خواهر من منبر ۲ ساعته میرفت و همه جمعیت بادقت به صحبتهای او گوش میدادند، پیش از انقلاب اسلامی نیز در کانونی بهنام کانون علمی-تربیتی جهان اسلام مشغول به فعالیت بود و شبهای جمعه سخنرانیهای آتشینی علیه شاه داشت؛ تمام دوران زندگی او یکسان بود یعنی همان روالی که در دوران دبیری داشت در دوران وزارت و نمایندگی نیز داشت.
وی یادآور میشود: افرادی مانند سرلشکر رحیم صفوی، سردار حجازی، سرلشکر صیاد شیرازی و… از افرادی بودند که تربیت یافته استاد پرورش بودند که در ادامه خودشان تبدیل به محور شدند.
و در پایان وقت گوش دادن به خاطرات شیرین حاج مرتضی آرسته از استاد میرسد؛ میشنوم و لذت میبرم: در مدرسهای که تدریس میکردیم، شبی ساواک استاد را دستگیر کرد؛ همیشه بر این نکته تاکید داشت که دیر به مدرسه نرسد اما آن روز ساعت ۱۰ به مدرسه رسید و تعریف کرد که شب تا صبح زیر پوتینها و لگدهای ساواک شکنجه شده بود اما با این حالت مسئولیتش را رها نکرد و به مدرسه آمد.
آرسته میگوید «البته در عین حال انسانی شوخ بود و در هر مجلسی بنا به شرایط رفتاری مناسب داشت و انسانی تمام عیار بود» و صحبتش را اینطور به اتمام میرساند: یکبار هم با یکدیگر به سوریه رفتیم و بر مزار اویس قرنی حدود ۱۵ دقیقه گریه میکرد و داستانهایی که از او خوانده بود را به یاد میآورد.
نظر شما