به گزارش خبرنگار ایمنا، از یکم تا شانزدهم مهرماه مسابقات آسیایی هانگژو به میزبانی کشور چین برگزار شد و در پایان این رقابتها کاروان ایران با کسب ۱۳ مدال طلا توسط تیم ملی والیبال، ووشو، کوراش، پرتاب دیسک، صخرهنوردی، کشتی، کاراته، تیم ملی شطرنج، همچنین کسب ۲۱ مدال نقره در قایقرانی روئینگ، تکواندو، ووشو، ژیمناستیک، کوراش، پرتاب دیسک، کشتی، اسکیت، تیم ملی کبدی مردان، وزنهبرداری و کسب ۲۰ مدال برنز در پومسه، تکواندو، پینگپنگ، شمشیربازی، دوچرخهسواری، ووشو، تیراندازی تپانچه تیمی، تیم دوبل پینگپنگ، قایقرانی، کوراش، کشتی، تیم ملی کبدی زنان و کاراته موفق شد در مجموع با کسب ۵۴ مدال به کار خود مسابقات آسیایی هانگژو پایان دهد.
این اتفاق در شرایطی رقم خورد که کاروان شهید حججی در دوره قبلی مسابقات آسیایی جاکارتا در جایگاه ششم قرار گرفته بود و به همین ترتیب ورزشکاران ایرانی نه تنها موفق به ارتقای جایگاه کشورمان نسبت به دوره قبل نشدند، بلکه جایگاه پایینتری را از آن خود کردند؛ پس از بازگشت کاروان ایران از مسابقات هانگژو انتقادات فراوانی نسبت به مدیران ورزشی کشورمان وارد شد، چراکه آنها با محوریت کیفیسازی میزان بازیکنان اعزامی خود را کاهش داده بودند و به همین دلیل در بعضی رشتهها تنها یک نماینده از کشورمان حضور داشت؛ بهطور کلی ورزشهایی همچون کشتی، شطرنج و والیبال باعث شدند، افت محسوس ورزش ایران کمتر به چشم بیاید.
درباره عملکرد کاروان ایران در مسابقات آسیایی هانگژو، تأثیر جابهجایی وزیر ورزش و جوانان و اعزام بازیکنان با محوریت کیفیسازی میزگردی با حضور شهرام اللهآبادی رئیس هیئت تکواندوی استان اصفهان، مهدی تکابی رئیس هیئت تنیس روی میز استان اصفهان و رسول نظری استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد اصفهان برگزار شد که بخش پایانی آن را در ادامه میخوانید:
ایمنا: پیشبینی شما از دورههای بعد چیست؟
اللهآبادی: با توجه به رویکردی که در تکواندو وجود دارد و کارهای فنی که ساعی انجام میدهد بیشک تکواندو در تورنمنتهای بعدی عملکرد بهتری ارائه خواهد داد. با توجه به اعزامهای بسیاری که در فدراسیون تکواندو انجام میشود آینده خوبی در انتظار این رشته ورزشی خواهد بود.
پیش از این در کادر فنی کمیتههای فنی افراد فنی وجود نداشتند، همانگونه که رئیس فدراسیون سابق ۲۶ سال در این فدراسیون حضور داشت و سرمربی تیم ملی نیز در یک خانواده خلاصه میشد و این پست بین خانواده چرخش داشت؛ در بخش بانوان نیز همین شیوه پیاده میشد و در واقع حاضر نبودیم اعضای کادر فنی تیمها را تغییر دهیم.
در دوره ساعی به این نتیجه رسیدیم یکی از کارهایی که باید انجام دهیم این است که ریسک تغییر اعضای کادر فنی را داشته باشیم و نتایج مطلوبی هم داشت، چراکه از سایر مربیان استفاده کردیم و این تغییرات که به لحاظ فنی ایجاد میشود، میتواند نتایج بهتری داشته باشد.
تکابی: سوال شما میتواند موضوع دهها رساله دکتری باشد؛ اینجا با دو واژه آینده پژوهی و آیندهنگری مواجه هستیم، اگر نگاه سطحی نباشد باید آینده پژوهی داشته باشیم هرچند که این رویکرد پروسهای بیش از ۴ سال دارد؛ با اینکه نباید بازیهای آسیایی و المپیک را یکسان بدانیم، اما در نظر بگیرید که برای مسابقات کسب سهمیه المپیک نیز کمیته ملی المپیک اعزامها را بر اساس کیفیسازی انجام میدهد.
در آینده پژوهی به آینده سفر و دیتاها را تحلیل میکنیم و بر اساس دیتاها نتیجهگیری انجام میدهیم؛ این سوالی است که باید از دانشمندان علوم ورزشی پرسیده شود، اما پاسخ عامیانه این است که نتایج ما در آینده وابسته به سه امر مهم است.
اگر حرف از ثبات و کیفیت مدیریت ستادی میزنیم به این معنی است که چقدر وزیر ما میتواند تعادل را حفظ کند و اجازه ندهد موج سیاست وی را با خود ببرد؛ سومین مورد مرتبط با کیفیت لیگهای حرفهای خواهد بود، اگر نگاه کنید کیفیت لیگهای ما به دلایل مختلف در حال نزول است؛ برای مثال ورزش فوتبال ما تا چه میزان موفق شده مجوز حضور در المپیک را کسب کند.
اگر چشم امید ورزش به شنا، تکواندو، دوومیدانی، وزنهبرداری و کشتی است، پس چرا این حجم از سرمایهگذاری روی فوتبال است؟ میپذیرم این رشته ورزشی یک صنعت بزرگ بهشمار میرود، اما این سوال هم مطرح میشود که دستاورد فوتبال چه بوده است.
در حال حاضر ۱۸ تیم در اصفهان بازی میکنند، اگر لیگ ما پیشرفت کند، وضعیت مالی خوبی پیدا خواهد کرد و بازیکنان و مربیان منتفع خواهند شد و پیشرفت خواهیم داشت؛ مشکل تنیس کشور ما این است که یک لیگ متمرکز بیحال داریم؛ نکته آخر لژیونر شدن بازیکنان ملی خواهد بود که تأثیر فراوانی روی المپیک دارد؛ کسب مدال برنز توسط تیمملی تنیس ارتباط بسیاری با لژیونر شدن نوشاد عالمیان و امیرحسین هدایی داشت.
ایمنا: ارزیابی شما از عملکرد کاروان ایران در مسابقات هانگژو چیست؟
اللهآبادی: قانون اساسی گفته تربیتبدنی و ورزش باید برای همه در دسترس و مجانی باشد و در سوی مقابل قانونی وضع کردهایم که تمام اماکن ورزشی به بخش خصوصی واگذار شوند و این دو مورد با یکدیگر همخوانی ندارد؛ از طرفی میگوئیم قوانینی که وضع میشود، نباید با قانون اساسی در تعارض باشد.
ما در تکواندو با توجه به جمعیت ۱۰۲ هزار نفری که در ۲۸ شهرستان فعال هستند، نزدیک به ۱۵ میلیارد تومان بودجه نیاز داریم تا در مسابقات شرکت کنیم و این هزینه مختصر است؛ تکواندوی اصفهان نیازمند یک خانه تکواندو است و علاوه بر آن به یک سالن بزرگ برای رویدادهای مختلف نیاز داریم.
سالن کوچکی که در اختیار داشتیم را از ما گرفتند و در حال حاضر جایی را نداریم و باید برای برگزاری رویدادهای ورزشی دنبال مکان باشیم؛ یک سالن را از ما میگیرند و میگویند به شما پول میدهیم تا سالن اجاره کنید، نمیدانم این پیشنهاد توسط چه کسی داده شده است و چه کسانی به آن رأی دادهاند، مدیر کل ورزش و جوانان مجری قانون است و منشأ مشکل را باید در جای دیگر جستوجو کرد.
باید رویکرد شهرستانی وجود داشته باشد و یک خانه تکواندو برای جمعیت ۱۰۲ هزار نفری کفاف نمیدهد؛ در شهرستانهای اصفهان قهرمانانی وجود دارند که در المپیک شرکت کردهاند، اما به دلیل محدودیت نمیتوانند پتانسیل خود را نشان دهند.
برخی قهرمانان ما با پول کارگری زندگی خود را میگذرانند و مسئولان تنها با گل از آنها تقدیر و تشکر میکنند؛ ورزشکاران دغدغههای بسیاری دارند و باید به این مشکلات رسیدگی شود.
توسعه ورزش همگانی یک ضعف دارد؛ چه فایدهای دارد بگوییم ۱۰۲ هزار تکواندوکار داریم، اما یک خانه تکواندو در اختیار ما نیست که از بین ورزشکاران استعدادیابی کنیم و قهرمانپروری داشته باشیم. اگر برای سالهای آینده قهرمانی میخواهیم، باید حرفهای تکتک بازیکنان را بشنویم.
نظری: ورزش ایران فوتبال زده است، چراکه نمیتوانیم نگاه متوازن و عادلانه یا نگاه نامتوازن اما عادلانه به مسائل کلان کشور داشته باشیم؛ زمانی که فوتبالزده هستیم به دلیل کسب چنین نتایجی در جامجهانی حواله خودرو به بازیکن تحویل میدهیم، اما چنین پاداشی را برای افرادی همچون نوشاد عالمیان، سجاد گنجزاده، حسن یزدانی و مهدی الفتی در نظر نمیگیریم و این یعنی مدیران ورزشی ایران فوتبالزده هستند.
در جهان تنها ورزشی که کاملاً مستقل بیش از هزینهها درآمد دارد فوتبال است و به دلیل ایجاد ارزش افزوده، به عنوان یک صنعت از آن یاد میشود، پس ما اولین اتفاقی که باید برای آینده با هدف حضور مقتدر در مسابقات کشورهای اسلامی، حضور متناسب با جایگاه خود در آسیا و توجه به تکستارههای آسمان کمفروغ ورزش ایران در المپیکهای آتی رقم بزنیم این است که نگاه خود را از فوتبالزدگی برداریم.
پس پیشنهاد میکنم نگاه دولت و وزارت ورزش از فوتبالزدگی فاصله بگیرد و اجازه نفس کشیدن به سایر رشتهها را بدهد.
پس از آن باید به نقاط اهرمی اشاره کنیم؛ حافظه تاریخی در بازیهای آسیایی میگفت ایران در چند رشته بیشتر توان مدالآوری وجود ندارد، اما در این دوره سنگنوردی، ژیمناستیک، تنیس و بانوان ورزشکار هم اضافه شد. نگاه آمایش سرزمین میانبر است و نمیتوان توقع داشت تمام ایران هندبالیستها یا تنیسورهای خوبی باشند.
تکابی: تجربه ۱۲ ساله قهرمانی هیئت ما میگوید فرهنگ جغرافیایی با ورزش قهرمانی و حرفهای مرتبط است؛ هنگامی که این مورد را بررسی میکنیم متوجه میشویم اصفهان، یزد، کرمان به لحاظ فرهنگ شهروندی و جغرافیایی به مرحلهای خواهند رسید که سیر نزولی پیدا کنند، چراکه اولویت خانوادهها ورزش قهرمانی و حرفهای نیست؛ در سوی مقابل فرهنگ جغرافیای برخی استانها همچون البرز، مازندران، تهران، گیلان، اردبیل و کرمانشاه قهرمانی است که تفاوت فرهنگ شهروندی را نشان میدهد.
برای جمعبندی لازم میدانم هفت نکته را ذکر کنم که اگر روی آنها کار شود جامعه ورزش باید اولویت ورزش قهرمانی و حرفهای را در جایگاه بالاتری قرار بدهد و به حاکمیت بگوید اگر اولویت ورزش قهرمانی ۱۰۰ است باید آن را به ۷۰ برسانیم، چراکه ورزش در اقتصاد و سیاست تأثیرگذار است که البته نیاز به NGO دارد که داوطلبانه بروند و دولت را توجیه کنند.
یک بالانس مناسب بین محیط قانونی، حاکمیت، سختافزار، نرمافزار، نیروی متخصص انسانی و منابع مالی باید وجود داشته باشد که این بالانس را وزیر ورزش میتواند ایجاد کند و اگر این اتفاق رقم بخورد به ورزش ما کمک بسیاری خواهد شد.
مورد بعدی بالانس بودجه نسبت به آمایش سرزمین است؛ یعنی زمانی که میدانیم یک استان شانس بیشتری برای کسب مدال در مسابقات مختلف دارد هزینه بیشتری را به آنجا اختصاص دهیم؛ نه اینکه اگر مدیر کل یک استان ارتباط قویتری داشت، پول بیشتری دریافت کند.
دو برنامه بلندمدت داریم که روی آنها کار نشده است؛ ورزش ما نظام جامع ارزیابی عملکرد ندارد؛ همچنین در استعدادیابی مشکل داریم و این المپیادهایی که برگزار میشود استعدادیابی بهشمار نمیرود، چراکه استعداد قابل اندازهگیری نیست؛ بنابراین باید نظام نامه ارزیابی عملکرد کیفی و کمی داشته باشیم.
همچنین تدوین نظام نامه استعدادیابی باید در برنامههای وزارت ورزش قرار گیرد، چراکه آموزش با استعدادیابی تفاوت فراوانی دارد.
ایمنا: آیا تغییر وزیر ورزش در آستانه مسابقات هانگژو و کیفیسازی مدیران ورزشی در کسب چنین نتایجی در مسابقات آسیایی مؤثر بود؟
نظری: نگاه المپیک با هانگژو متفاوت است، چراکه در المپیک غیر از کشور میزبان که بدون سهمیه در تمام رشتهها شرکت میکند، سایر کشورها باید ورودی مدنظر فدراسیون جهانی را داشته باشند؛ بنابراین فضای المپیک متفاوتتر از بازیهای آسیایی است که بدون تعداد میتوان بازیکن اعزام کرد.
از این نظر که ورزش پروسه ۱۰ سالهای دارد، هر چقدر قاعده بزرگتری داشته باشیم، بهطور متقابل نتیجه بهتری کسب خواهیم کرد؛ امسال از ۴۱ مدال طلای شنا ۲۸ عدد سهم چین بود و این نشان میدهد وزارت و فدراسیون باید قاعده ورزش را برای مسابقات آسیایی گستردهتر کنند تا در المپیک نتیجه بگیرند.
امروزه ورزش یک پدیده تمدنساز است که باید مورد توجه قرار گرفته شود؛ در خصوص تغییر وزیر باید بگویم ورزش ایران در تله بنیانگذار قرار گرفته است و پس از گیر افتادن در این تله رشد سریعی را تجربه کردیم که نمونه بارز آن مسابقات ۲۰۱۲ لندن و کسب رتبه دوازدهم بود و به واسطه این رشد سریع، تله دوم برای ورزش کشورمان ایجاد شد. تله دوم کاریکاتوری کردن ورزش است و نسبت به آن چیزی که حاکمیت و فدراسیونها به ورزش ما دادهاند در هانگژو دستاورد قابل قبولی کسب کردهایم.
متأسفانه در شیب پیری زودرس قرار گرفتهایم که اگر فکری به حال آن نشود، ورزش کشورمان با مرگ زودرس مواجه خواهد شد؛ دلیل اینکه دچار بحران اشرافیت شدهایم این است که کمیته ملی المپیک دم از کیفیسازی اعزام ورزشکار میزند، اما با یک رصد ساده متوجه میشویم مدیران بسیاری را همراه کاروان اعزام کرده است؛ هنگامیکه در بعضی رشتهها تعداد همراهان کاروان از تعداد ورزشکاران بیشتر است، متوجه بحران اشرافیت خواهیم شد.
با وجود اینکه از مدیرکل اداره ورزش و جوانان تقاضا کردم دادههای هیئتهای ورزشی که در المپیاد ایرانیان حضور داشتهاند را در اختیار من قرار دهد و وی نیز همکاری لازم را داشته است، اما تاکنون این اطلاعات به دستم نرسیده است تا آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
اعتقاد دارم لیوان مدیریت ورزش ایران در دست وزیر ورزش نیست و هرچقدر وی به سیاست نزدیکتر باشد، ظرفیت بیشتری از لیوان را در اختیار دارد.
سه رویکرد ورزشی و چهار مدل حکمرانی موفق در ورزش وجود دارد و اساسیترین بحران ما شیوه حکمرانی در ورزش است و تا زمانی که این شیوه در جریان باشد، تفاوتی ندارد چه کسی وزیر باشد. این بحران باید در مجلس برطرف شود.
کشور سوئد یک شیفت پارادایم را در سال ۱۹۶۰ انجام داد و همانند آن را هند در المپیک ۲۰۱۲ لندن اجرا کرد، این اطمینان را میدهم که از این پس جایگاه چهارم را به هیچ کشوری نخواهد داد و پس از آن جایگاه کره و ژاپن را خواهد گرفت.
در آیندهپژوهی و آیندهنگری شش مورد باید مورد تحلیل و تجزیه قرار گیرد و ابتدا پیشرانها باید بررسی شود، یعنی زمانی که میگویند فدراسیون تنیس روی میز هند ۲ میلیون دلار بودجه سالانه دارد، یک پیشران بزرگ را در اختیار دارد.
مورد بعدی نبود قطعیتها است، موضوع کپیرایت در ورزش قهرمانی هند در سال ۲۰۱۶ برطرف شد، تیمهای هند وابسته به صنعت یا بیتالمال نیستند و به همین دلیل مدیری حق ندارد بگوید یک باشگاه را با n تعداد تیم مدیریت میکنم.
سومین مورد شگفتیسازها هستند؛ در حوزه ورزش حرفهای ستارهها و در حوزه ورزش قهرمانی الگوها شگفتیساز بهشمار میروند، چون امکان ندارد آنها را مدنظر قرار ندهیم، اما دستاورد داشته باشیم.
چهارمین فاکتور روندها هستند یعنی اگر روند ایران در پنج دوره اخیر را تجزیه و تحلیل کنیم، متوجه میشویم رقبای ما قدرت گرفتهاند و حتی کشوری همچون ازبکستان از ایران عبور کرده است؛ عملکرد ورزشی ایران نسبت به آنچه حاکمیت در اختیار آن قرار داده، خوب بوده است.
مورد پنجم رویدادها و آخرین مورد فرایندها است؛ فرایندهای موجود ورزش همگانی، قهرمانی، حرفهای و زیرساختها همافزا نیستند و زمانی که به صورت جزیرهای باشند، ۱۲ اصل مهم روی یکدیگر قرار نمیگیرند و نتیجهای حاصل نمیشود؛ امکان ندارد برای آینده برنامهریزی داشته باشیم و این ۱۲ مورد را نادیده بگیریم.
اولین اصل زیرساخت است که بدون آن نمیشود نتیجه گرفت، دومین اصل به ورزشکار سازمانیافته تعلق میگیرد، سومین مورد پراکنش جغرافیایی و علاقهمندی مردم است و در این اصل والدین همکاری لازم را ندارند، چراکه کلاسهای کنکور را به ورزش ترجیح میدهند.
چهارمین مسئله زیرساختهای تخصصی هستند که در اختیار نداریم و نمونه بارز آن این است که تکواندو چندین ماه سانس اختصاصی نداشت، پنجمین مورد شامل سابقه قهرمانی میشود که حافظه قهرمانی در تاریخ نشان میدهد وزنهبرداری، کشتی و تکواندو و پس از آن ستارهها برای ایران مدالآور هستند.
ششمین مورد کاتالیزور تخصیص منابع مالی است و هفتمین مورد نسبت ورزشکار به عملکرد و دستاورد است یعنی هنگامی که بررسی میشود با سه بازیکن دو مدال کسب کردهایم، باید متوجه شویم اگر چهار بازیکن شرکت میکردند سه مدال به دست میآوردیم.
هشتمین مورد هدفگذاری قبل از رویداد است؛ نهمین نکته سنجههای عملکردی است. دهمین مسئله این است که رویکرد کیفی از رویکرد کمی نشئت میگیرد و با نگاه تکمحوری کیفیگرایی نمیتوان عملکرد را ارتقا داد.
یازدهمین مورد برداشته شدن نگاه جنسیتی است، چراکه با یک بررسی مشخص میشود سهم بانوان در کسب مدالهای بازیهای آسیایی و اسلامی بیشتر است؛ ۱۳ اصل قانون اساسی ما مرتبط با ورزش است که اگر رعایت شود اتفاقات بزرگی رقم خواهد خورد یکی از آنها اصل ۱۹ است که به بانوان ارتباط دارد؛ این اصل میگوید باید ۵۰ درصد جامعه در حوزه ورزش به رسمیت شناخته شوند.
نکته آخر متمرکز شدن روی رشتههای پرمدال کمهزینه همچون تیراندازی، دوومیدانی است که رعایت این ۱۲ محور تحت نظر محور کاتالیزور خواهد بود که ریشه آن در مجلس وجود دارد.
نظر شما