به گزارش خبرنگار ایمنا، گاهی برخی افراد با تظاهر به بیمار بودن دیگران را فریب میدهد و بهطور عمدی و آگاهانه، علائم جسمی یا روانشناختی را تقلید میکنند، مبتلایان این اختلال علائمی تصنعی از خود میسازند یا حتی آزمایشهای پزشکی خود را دستکاری کنند تا دیگران متقاعد شوند که برای درمان این بیماری، جراحیهای خطرناک لازم و ضروری است.
در این اختلال، بیمار بهطور ارادی علائم اختلالات طبی یا روانی را ایجاد و سابقه و علائم بیماری را به خوبی و با ظرافت تعریف میکند و این بیماران گاهی مجربترین پزشکان را نیز فریب میدهند، خصوصیات اساسی بیماران مبتلا به این اختلال، توانایی ایجاد ماهرانه علائم جسمی به گونهای است که آنها را قادر میسازد در بیمارستان پذیرفته و بستری شوند.
برخی از متخصصان روان درمانی و مشاوران، علل متعددی را در شکلگیری و بروز این اختلال مؤثر میدانند که از جمله آنها میتوان به تجربه بیتوجهی در دوران کودکی، از دست دادن یکی از عزیزان، شاهد حادثهای تلخ و گزنده بودن و داشتن سابقه بیماریهای مکرر و بدون درمان اشاره کرد.
تشخیص این بیماری نیازمند معاینه و بررسیهای روانشناسی و روانپزشکی دارد و درمان این نوع اختلال چالش برانگیز است؛ حتی گاهی چشمانداز بهبودی برای این بیماری به صفر میرسد، چراکه افراد درگیر با این اختلال خود را به عنوان بیمار قبول ندارند و با پزشک نیز همکاری نمیکنند.
از جمله علائم اختلال ساختگی میتوان به دانش و اطلاعات گسترده در زمینه بیماریها و اصطلاحات پزشکی، علائم مبهم و متناقض، بدتر شدن شرایط مرتبط با بیماری بدون هیچ دلیل مشخصی، مراجعه به پزشکان و بیمارستانهای متعدد برای دریافت درمان مناسب، مخالفت با صحبت کردن دکتر با خانواده، دوستان، و سایر متخصصان سلامت، بستری شدنهای رایج در بیمارستان، اشتیاق برای دادن آزمایشات متعدد یا تحت عملهای خطرناک قرار گرفتن، وجود آثار و جای زخمهای متعدد ناشی از جراحی و دعوا کردن با پزشکان و کارکنان بیمارستان، اشاره کرد.
پذیرفته شدن به عنوان بیمار، تنها هدف افراد دارای اختلال ساختگی
حسین روزبهانی، دکترای روانشناسی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: اختلال ساختگی زیر مجموعه اختلالات سوماتیک سمپتوم است و تحت عنوان سندروم مونشهاوزن نیز شناخته میشود و به دو گروه اختلال ساختگی تحمیل شده به خود و تحمیل شده به دیگران تقسیمبندی میشود.
وی با بیان اینکه فرد مبتلا به این اختلال سعی بر مدلسازی این بیماری در خود یا یکی از اطرافیان خود دارد، میافزاید: این اقدام به منظور حاصل شدن نفع شخصی نیست و تنها فرد با هدف پذیرفته شدن به عنوان بیمار و در پی آن دریافت توجه سیستم بهداشت و درمان مدلسازی میکند.
این دکترای روانشناسی با بیان اینکه فرد مبتلا به این اختلال به صورت عمدی علائم طبی یا روانی یک بیماری را در خود ایجاد یا تظاهر به آن میکند، تصریح میکند: افراد درگیر با این اختلال شرح زندگی خود را به صورت اشتباه و اغراقآمیز بازگو میکنند.
وی با تاکید بر اینکه پذیرفته شدن به عنوان بیمار اصلیترین هدف این افراد است، ادامه میدهد: این افراد بستری شدن را راهی برای زندگی میدانند، شرح حال زندگی و سابقه زندگی خود را با جزئیات بازگو میکنند، علائمی را برای بستری شدن در بیمارستان جعل میکنند و سابقههایی متعدد از بستری شدن در بیمارستان دارند.
روزبهانی با بیان اینکه گاهی این اختلال بین کارکنان بیمارستان و مراکز درمانی بیشتر دیده میشود، میگوید: میزان شیوع اختلال ساختگی در زنان بیشتر از مردان و ممکن است که اختلالاتی از جمله اختلالات خلقی، شخصیت و مواد با آن همراه باشد.
تفاوت اختلال ساختگی با تمارض
وی اضافه میکند: برخی از کارشناسان اعتقاد دارند افراد درگیر با اختلال ساختگی در دوران کودکی خود آسیب دیده و دچار محرومیت شدهاند و اعتقاد آنها بر این است که بستری شدن برای آنها به نوعی راه گریزی از محیط آسیبرسان است.
این دکترای روانشناسی با بیان اینکه به طور معمول افراد درگیر با این اختلال والدینی طردکننده داشتهاند و فرد قادر به برقراری ارتباط صمیمانه با آنها نبوده است، اظهار میکند: این افراد هویت روشنی ندارند، از خودانگاری ضعیفی برخوردار هستند و سعی دارند با استفاده از مکانسمهایی هویت اطرافیان خود را برای زندگی انتخاب کنند.
وی با اشاره به تفاوت اختلال ساختگی و تمارض میافزاید: افراد درگیر با تمارض اقدامات مشابهی با افراد درگیر با اختلال ساختگی دارند، اما هدف آنها از این اقدام، رسیدن به نفعی شخصی از جمله اجتناب از کار، فریب دیگران برای رفع مشکل یا گریز از زندان است، در صورتی که پذیرفته شدن به عنوان بیمار تنها هدف افراد درگیر با اختلال ساختگی به شمار میرود.
روزبهانی با بیان اینکه ممکن است افراد درگیر با اختلال ساختگی آسیب جسمی به خود وارد کنند و ترسی از این بابت ندارند، تصریح میکند: این افراد ترسی از جراحیهای سخت و سنگین نیز ندارند و حتی گاهی از این موضوع استقبال میکنند.
وی با بیان اینکه در صورت درگیری فرد با سایر اختلالات مانند افسردگی، ممکن است روان درمانگر از دارودرمانی نیز در راستای بهبود فرد استفاده کند، ادامه میدهد: تکنیکهای شناختی - رفتاری نیز به عنوان درمانی برای این افراد به شمار میرود و گاهی نیز نیاز است نقش والدینی برای آنها اجرا شود.
اطلاعات پزشکی بالای افراد درگیر با اختلال ساختگی
مریم خواستان، درمانگر اختلالات شخصیت، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: اختلال ساختگی یا سندروم مونشهاوزن، اختلالی بسیار جدی است که فرد درگیر با آن برای مدلسازی یک بیماری ترسی از وارد کردن آسیب به خود ندارد و افراد مبتلا به این اختلال طبق تحقیقات انجام شده نسبت به جعل علائم اقدام میکنند.
وی با بیان اینکه افراد درگیر با این اختلال خود را به عنوان بیمار، معیوب یا مصدوم معرفی میکنند، میافزاید: مبتلایان به این اختلال در انتظار گرفتن پاداشی بیرونی نیستند و ایفا کردن نقش بیمار هدف اصلی آنها است تا به توجه پزشکی برسند.
این درمانگر اختلالات شخصیت با بیان اینکه افراد درگیر با این اختلال علائم جسمانی بیماری را در خود به وجود میآورند یا آن را تقلید میکنند، تصریح میکند: به طور معمول رفتارهای این افراد حالت ارادی و آگاهانه دارد و ترسی از وارد کردن آسیب به خود یا فردی که تحت مراقبت آنها است، ندارند.
وی با بیان اینکه این اختلال بیشتر در افرادی که نقش مراقب دارند شناسایی میشود و اطلاعات پزشکی بالایی دارند، ادامه میدهد: علت بروز این اختلال به طور دقیق مشخص نیست، اما بر اساس تحقیقات انجام شده، عوامل بیولوژیکی و روانشناسی در بروز این اختلال نقش دارند.
شیوع یک درصدی اختلال ساختگی
خواستان با بیان اینکه ممکن است برخی از این افراد دارای سابقه بیتوجهی باشند، میگوید: به طور معمول افراد مبتلا به اختلال ساختگی درگیر اختلالات روانپزشکی مانند اختلال شخصیت، دوقطبی، اضطراب و افسردگی نیز هستند.
وی با بیان اینکه برخی از افراد درگیر با این اختلالات در سنین نوجوانی یا جوانی والدین خود را از دست داده و استرسهای بالایی را تجربه کردهاند، اضافه میکند: با توجه به همراه بودن نشانهها و علائم روانشناختی با فریب در این افراد، تشخیص این بیماری دشوار است؛ چراکه فرد مبتلا به اختلال ساختگی به طور کامل به بیماری مدلسازی شده واقف و آگاه است.
این درمانگر اختلالات شخصیت با بیان اینکه شناسایی علت بروز این اختلال حائز اهمیت است، ادامه میدهد: در طول روند درمان این اختلال سعی بر درمان ریشه بیماری است و آگاهسازی برای اطرافیان فرد به منظور پیشگیری از بروز آسیب انجام میشود و به طور معمول طی کردن روند درمان و استفاده از دارو در بهبود بیمار تأثیرگذار است.
وی با بیان اینکه درصد شیوع این اختلال برابر با یک درصد و ممکن است با تمارض اشتباه گرفته شود، خاطرنشان میکند: اعتیاد به بیمارستان و جراحیهای متعدد نیز از دیگر اسامی این اختلال است.
شیوع و بروز بیماریهای روحی و روانی حاکی از این است که شناخت و آگاهی از تمام اختلالات روانی هر چند که دارای شیوع کمی باشند به منظور مراقبت از خود و فرد درگیر با آن، از مسائل حائز اهمیتی محسوب میشود که دارای نقشی اساسی در زندگی هر فرد است؛ اختلال ساختگی نیز یکی از اختلالاتی است که تشخیص و درمان آن چالش برانگیز است و تمام ابعاد زندگی فرد درگیر و اطرافیان او را تحت تأثیر قرار میدهد، درمان این اختلال به طور معمول شامل روان درمانی (مشاوره سلامتی روان) است و در طول جلسات درمانی، ممکن است درمانگر سعی در به چالش کشیدن و تغییر تفکر و رفتار فرد یا کشف و رفع مشکلات روانشناختی اساسی داشته باشد.
در طول درمان، انتظار میرود که شخص در تلاش برای مدیریت این اختلال بر خلاف تلاش برای درمان آن عمل کند و یک درمانگر ممکن است سعی در ترغیب فرد برای جلوگیری از اقدامات پزشکی خطرناک و بستری غیرضروری در بیمارستان داشته و افزون بر درمان فردی، درمان این اختلال ممکن است شامل خانواده درمانی نیز باشد.
نظر شما