«نادر» تا پای جان برای انقلاب جنگید

مادر با تمام وجود برای «نادر» عزاداری می‌کند: «پسرم خیلی با دین و ایمان بود. خیلی خداپرست بود. آدم مؤمنی بود. دوستدار پدر و مادر بود، عزیز بود، برای اسلام زحمت زیادی کشید، برای اسلام جان خودش را فدا کرد، خونش را فدای راه امام حسین (ع) کرد، هدیه من به امام حسین (ع) شد، تا پای جانش برای انقلاب جنگید.»

به گزارش خبرگزاری ایمنا، کمی بیشتر از یک سال پیش به دنبال مرگ دختری سروصدای آشوب‌هایی در گوشه و کنار میهن بلند شد و تجمع‌هایی که خشن‌ترین حالت اعتراض مثل ویرانی و تخریب و از بین بردن اموال عمومی را به دنبال داشت، شکل گرفت، به راه افتادن حرکت‌های بی‌ثبات به سرکردگی جاهلان دور گودنشین که چون طبل توخالی، جز حرف زدن کاری دیگر از دستشان برنمی‌آمد، از پیامدهای فراخوان‌هایی بود که در نهایت حماقت اعلام می‌شد.

در مقابل این اقدامات اغتشاشگران که با هدف ایجاد ناامنی و ایجاد شکاف قومیتی انجام شد، مردانی قد علم کردند و در برابر این ناآرامی‌ها با تمام وجود ایستادند و برای امنیت مردم از جان شیرین نیز گذشتند، این روزها در اولین سالگرد شهادت مردان خوش‌غیرت زمانمان بیشتر از آن‌ها خواهیم گفت، امروز از شهید «نادر بیرامی» خواهیم گفت؛ با ما همراه باشید.

«نادر»، اهل قرآن بود

«پسرم عزیز بود»؛ این بخشی از حرف‌های مادرِ نادر است، حرف‌هایی که بغض می‌شود، اشک می‌شود و سرریز می‌شود، حرف‌هایی که در لهجه قشنگ محلی‌شان در صدای مادر، در صدای خسته‌اش می‌پیچد، نفسش از بس گریه کرده است توان یاری بعضی از واژه‌ها را ندارد، اما مادر با تمام وجود برای پسرش عزاداری می‌کند: «پسرم خیلی با دین و ایمان بود. خیلی خداپرست بود. آدم مؤمنی بود. دوستدار پدر و مادر بود، عزیز بود، برای اسلام زحمت زیادی کشید، برای اسلام جان خودش را فدا کرد، خونش را فدای راه امام حسین (ع) کرد، هدیه من به امام حسین (ع) شد، تا پای جانش برای انقلاب جنگید، احترام ما را حفظ کرد. اهل قرآن بود، جگرگوشه عزیزم شهید شد، جگرگوشه مظلومم رفت، جگرگوشه پاسدارم رفت، جگرگوشه قهرمانم رفت.»

«نادر» تا پای جای برای انقلاب جنگید

حضور غرورانگیز کرمانشاهی‌ها در مراسم تشییع پیکر «نادر بیرامی»

روز جمعه بود و بیست‌وهفتم آبان ۱۴۰۱، مراسم سالگرد یکی از اساتید هنری شهرستان صحنه استان کرمانشاه بود، آشوبگران شعارهای ساختارشکنانه سر دادند و کار را به حاشیه و اغتشاش کشاندند، بعد از این جریان نیروهای حافظ امنیت برای حفظ جان مردم مداخله کردند.

سرهنگ نادر بیرامی هم بود، اما بدون سلاح بود، زمانی که دید اراذل و اوباش به جان یک عابر بی‌گناه افتاده‌اند، برای جلوگیری از هر اتفاق ناگواری با دست‌های خالی و بدون سلاح وارد درگیری شد، اما آشوبگران در نهایت ناجوانمردی او را با سلاح سرد به شهادت رساندند، ضربات چاقویشان بی‌رحمانه در قلب نادر نشست و او را شهید کرد و در روز تشییعش مردم گیلان‌غرب سنگ تمام گذاشتند، حضور بی‌نظیر هزاران نفر از مردم در مراسم تشییع نادر بسیار غرورانگیز بود، مردم زیارت عاشورا را خواندند و نماز را اقامه کردند و با ندای یا حسین (ع) او را بدرقه کردند، بعد از این بدرقه باشکوه، پیکر پاک نادر به زادگاهش در روستای قیطول بهراموندی انتقال داده شد و در آرامگاه ابدی‌اش آرام گرفت.

کد خبر 703110

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.