به گزارش خبرگزاری ایمنا، «امید خلیلی» مجری برنامه «امید ای ام» منوتو با بغض رو به مهمان برنامه میگوید: «شاید سیویکم ژانویه آخرین روز پخش شبکه منوتو باشد.»
سپس ادامه میدهد: «اسپانسری که ما را حمایت میکرد گفته من ۱۴ سال آنقدر (هزینه) دادهام، هنوز هیچی به هیچی! چندسال دیگر چقدر باید بدهم؟ میشود با دروغ و دغل که حالا دارد اینطور میشود، صبر کن، گولش زد و کاری کرد، یک سال، دو سال دیگر… اما نه واقعاً اصولی بود، نه دیگر چشمانداز روشنی پیش روست!»
این صحبتها پس از آن مقابل دوربین «شبکه منوتو» مطرح شد که روز دوشنبه این شبکه ماهوارهای در اطلاعیهای از تعطیلی قریبالوقوع به دلیل مشکلات مالی خبر داد و نوشت: «تداوم بیثباتی سیاسی و نابسامانی اقتصادی در منطقه، ادامه کار این مدل تلویزیون تجاری را ناممکن کرد و ما را از رشد، گسترش و درآمدزایی در این صنعت در حال تحول ناتوان ساخت.»
احتمالاً تا سیویکم ژانویه (یازدهم بهمن ۱۴۰۲) این شبکه بهایی وابسته به اپوزیسیون سلطنتطلب به کار خود پایان میدهد. البته لازم به ذکر است که مدیران این شبکه تا امروز اعلام نکردهاند در این ۱۴ سال، درآمد شبکهشان از طریق کدام اسپانسر تأمین میشده است که حالا بعد از این همه سال، به مشکل مالی برخوردهاند.
در همین راستا، شاید بتوان پروژه کلانی که از ۱۴ سال پیش تاکنون توسط شبکه منوتو پیگیری شده است را در سه محور اصلی خلاصه کرد:
اول، احیای حس شکوهمندی کاذب از ایران قبل از انقلاب
دوم، انتقال زیباییها و رفاه و خوشگذرانیهای زندگی در اروپا و حکومتهای سرمایهداری
و سوم، نشان دادن بدبختی، بیچارگی، فساد، سرکوب و در یک کلام سیاهنمایی تمام و کمال از ایران کنونی
تمام این موارد در قالب برنامههای سرگرمکننده، با حضور هنرمندان و مجریان جوان، در کنار استفاده از موسیقی و آواز بهطور غیرمستقیم و در قالب صنعت سرگرمی-اطلاعات (Infotainment) دنبال شده است. در این صنعت، کاربری شبکه، سرگرمی معرفی میشود، اما در حقیقت اطلاعات مطلوب و هدفمند مورد نظر تولیدکنندگان با استفاده از همین برنامههای به ظاهر سرگرمکننده، به خورد مخاطب داده میشود و به آرامی و در گذر زمان، بر طرز تفکر مخاطب اثر میگذارد.
جالب آنکه «بنیامین نتانیاهو»، در سال ۲۰۰۲ در کنگره آمریکا و پیش از حمله بوش به کشور عراق، به عنوان راهکاری برای براندازی نرم در ایران، بهطور رسمی از ظرفیت شبکههای ماهوارهای برای تغییر افکار و ذائقه مردم ایران نام برد و درباره بهترین راه برای تغییر حکومت در ایران گفت: «ایران ۲۵۰ هزار دیش ماهواره و اینترنت دارد… اگر میخواهید در ایران تغییر رژیم انجام دهید، لازم نیست جاسوس بازی کنید، فقط کافیست که فرستندههای خیلی بزرگ و قوی را بگیرید و سریالهای ساختمان «مل رز» و «بورلی هیلز» و از این چیزها برای مردم تهران و ایران پخش کنید و همینها باعث اختلال میشود، مردم و جوانان نگاه میکنند و آنها هم میخواهند همان لباسهای زیبا و همان خانهها و استخرها را داشته باشند و اینها ظرفیتهای موجود داخلی برای ایجاد مخالفت در ایران هستند.»
با توجه به این دیدگاه، همچنین با در نظر گرفتن ملاقات رهبر مزدوران شبکه منوتو یعنی رضا پهلوی با نتانیاهو، حالا بهتر میتوان به هویت اسپانسر عصبانی این روزهای منوتو پی برد؛ اسپانسری که به نقل از بلومبرگ به دلیل گیر کردن در باتلاق جنگ غزه، روزانه ۲۶۰ میلیون دلار برای جنگ هزینه میکند و علیرغم کمکهای وافر آمریکا، حالا در پی بحران کسری بودجه و خطر فروپاشی، مجبور شده است تا از هزینههای بازاریابی و تبلیغات (بخوانید جنگ رسانهای علیه ایران) صرف نظر کند، یا به قول مجری شبکه منوتو به پوچی و مرحله «چندسال دیگر چقدر باید بدهم؟» برسد!
اما در تحلیل خبر تعطیلی احتمالی این شبکه باید به دو نکته اساسی دیگر نیز توجه کرد. اول آنکه سال گذشته و در پی ناآرامیهای بعد از فوت مهسا امینی، بهترین فرصت ممکن برای بهرهبرداری از سالها سرمایهگذاری جهت تغییر و شکلدهی اذهان مردم ایران فراهم شد، اما اوضاع مطابق انتظار براندازان و حامیان آنها پیش نرفت و کار ویژه شبکههای ماهوارهای برای ایجاد انقلاب در ایران بهطور رسمی شکست خورد؛ شکستی که نه تنها فایدهای برای اسپانسرهای اسرائیلی-آمریکایی این شبکهها به دنبال نداشت، بلکه زیان مالی گزافی بر آنها تحمیل کرد.
شکستی که مجری منوتو نیز در برنامه خود با عصبانیت مطرح میکند و میگوید: «عمر شبکه منوتو به دو بخش تقسیم شد، پیش از قتل مهسا امینی و پس از قتل مهسا امینی… هشتگهای فراوانی راه میافتد، طوفان توییتری… فکر میکنیم کاری کردیم، در صورتی که هیچ کاری نکردیم! ولی این طوفانهای توییتری و مجازی ای کاش حقیقی باشد! ای کاش خیابانی باشد!»
و سپس ادامه میدهد: «یک پرسش واقعاً در ذهن من به عنوان ایرانی چند وقت است میچرخد ما دقیقاً کجا بهمان بر میخورد؟ از ۸۵ میلیون جمعیت ایران در خیزش پارسال ۱۲۰۰، ۱۳۰۰ نفر، من میگویم ۲۰۰۰ نفر، اصلاً ۵۰۰۰ نفر آمدند بیرون، اینها در کنار ۸۵ میلیون آیا رقمی است؟»
نکته دوم اینکه طی سالهای گذشته بخش وسیعی از منابع انسانی شبکه منوتو به شبکه «ایران اینترنشال» رفتهاند و به همین دلیل این شبکه مزیت رقابتیاش را از دست داده است. در این مدت بسیاری از خبرنگاران «بیبیسی فارسی»، «منوتو»، «رادیو فردا» و «دویچهوله فارسی» جذب ایران اینترنشال شدند و منوتو رو به افول رفت؛ شبکهای که باید دید اسپانسر عصبانی و زخمخورده اسرائیلیاش تا کجا به حمایت از آن امید خواهد بست و تا چه زمانی حاضر است برای آن هزینه کند؟
در انتها باید گفت این احتمال وجود دارد که اطلاعیه اخیر، یک بازی رسانهای برای پیدا کردن اسپانسر جدید و یا بازیابی مخاطبان از دست رفته باشد، اما آنچه بدیهی است شکست رسالت منوتو و امثال آن در یک جنگ شناختی رسانهای تمامعیار چندین ساله مقابل ملت ایران است، جنگی که با هدف نابودی ایران و تکتک شهروندان ایرانی به راه افتاد، اما حالا سبب زوال و نابودی مسببان و مزدوران رسانهای آن شده است. در یک کلام، من و توی ایرانی ماندیم و ما شدیم، «منوتو» ها رفتنی شدند!
نظر شما