به گزارش خبرگزاری ایمنا، کمی بیشتر از یک سال پیش به دنبال مرگ دختری سروصدای آشوبهایی در گوشه و کنار میهن بلند شد و تجمعهایی که خشنترین حالت اعتراض مثل ویرانی و تخریب و از بین بردن اموال عمومی را به دنبال داشت، شکل گرفت.
به راه افتادن حرکتهای بیثبات به سرکردگی جاهلان دورت گودنشین که چون طبل توخالی، جز حرف زدن کاری دیگر از دستشان برنمیآمد، از پیامدهای فراخوانهایی بود که در نهایت حماقت اعلام میشد، در مقابل این اقدامات اغتشاشگران که با هدف ایجاد ناامنی و ایجاد شکاف قومیتی انجام شد، مردانی قد علم کردند و در برابر این ناآرامیها با تمام وجود ایستادند و برای امنیت مردم از جان شیرین نیز گذشتند، این روزها در اولین سالگرد شهادت مردان خوشغیرت زمانمان بیشتر از آنها خواهیم گفت، امروز از شهید «رضا زارعمویدی» خواهیم گفت؛ با ما همراه باشید.
رضا دوست داشت در مسیر پدر قدم بگذارد
پاییز به اولین روز از اولین ماه خود رسیده بود، آنهم پاییز شیراز که هوای دلپذیرش هوش از سر آدم میپراند که صدای گریه پسری در خانواده «زارعمویدی» پیچیده شد، آن زمان، پنج سال از آغاز جنگ تحمیلی میگذشت و پای جنگ به این خانه هم کشیده شده بود.
پدر خانواده از رزمندگان ایران اسلامی بود که برای دفاع از این آب و خاک به جبهه رفته و در این راه به مقام والای شهادت رسیده بود و رضا در چنین خانهای بزرگ شد، خانهای که سایه پدر بالای سر آن نبود، اما فرهنگ ایثار و شهادت چنان در فضایش طنینانداز شده بود که رضا هم دوست داشت در مسیر پدر قدم بگذارد.
روزگار گذشت و رضا به جوانی رسید و شغل خلبانی را برگزید، چند صباحی از این دوران نگذشته بود که پسر جوان خانواده زارع تصمیم به ازدواج گرفت و پس از مدتی تشکیل خانواده داد و پدر دو دختر ۹ ساله و یک ساله شد.
رضا همیار پلیس بود
چند روزی بود که از شروع تجمعات غیرقانونی و اعتراضاتی که رنگ اغتشاش به خود گرفته بود، میگذشت، آن روزها تمام دشمنان داخلی و خارجی با یکدیگر بسیج شده بودند تا جمهوری اسلامی را از بین ببرند و ایران را ویران بسازند، اما در این میان جوانانی هم بودند که در دفاع از هموطنان قد علم کردند.
رضا همیار پلیس بود و نمیتوانست نسبت به این اتفاقات بیتفاوت باشد، شامگاه سهشنبه، بیستونهم شهریور سال گذشته بود که تجمعات غیرقانونی در خیابان معالیآباد شیراز به راه افتاده بود، عدهای از افراد فریبخورده پس از سر دادن شعارهای ساختارشکن، ضمن مسدود کردن خیابانها اقدام به درگیری با مأموران کردند و در این درگیری رضا بهشدت مضروب شد و به دلیل شدت جراحات وارده، به فیض شهادت نائل آمد تا از مسیر پدر خارج نشود و سرنوشتش به شهدا گره خورد.
نظر شما