به گزارش خبرگزاری ایمنا، چند روزی میشود که اهالی بهشت، همان نور چشمیهای حضرت زهرا (س)، همانهایی که به عشق مادر، راه و رسم گمنامی را پیش گرفتند وجب به وجب این خاک را به عطر وجودشان معطر کردند و حالا پس از ۱٠ روز به آغوش مردمی میرسند که روزی ۳۷٠ شهید را تشییع کردند.
امروز دیار نصف جهان میزبانان اهالی آسمان است، میزبان میهمانان ویژه مادر، همانهایی که راه و رسم بیبی بی حرم را پیش گرفتند و در اوج گمنامی در آسمان و زمین میدرخشند.
امروز ۱۲ لاله مهمان این دیارند؛ ۱۲ مجنونی که شاید مادرانشان سالها چشم به راه صدای زنگ خانه و پیچیدن دوباره صدای آنها در خانه بودند و در همین انتظار، در همین غربت، خودشان به دیدار پسرانشان شتافتند؛ شاید امروز این مادران نباشند تا برای فرزندانشان مادری کنند اما مادر مادران عالم اینجا حضور دارد.
چشمها دور تا دور میدان بزرگمهر میچرخد و هر شخصی، در طرفی بهدنبال کاروان اهالی بهشت میگردد و در نهایت انگشتها به یک سو میرود و کاروان از سمت پل غدیر وارد جمعیت میشوند و جمعیت به همهمه میافتد.
راوی به روی جایگاه میرود و از آنچه که در این روزها دیده میگوید؛ از مادری که فراق پسرش، چشمانش کم فروغ شده، از این میگوید که یقین داشته باشید اهلبیت (ع) قدم به قدم مسیر این گام برمیدارند و به یاد تشییع غریبانه هفت نفره اشک میریزد، از آن لحظهای که فاتح خیبر به یاد زهرایش اشک میریزد.
مگر میشود روز شهادتش باشد، نام او را صدا بزنند و فرزندانش که برای انتقام سیلی صورت او در این تابوتها خفتهاند اینجا باشند و خودش نباشد؟
سیل جمعیت، همان جمعیتی که از روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تا ۲۵ آبان ۱۳۶۱ و هشتم دی ۱۳۸۸ و ۱۳ آبان ۱۴٠۱ حضور داشتند، به سمت وعدهگاه همیشگی یعنی گلستان شهدا به راه میافتند و در چشمها شور حماسهای که قرار است امروز به بار بنشیند، میدرخشد.
جمعیت به نزدیکی گلستان شهدا میرسد و عدهای با چشمهای منتظر در این نقطه منتظر کاروان اهالی بهشت هستند و در میان این انتظارها بود که صدای روضه خوانی شهید تورجیزاده در میان جمعیت میپیچد.
«در بین آن دیوار و در، زهرا (س) صدا میزد پدر…»
هنوز و پس از گذشت بیش از ۳٠ سال از روزهای دفاع مقدس، سربندهای «یازهرا (س)» بر پیشانیها گره خورده و از خردسال تا کهنسال در آرزوی ظهور منتقم سیلی حضرت مادرند.
نظر شما