به گزارش خبرنگار ایمنا، محمد عیدی امروز _چهارشنبه دهم آبان_ در سلسله میزگردهای تخصصی بازآفرینی شهری با موضوع حلقههای اندیشهورز اظهار کرد: شهروند اندیشهورز باید در کنار حکمرانی اندیشهورز و مدیریت اندیشهورز شهری باشد، ساختارها انتظار مسئولیت اجتماعی را از مردم داریم که اقتضائات این مسئولیت اجتماعی را فراهم نمیکنند.
وی با بیان اینکه اگر قصد داریم تغییر اجتماعی ایجاد کنیم باید عوامل، شرایط و بازیگران تغییر را در نظر بگیریم، افزود: بازیگران اصلی، حکمرانان شهری و شهروندان هستند، یک پدیده اجتماعی در صورتی نهادینه میشود که فرا رفتارها بر هم منطبق شود.
پژوهشگر حوزه مردمشناسی با بیان اینکه اندیشکدهها در بعضی جوامع در فرایند رشد مدنی تحقق پیدا کرده است، گفت: ما نیز در جامعه باید دستگاهی با نگاه کلان ایجاد و در فرایند رشد مدنی اندیشکدهها را محقق کنیم.
وی با بیان اینکه اندیشکدهها اوایل قرن بیستم از گذر گفتوگوهای پارامتریک شکل گرفته است، ادامه داد: از دو نقش متعارض تشکیل میشود که از یک سمت باید در حیطه ملی و فراملی نقشآفرینی کند از طرفی پاسخگوی انتظارات محلی باشد.
عیدی با بیان اینکه امروز با شرایط پیچیدهتر مواجه هستیم که با فربه کردن ساختارهای اجرایی خودمختار قابل اداره نیست، گفت: دارای ساختار اداری هستیم که اختیارات فربهای دارد، شهر میان فرهنگی با شهروندان میانفرهنگی و مدیریت بسیار سنتی که تبدیل به مدیریت میانفرهنگی نمیشود، قابل اداره نیست، در واقع مجبور هستیم با وحشت زندگی مدرن مواجه شویم.
وی با بیان اینکه میان اندیشه و اندیشهورزی تفکیک وجود دارد، ادامه داد: اندیشه یک فرآورده و اندیشهورزی فرایند است که میتواند منتج به نتایج اجتماعی شود، گاهی برخی اندیشهها شرایط اندیشهورزی را مختل میکند.
پژوهشگر حوزه مردمشناسی با بیان اینکه ۹۵۰ مرتبه در قرآن از عقل و اندیشه سخن گفته شده، اما تبدیل به جریان اجتماعی نشده است، تصریح کرد: لازمه یک شهر میانفرهنگی با شهروندان میان فرهنگی این است که مدیران شهری، حتی اگر میانفرهنگی نیستند این وضعیت را بشناسند.
وی گفت: با بیان اینکه در صورتی که شهری بخواهد فرایند اندیشهورزی را تبدیل به جریان اجتماعی کند، نیاز به تغییر رویکرد دارد، از مردم انتظار داریم در شهری که ما ایجاد کردیم مشارکت کنند.
عیدی با بیان اینکه باید شهر نویسندگانی خلق کنیم تا تمام شهروندان روایت خودشان را خلق کنند، ادامه داد: مسائل شهری یکپارچه نیست، بلکه حاصل کلان روایتها است و یک روایت تنها وجود ندارد.
وی با بیان اینکه شهر و مدیریت شهری که قدرت شنیدن نداشته باشد فربه نمیشود، به این دلیل که تمام مسائل را از نگاه غالب و اولویت خود میبیند، افزود: نیاز است از مدیریت دستوری و بالا به پایین دست برداریم و به سمت مدیریت اقناعی حرکت کنیم، شهر به جای اینکه مشارکتپذیر باشد باید مشارکتجو باشد، در واقع مدیری که مدیریت اقناعی دارد بیش از اینکه متوهم باشد با تخیل خود را به واقعیت نزدیک میکند، چنین مدیری تجربهباور است.
نظر شما