به گزارش خبرگزاری ایمنا، کمی بیشتر از یک سال پیش به دنبال مرگ دختری سروصدای آشوبهایی در گوشه و کنار میهن بلند شد و تجمعهایی که خشنترین حالت اعتراض مثل ویرانی و تخریب و از بین بردن اموال عمومی را به دنبال داشت، شکل گرفت.
به راه افتادن حرکتهای بیثبات به سرکردگی جاهلان دور گودنشین که چون طبل توخالی، جز حرف زدن کاری دیگر از دستشان برنمیآمد، از پیامدهای فراخوانهایی بود که در نهایت حماقت اعلام میشد، در مقابل این اقدامات اغتشاشگران که با هدف ایجاد ناامنی و ایجاد شکاف قومیتی انجام شد، مردانی قد علم کردند و در برابر این ناآرامیها با تمام وجود ایستادند و برای امنیت مردم از جان شیرین نیز گذشتند، این روزها در آستانه اولین سالگرد شهادت مردان خوشغیرت زمانمان بیشتر از آنها خواهیم گفت، امروز از شهید «حمزه علینژاد» خواهیم گفت؛ با ما همراه باشید.
شلیک ۴۰۰ گلوله ساچمهای به سمت «حمزه» و خانوادهاش
میهمان خانه پدری حمزه بودند، برای یک دورهمی ساده رفته بودند، شب کمکم به نیمههای راه نزدیک میشد و میهمانی هم تمام، به سمت خانه خودشان راه افتادند، قبل از ورود به خانه و درست زمانی که همسر حمزه داشت، قفل در را باز میکرد، صدای شلیک گلوله را شنید، به سمت صدا برگشت، اغتشاشگران حمزه را در فاصله دو، سه متری با اسلحه گلوله ساچمهای زدند، حمزه که میخواست از فرزند سه سالهاش محمدحسین مراقبت کند او را محکم در آغوش کشید، اما بیانصافها همچنان میزدند تا جایی که تیر به تن همسر و فرزندش هم برخورد کرد و چیزی حدود ۴۰۰ گلوله ساچمهای به سمت آنها شلیک شد، صدای تیر با صدای فریاد همسر حمزه، پدرش را از خانه بیرون کشاند، نیروهای امدادی که رسیدند هر سه را به بیمارستان منتقل کردند، تیرها به سر و صورت حمزه اصابت کرده و شهادت هم روزیاش شده بود.
برای مردم، از جانش گذشت
حمزه متولد بیستوششم دی ۱۳۶۲ بود و شغل آزاد داشت، اما یکی از نیروهای فعال بسیجی بود که در ایجاد آرامش و تأمین امنیت مردم حاضر بود از جانش هم بگذرد، بهخصوص در روزهایی که ایران ما درگیر اغتشاشات بود، زادگاهش روستای حاجی بکنده خشکبیجار رشت بود، همان جایی که آن شب آخر میهمان خانه پدریاش بود، پسر مهربان و باادب و باشخصیتی بود، برخوردش هم عالی بود، طوری که همه دوستش داشتند.
در جریان اغتشاشات میرفت که به مردم کمک کند، برای حفظ اسلام میرفت، چند باری هم مورد تهدید افراد ناشناسی قرار گرفته بود و حتی یک هفته پیش از شهادت، کافه شخصیاش در نزدیکی ساحل منطقه را به آتش کشیده بودند.
حمزه از جانش گذشت درست در روز ششم آبان سال گذشته؛ سه روز بعد از شهادتش یعنی در روز نهم آبان، پیکر پاکش در روستایی که زادگاهش بود، آرام گرفت.
نظر شما