به گزارش خبرگزاری ایمنا، جنگ مرد و زن و کودک نمیشناسد و تأثیر آن محدود به نیروهای نظامی، سیاستمداران و دولتها نیست، بلکه آتش جنگ دامن همه را خواهد گرفت و اثرات منفی آن نه تنها از نظر نظامی و سیاسی، بلکه از نظر بهداشتی، اقتصادی، روانی و اجتماعی، تمام ابعاد زندگی را نابود میکند، در جنگها کودکان آسیب پذیرترین افراد هستند و جنگها به عنوان یکی از مهمترین عوامل اختلالات روانی و استرس برای کودکان به شمار میرود، کودکان توانایی درک جنگها و ویرانیهای آن را ندارند، زیرا رشد روانی و ذهنی آنها کامل نشده و تواناییهای ذهنی، شناختی و عصبی و توانایی تجزیه و تحلیل آنها هنوز شکل نگرفته است، در حالی که تواناییهای ذهنی کودک بعد از ۱۶ سالگی شروع به رشد میکند.
جمعیت نوار غزه بیش از ۲ میلیون نفر است که ۵۰ درصد آن را کودکان زیر ۱۵ سال تشکیل میدهند، بچههای غزه در سنین پایین، نه یک جنگ، بلکه جنگهای پیدرپی را تجربه کردهاند و هنوز آسیبهای روانی جنگهای پیشین از بین نرفته است، بنابراین تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به نوار غزه، برای اولین بار نیست، بلکه غزه در مدت بیش از ۲۰ سال تا به امروز شاهد پنج جنگ بوده است و دغدغهای که در حد فاصل این جنگها وجود داشت، بهبودی آسیبهای ناشی از جنگ قبلی و ترس بی پایان از شروع جنگ بعدی بوده، بنابراین یک روز بدون دود، انفجار و تخریب خانهها یک روز استثنایی برای کودکان غزه است.
بر اساس آمار گزارش شده در پانزده نوامبر ۲۰۲۳ نیمی از شهدای بمباران اخیر غزه کودکان هستند (۴۷۱۰ کودک شهید) و ۲۹ هزار زخمی وجود دارد که حداقل ۴۰ تا ۵۰ درصد آنها کودک هستند، آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در ۱۳ نوامبر اعلام کرد که بر اثر حملات به نوار غزه بهطور میانگین در هر ۱۰ دقیقه یک کودک جان خود را از دست میدهد و دو کودک مجروح میشوند، طبق گزارش دیدهبان حقوق بشر اروپا -مدیترانه، میزان تلفات کودکان در نتیجه بمباران نوار غزه به میزان بیسابقهای در تاریخ جنگها رسیده است، بنابراین حدود نیمی از جانباختگان بمباران غزه کودک هستند، زیرا با وجود جغرافیای کوچک غزه، بیشتر کودکان در خانه حضور داشته و به دلیل ضعیفتر بودن آنها نسبت به دیگران هنگام بمباران پیدرپی توان فرار ندارند.
طبق مصاحبههای متعددی که در سالهای گذشته با ۲۵۰ نفر از کودکان شش تا ۱۶ ساله غزه انجام شد، شنیدن صدای انفجار و هواپیماهای جنگنده و دیدن افراد کشته شده و زخمی از رویدادهایی است که بیشترین تأثیر را بر ذهن و روان کودکان غزه داشت، این بار صحبت از کودکانی است که از بمباران اخیر غزه نجات یافته و علاوه بر آسیبهای جسمی دچار آسیبها روحی و اختلالات روانی شدهاند، چالشها و آسیبهایی که از نظر روانی و تربیتی آینده کودکان غزه را تعیین میکند.
محرومیتی که سرگرمی کودک غزه را به سرگردانی تبدیل کرد
أمل رضوان، جامعه شناس، مشاور خانواده و روانشناس کودک، استاد دانشگاه عینالشمس و دانشکده پژوهشهای عالی استراتژیک ناصر در قاهره از «آسیبشناسی روانی جنگ بر کودکان غزه» میگوید: به طور کلی کودکان غزه از تمام حقوق خود از جمله امنیت، سرپناه، بهداشت و غذا محروم شدهاند، تمام این محرومیتها بهطور قطع بر آینده آنها تأثیر منفی خواهد گذاشت، وقفه تحصیلی در تمام مقاطع تحصیلی و تخریب بیش از ۲۱۴ مدرسه در سراسر نوار غزه در اثر حملات اسرائیل، آینده صدها هزار کودک را نامعلوم کرده است، همچنین اغلب کودکان غزه خانواده و دوستان خود را از دست دادهاند و این موضوع به شدت بر وضعیت روانی آنها در طولانی مدت تأثیر میگذارد و آیندهی تحصیلی، شغلی و زندگی شخصی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
وی میافزاید: درمان آسیبهای روانی وارد شده به کودکان غزه سالها طول میکشد، به ویژه کودکانی که حامیان اصلی خود را (از جمله پدر یا مادر یا هر دو) از دست دادهاند، کودکان غزه به حمایت و مراقبت بزرگسالان نیاز دارند، به ویژه در زمانی که آسیبی جسمی و روحی به آنها وارد شده باشد، حدود ۱۷ تا ۱۸ هزار کودک فلسطینی در نوار غزه بر اثر شهید شدن یک یا هر دو والدین خود یتیم شدهاند و بیش از ۴۵۰ هزار نفر از آنها خانههایشان ویران و تخریب شده و سرپناهی برای آنها نیست، طبق گزارش سازمان ملل، اکنون ۵۰ درصد از خانههای نوار غزه غیرقابل سکونت هستند.
این جامعه شناس بیان میکند: محرومیت کودکان غزه از غذای سالم و کافی بدون شک آنها را در برابر بسیاری از بیماریهای جسمی، روحی و روانی آسیبپذیرتر میکند، کودک ممکن است به دلیل وحشت از آنچه که میبیند و تجربه میکند دچار بعضی اختلالات روانی شود، این اختلالات روانی ممکن است حتی پس از پایان جنگ نیز ادامه یابد و زندگی فردی و اجتماعی کودکان را با مشکلات عمیقی مواجه کند.
بیماریهای عفونی به تشدید آسیبهای روانی کودکان غزه منجر میشود
أمل رضوان از تأثیر بیماریهای عفونی بر سلامت روان کودکان غزه میگوید: یکی از دلایل افزایش بیماریهای عفونی در غزه این است که کودکان به دلیل کمبود آب آشامیدنی مجبور به مصرف آب آلوده و غیرقابل شرب شدهاند، از این رو مصرف آب آلوده در غزه منجر به بیماری شده و حتی اختلال استرس و اختلال خواب را افزایش میدهد، طبق گزارش سازمان ملل متحد، با توجه به شرایط بد بهداشتی در نوار غزه، شیوع موارد آبله مرغان، گال و اسهال در حال افزایش است؛ طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، کمبود سوخت در بخش پرجمعیت غزه منجر به تعطیلی آب شیرینکنها شده و خطر شیوع عفونتهایی مانند اسهال را افزایش داده و بیش از ۳۳ هزار و ۵۵۰ مورد اسهال در اکتبر ۲۰۲۳ در نوار غزه به ثبت رسیده که بیشتر در میان کودکان زیر پنج سال مشاهده شده است.
وی میافزاید: طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، مختل شدن فرآیند جمعآوری زبالههای جامد موجب افزایش حشرات شده و میتواند ناقل بیماریها باشد، پنج تصفیه خانه فاضلاب در غزه به دلیل کمبود سوخت کار خود را متوقف کردند و در نتیجه بیش از ۱۲۰ هزار متر مکعب فاضلاب به دریا ریخته شده است، به طور میانگین حداقل ۱۷۰ تا ۲۰۰ نفر از یک توالت مشترک استفاده میکنند و به ازای هر ۷۰۰ نفر یک دوش وجود دارد؛ شرایط بد بهداشتی موجب افزایش آسیبهای روحی و اختلالات روانی کودکان غزه میشود و فرایند درمان آنها را طولانیتر میکند.
این مشاور خانواده و روانشناس کودک اضافه میکند: لازم به ذکر است که دستگاه گوارش انسان میتواند تحت تاثیر استرس و افسردگی عملکرد صحیح خود را از دست بدهد، همچنین اکثر کودکان در نوار غزه در حال حاضر با یک وعده غذایی در روز سپری میکنند و بسیاری از مواد غذایی اساسی مانند برنج، حبوبات، آرد گندم، محصولات لبنی و تخم مرغ که برای سلامت کودکان ضروری بوده تا حد زیادی در بازارهای محلی غزه کمیاب شده است.
بحران قطعی دست و پا در غزه / آرزوهایی که زیر آوار جنگ مدفون شد
وی از آثار روانی جراحتها و قطعی دست و پای کودکان غزه میگوید: طبق گزارش دیدهبان حقوق بشر اروپا -مدیترانه، بیش از ۱۵۵۰۰ کودک با جراحتهای مختلف اعم از سوختگی و قطعی دست و پا رو به رو هستند؛ نوزاد سه ماههای که تمام خانواده خود را از دست داده، کودک یک سالهای که پدر و مادرش شهید شدهاند و بچههای دیگری که هیچ حامی ندارند؛ در این میان دست و پای بسیاری از کودکان به خاطر بمباران و آوار قطع شده و اندام و پاهای مصنوعی در غزه به اندازه کافی موجود نیست و اگر هم باشد غیراستاندارد است.
أمل رضوان از وضعیت روحی بچههایی که در بمبارانها دست و پای خود را از دست دادند، میگوید: لیان الباز دختر بچه ۱۳ سالهای است که پاهای خود را بخاطر بمباران از دست داده است، او میگفت که من پای مصنوعی نمیخواهم، من پاهای خودم را میخواهم و آرزو داشت پرستار شود، اما وقتی دید که نمیتواند راه برود، غم و غصهاش این بود که چگونه به مدرسه بازگردد که بتواند درس بخواند.
وی ادامه میدهد: عاصف ۱۱ ساله پسری است که آرزوی فوتبالیست شدن را داشت و این آرزو زیر آوار خانهاش مدفون شد؛ عاصف میگوید یک حمله هوایی خانهاش را ویران کرد و زندگی او را برای همیشه تغییر داد، پای راستش تا زیر زانو قطع شد؛ عاصف لبخندی بر لب داشت، ممکن است این لبخند بیجا به نظر برسد، اما تنها راه مقابله با ترس و اندوهی است که او تجربه میکند و مادر عاصف میگوید که پشت چهره شجاع عاصف ترس از آینده وجود دارد، او نگران است که دوستانش او را به خاطر نداشتن پا مسخره کنند، او بیشتر اوقات شبها به عکسهای فوتبال قدیمی خود نگاه کرده و گریه میکند.
این استاد دانشگاه عین الشمس درباره آثار روانی جنگ بر کودکان غزه ابراز نگرانی کرد و گفت: قربانی این جنگ فقط کودکان هستند، کودکان در غزه یک تراژدی واقعی را تجربه میکنند، اگر زخمهای جسمی آنها درمان شود، زخمهای روانی و دردهای روحی آنها تا آخر عمر باقی خواهد ماند و برای همیشه در ذهن آنها حک خواهد شد.
آسیبها و اختلالات روانی ناشی از جنگ بر کودکان غزه
وی از مشکلات و اختلالات روانی کودکان غزه میگوید: طبق تحقیقات کودکانی که شاهد بمبارانها، صحنههای مرگ، کشتار و از دست دادن خانه و خانواده بودند دچار ناامنی و اختلالاتی از جمله اختلال استرس پس از سانحه، اختلال تمرکز، اختلال خواب، اختلال اضطرابی، اختلال افسردگی، انزوای عاطفی، مشکلات تحصیلی، ترس از ترک خانه یا رفتن به مدرسه، رفتار پرخاشگرانه، ترسهای شبانه، کابوس، کاهش اعتماد به نفس، افزایش ضربان قلب، لرزش غیر ارادی، ادرار غیر ارادی یا شب ادراری، اجتناب از معاشرت، حملات پانیک، جیغ و گریه، اختلال در تکلم و بدخلقی در طول زندگی میشوند.
أمل رضوان در ادامه میافزاید: اختلال استرس پس از سانحه یکی از شایعترین اختلالات در کودکانی است که در مناطق مستعد جنگ زندگی میکنند یا در معرض آن قرار دارند؛ طبق نظرسنجی انجام شده توسط یونیسف در ۱۰ سال گذشته، ۳۰ درصد کودکان غزه پیشتر دچار «اختلال استرس پس از سانحه» بودند، اکنون پس از تجاوزات اخیر اسرائیل، ۹۱ درصد کودکان غزه دچار این اختلال و سایر آسیبهای روانی شدند.
وی ادامه میدهد: طبق گزارش دیدهبان حقوق بشر اروپا -مدیترانه، حدود یک ماه پس از پایان حملات نظامی اسرائیل به نوار غزه، از هر ۱۰ کودک در نوار غزه، ۹ کودک دچار نوعی " تروما ناشی از جنگ" خواهند شد و اگر تحت درمان روانشاختی قرار نگیرد منجر به مرگ او خواهد شد.
این مشاور خانواده و روانشناس کودک اضافه میکند: بمبارانهای ناگهانی و انفجارهای غافلگیرانه منجر به نوعی ترس و اضطراب دائمی برای کودکان میشود؛ به ویژه اگر این انفجارها با از دست دادن خانه، خانواده و دوستان همراه باشد؛ این انفجارهای غافلگیرانه کودکان را همیشه در حالت استرس نگه میدارد و این ثبات استرس رفتارهایی منفی را به دنبال خواهد داشت.
وی میگوید: یاسر ابوجامع که یک متخصص روانپزشک در بیمارستان ناصر شهر خان یونس است از تجربه خود به عنوان یک پزشک میگوید، او بیان میکند که مادران نیمه شب فرزندان خود را به دلیل فریادهای ناگهانی و بی وقفه به بیمارستان میآورند؛ این منطقه نزدیک شهرکهای اشغالی است که در شب صدای موشک و بمباران به وضوح شنیده میشود.
أمل رضوان اضافه میکند: پژوهشهایی با موضوع سلامت روان و اختلالات روانی آوراگان جنگی حقایق فاجعه باری را نشان داده است که ۷۵ درصد آوارگان جنگی دچار هفت نوع بیماری روانی از جمله ضعف روان، اضطراب، افزایش آسیب پذیری نسبت به مشکلات و غیره میشوند و بعضی از آنها به طور جدی بروز میکند و تبعاتش زندگی فرد را به نابودی میکشاند.
وی میگوید: روانشناسان کودک تأثیرات روانی جنگ بر کودکان را به دو بخش تقسیم میکنند، اول اینکه آسیبهای همزمان با جنگ که این تأثیرات شامل اختلالات رفتاری مانند اضطراب شدید، ترس از ناشناختهها، احساس ناامنی، تنش مداوم، عصبی بودن، خشونت، پرخاشگری، درون گرایی، انزوا و ادرار غیر ارادی میشود، از این رو کودک احساس میکند که همیشه خطر او را تهدید میکند و کسی نیست که از این مراقبت کند، همچنین آسیبهای بعد از جنگ نیز از جمله مواردی است که کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد، لذا تأثیرات روانی منفی حاصل از جنگ اگر درمان نشود ممکن است در طول زندگی فرد ادامه یابد؛ آمارها نشان میدهند که تأثیرات روانی جنگها میتواند فاجعه بار باشد که به آن اختلال استرس پس از سانحه میگویند؛ این اختلالات شامل کابوس، غم و افسردگی، افت تحصیلی، تمایل به مشاجره، لجاجت، نفرت، خشونت و پرخاشگری، ترسهای طولانی مدت، از دست دادن روحیه همکاری و مشارکت است.
بررسی روانشناختی کودکان غزه بعد از جنگهای ۲۰۸ و ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴
این مشاور خانواده و روانشناس کودک با بررسی وضعیت روان شناختی کودکان غزه در طول سه جنگ میگوید: یک ماه و نیم پس از پایان جنگ ۲۰۰۸ غزه، مطالعهای بر روی ۴۴۵ دانشآموز پسر و دختر کلاس سوم ابتدایی با هدف سنجش تأثیرات روانی حملات اسرائیل انجام شد، از آنها خواسته شد تا هر چیزی را که میخواهند ترسیم کنند، اکثر آنها صحنههایی را از آنچه در طول جنگ تجربه کرده بودند کشیدند؛ آنها در ابتدا به کشیدن هواپیماها، موشکها و بمبها پرداخته و در پایان خانهها و مساجد تخریب شده و شهدای جان باخته را نقاشی کردند؛ برخی دانشآموزان نقاشیهای دقیق و واضحی از بمبهای فسفری کشیدند در حالی که خود بزرگسالان از پیش نمیدانستند که بمبهای فسفری چگونه منفجر میشوند؛ همه این موارد همانطور که محققان خاطرنشان کردند، نشانه روشنی است که جنگ بخش بزرگی از زندگی و تفکر کودکان را به خود اختصاص داده و حتی پس از پایان آن بر روند زندگی آنها تأثیر گذاشته است.
وی ادامه میدهد: در مطالعهای که پس از پایان تجاوز هشت روزه اسرائیل در نوامبر ۲۰۱۲ انجام شد، به منظور سنجش تأثیرات روانی دراز مدت حملات اسرائیل بر کودکان، محققان پس از مصاحبه با کودکان غزه به این نتیجه رسیدند که تقریباً ۳۰ درصد آنها به شدت دچار ترومای جنگی شده و علائم واضحی از جمله اختلال استرس پس از سانحه، افزایش طغیانهای هیجانی به عنوان ناتوانی عاطفی و یا عدم توانایی کنترل احساسات و افزایش روان رنجوری هستند و تمایل دارند به شوکها و فشارهای زندگی در اشکال مختلف واکنش منفی نشان دهند.
أمل رضوان اضافه میکند: دختر بچهای در جنگ ۲۰۱۴ غزه از بمباران جان سالم به در برد، اما شوک شهادت خانوادهاش او را به کلی دگرگون کرد و او با اینکه قبل از وقوع این جنگ کودکی آرام بود، پرخاشگر شد و حتی زمانی که دیگران یک لیوان آب از او میخواستند، بر سرشان فریاد میزد؛ همچنین مادر دو کودک به نامهای احمد و محمد میگوید مشتاق شنیدن صدای فرزندانش است، حتی زمانی که آنها بر سر اسباب بازیها و لباسهایشان دعوا میکردند، اما پس از مجروح شدن آنها در بمباران، آنها دیگر همانند گذشته صحبت نمیکنند.
ضرورت حمایت روانی از کودکان غزه / در میان این همه هیاهو با این کودکان چگونه برخورد میشود؟
وی در خصوص ضرورت حمایت روانی از کودکان غزه میگوید: سازمان ملل در گزارش خود که پس از این جنگ (۲۰۱۴) منتشر کرد، تخمین زد که حداقل ۳۷۳ هزار نفر از کودکان غزه به حمایت روانی و اجتماعی تخصصی نیاز دارند تا بتوانند با اختلالات روانی ناشی از جنگ و ترسهای مداوم مقابله کنند، بنابراین حمایت روانی از کودکان غزه کمتر از حمایت و کمک مالی نیست؛ وجود گروههای حمایتی و متخصص از جمله روانشناسان و جامعه شناسان درمانگر برای بازسازی ساختار پرورشی کودک از نظر عاطفی و شناختی ضروری است؛ علاوه بر مداخله روانشناختی از طریق متخصصان، نهادهای تربیتی و فرهنگی باید برنامههای هنری، ورزشی و اجتماعی برای کودکان برگزار کرده تا آنها بتوانند بار روانی خود را تخلیه کنند.
این مشاور خانواده و روانشناس کودک در ادامه میافزاید: اگر برای کودکان غزه والدینی و حامی باقی مانده باشد باید کودک را در آغوش بگیرد و با زبانی آرام با او صحبت کرده و از گفتوگوی تنشآمیز با آن خودداری کند؛ کودکان بیشتر در معرض اضطراب قرار دارند، از این رو باید به آنها اجازه داد که احساسات خود را بروز داده تا احساس امنیت کنند؛ کودک نباید اخبار جنگ را بشوند چه رسد به اینکه بخواهد صحنههای خونین و ویرانیها را مشاهده کند؛ همچنین باید به علائم رفتاری و روانی کودک توجه کرد و در صورت تداوم علائم باید به روانشناس مراجعه شود.
وی بیان میکند: این آسیبهای روانی فقط حکایت از اعداد ندارد، بلکه حکایت از رویاها و آیندهای دارد که جنگ آن را از دستان ضعیف کودکان ربوده و آینده نا معلومی برای کودکان غزه بجا گذاشته؛ یک کودک عادی در دنیای امروز از خواب بیدار میشود و تنها کاری که میتواند انجام دهد این است که بعد از نوشتن تکالیف مدرسهاش بازی کند، اما در مورد کودک غزه، زنده ماندن از مرگ تنها خواسته او است، کودک در غزه اگر از جنگی جان سالم به در ببرد باید خود را برای جنگ آینده آماده کند.
أمل رضوان معتقد است که باید یک مطالعه جامع برای ارزیابی این مشکل انجام داد و سپس یک استراتژی ملی برای رسیدگی به تمام اثرات روانی آن بر کودکان تدوین کرد تا اینگونه اختلالات به بیماریهای بدتر اجتماعی تبدیل نشود، همچنین جامعه بین المللی باید به حقوق کودک مندرج در کنوانسیون حقوق کودک صادر شده توسط سازمان ملل متحد ملزم و متعهد باشد که این حقوق شامل حق کودک برای زندگی، بقا، غذا، پوشاک، سرپناه، عدم تبعیض، ثبات خانواده، حق آموزش، مراقبتهای بهداشتی، استراحت، بازی و حفاظت در زمان جنگ است.
پس چرا به راستی کودکان غزه از همه حقوق خود محروم هستند؟ هرچند که با وجود زخمهای روحی بسیار بر روح و شخصیت یک فلسطینی، از پیر و جوان گرفته تا زنان و کودکان، همچنان استوار ایستادهاند و به آینده امید دارند و خوشبین هستند…
نظر شما