به گزارش خبرنگار ایمنا، هفتهنامه اکونومیست در مقاله جلد شماره ۲۱ اکتبر سال ۲۰۲۳ خود به حمایت تمامی کشورهای عرب از مردم فلسطین پرداخته است اما به اختلافات ریز و ترس حاکمان از این قدرت همبستگی نیز اشاره کرده است.
علیرغم تلاشهای نامحدود برای تقبیح مسئله فلسطین در اذهان عمومی طی سالیان، قلب مردم منطقه هنوز برای مردم فلسطین میتپد و محور مقاومت به عنوان تنها عنصر قدرت سخت به حمایت از آنها برخاسته است. اما نتیجه سالیان زیاد پروپاگاندای ضد ایران و ضد محور مقاومت کشورهای منطقه با هدف جایگزینی رژیم اسرائیل به عنوان دشمن در ذهن مردم باعث شده است، برخی از ملت کشورهای عرب حس متناقضی نسبت به حمایتشان از آرمان فلسطین داشته باشند با اینکه محور مقاومت در حال حاضر تنها عاملی است که تصمیمگیری رژیم صهیونیستی را دشوار کرده است.
اکونومیست در خصوص حمله رژیم صهیونیستی به بیمارستان الاهلی و تأثیر ناگهانی آن برای اعتراض خودجوش مردم در خیابانهای کشورهای منطقه نوشته است. خبری که همچنان توسط رژیم اسرائیل انکار میشود و تحلیلگران به دلیل عدم اجازه به بررسی در صحنه به طور قطعی قادر به تأیید آن نبودهاند.
با این حال، انکارهای متعدد با سناریوها و چاشنیهای مختلف توسط رژیم تأثیری بر روحیه مردم نداشت. به گفته اکونومیست، این فاجعه باعث اعتراضات از کرانه باختری و اردن تا تونس شد و این گردابی بود که جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، هنگام ورود به سرزمینهای اشغالی در ۱۸ اکتبر برای یک دیدار کوتاه پا به داخل آن گذاشت.
این نشریه نوشته است که به سختی میتوان گزارهای را درباره «جهان عرب»، مجموعهای متشکل از ۴۵۰ میلیون نفر که در هزاران کیلومتر و نزدیک به ۲۲ کشور پراکنده شده است، تعمیم داد. اما به جرأت میتوان گفت که اکثر مردم عرب همچنان با آرمان فلسطین همدردی میکنند. دزدیدن خانهها و سرزمین آنها همچنان یک مسئله سیاسی مهم در سراسر خاورمیانه است که میتواند خشم و اعتراض مردم را به نحوی سازماندهی کند که کمتر مسئلهی دیگری قادر به انجام آن است.
اکونومیست در ادامه نوشته است که این جنگ اخیر اسرائیل و غزه نیز مانند قبل باعث حمایت گسترده از سوی مردم شده است. این موضوع که به طور شبانهروزی در تلویزیون پوشش داده میشود و بیوقفه در رسانههای اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد، موجی از حمایت از فلسطینیان را برانگیخته است. با این حال، در مقایسه با درگیریهای گذشته، مانند جنگ ۵۰ روزه غزه در سال ۲۰۱۴، چند چیز متفاوت به نظر میرسد.
این نشریه اولین عامل متفاوت در نزاع فعلی را ژئوپلیتیک معرفی کرده است. از سال ۲۰۲۰، چهار کشور عربی - بحرین، مراکش، سودان و امارات متحده عربی - روابط سیاسی و اقتصادی با اسرائیل برقرار کردهاند که قبلاً تنها با دو کشور (مصر و اردن) رابطه داشت. عربستان سعودی نیز در حال مذاکره برای انجام همین کار بود.
اکونومیست از نظر پوشش رسانهای در کشورهای مختلف نوشته است که الجزیره، رسانه قطری، زمان زیادی به نمایندگان حماس در برنامههای خود داده است. در عین حال، کانالهایی که توسط عربستان سعودی و امارات اداره میشوند، سعی کردهاند با توجه به افکار عمومی تعادلی را نسبت به رویکرد انتقادی سابق خود حفظ کنند. اگرچه آنها صحنههای ویرانی غزه را پوشش میدهند، اما از مقامات حماس برای مصاحبه دعوت نمیکنند و بیشتر مهمانهای آنها صهیونیستهای مسلط به زبان عربی هستند.
اکونومیست معتقد است که این درگیری، نحوه پوشش برخی رسانههای عربی را تغییر داده است. بحثهای داغی در اتاقهای خبر بر سر زبان و عباراتی که استفاده میشود وجود دارد. به عنوان مثال، زمانی ممکن بود از عبارت جیش الاحتلال (ارتش اشغالگر) استفاده کنند، اما امروز فقط از آن به عنوان ارتش اسرائیل یاد میکنند.
به گفته این نشریه، عامل دومی که باعث شده این نزاع اخیر با قبلیها فرق کند، ترس از یک درگیری گستردهتر است. جنگ ۲۰۱۴ محدود به سرزمین فلسطین بود. اما ممکن است این بار محدود به آنجا نماند و این موضوع، حداقل برای کشورهای اطراف آن، اوضاع را پیچیده کرده است. کشور مصر نمونهی خوبی برای توضیح این نگرانی است. آمریکا و چندین کشور عربی از آن میخواهند که گذرگاه رفح، تنها گذرگاه مرزی با غزه که توسط اسرائیل کنترل نمیشود را باز کند تا غیرنظامیان بتوانند از جنگ فرار کنند (لازم به ذکر است که گذرگاه رفح کاملاً تحت کنترل مصر نیست، در این صورت مصر میتوانست کمکهای بشردوستانه به غزه ارسال کند).
اکونومیست مدعی است که بخش وسیعی از جامعه مصر معتقد هستند که کشورشان باید در برابر چنین فشاری برای ورود غیرنظامیان به کشورشان مقاومت کند (با توجه به سابقه رژیم اسرائیل برای عدم اجازه به بازگشت فلسطینیان به خانههایشان). ابراهیم عیسی، مجری برنامه گفتگوی حامی دولت مصر، در پیامی خطاب به حماس پرسید «چرا این جنگ را به من تحمیل کردی؟» کارشناسان دیگر نیز اظهارات مشابهی را بیان کردهاند. میتوان آنها را به عنوان سخنگوهای دولت مصر در نظر گرفت اما این حرفها در افکار عمومی نیز بازتاب دارد.
اکونومیست در گزارش خود نوشته است که گفتمان در لبنان نیز مشابه است. لبنان چهار سال است که یکی از بدترین بحرانهای اقتصادی در تاریخ معاصر را تجربه میکند. برخی لبنانیها نگرانند که حزبالله، حزب سیاسی قدرتمند، جبهه دومی را علیه اسرائیل باز کند و بدین ترتیب کشورشان وارد جنگ ویرانگر دیگری مانند جنگ سال ۲۰۰۶ شود. یک خبرنگار منتقد با نام دیما صادق در شبکه اجتماعیاش نوشته «پای ما را به این جهنم باز نکنید».
پس علاوه بر عامل ژئوپلیتیکیِ روابط جدید برخی کشورها با رژیم اسرائیل و شرایط نابسامان برخی از کشورهای اطراف فلسطین، عامل سوم از نظر اکونومیست قطبیتر شدن منطقه است. به عنوان مثال مخالفان دولت فعلی سوریه و بشار اسد از صحنههای خشونت و بمباران غزه وحشت زدهاند اما همزمان مایل به تشویق حماس و محور مقاومت نیستند. آنها همچنین از تحلیلگران ضد اسرائیل اما حامی دولت بشار اسد عصبانی هستند.
این نشریه مدعی است که برخی از حامیان رژیم اسرائیل در لبنان امیدوار هستند که در صورت بروز جنگ ایران و حزبالله لبنان تضعیف شوند. در گفتگوهای محرمانه در هفتههای گذشته، برخی از مقامات عرب در مورد حماس و غزه به زبانی صحبت کردهاند که انتظار میرود از دهان اسرائیلیهای راستگرا بشنوید. آنها هیچ همدردی با این گروه ندارند اما جرأت تکرار چنین اظهاراتی را در ملأ عام ندارند.
اکونومیست در ادامه نوشته است که اختلاف نظر بین کاخهای حاکمیت و مردم میتواند توضیح دهد چرا آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در دور اخیر دیپلماسی رفت و آمدی با استقبال سردی مواجه شد. ابتدا محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، بلینکن و همراهانش را برای یک جلسه برنامهریزی شده شنبه شب معطل کرد و صبح روز بعد با آنها دیدار کرد. اینکه محمد بن سلمان این کار را با مهمانی با اهمیت مانند بلینکن انجام داد، به عنوان یک پیام غیر مستقیم تلقی شد. سپس، پس از فرود در قاهره، عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر، برای آنتونی بلینکن یک سخنرانی غیرمعمول کرد و از وضعیت اسفبار فلسطینیان ابراز تأسف و برای بلینکن درباره همزیستی یهودیان در مصر صحبت کرد.
به گفته اکونومیست بایدن حتی یک استقبال سرد نیز نصیبش نشد. او قرار بود بعد از اسرائیل به اردن برود و در آنجا با ملک عبدالله محمود عباس، رئیس جمهور فلسطین؛ و آقای سیسی دیدار کند. اما آقای عباس مدت کوتاهی پس از انفجار بیمارستان الاهلی از این دیدار عقبنشینی کرد و سپس اردن اعلام کرد که کل نشست لغو شده است. هرچه جو بایدن قصد داشت به رهبران عرب بگوید، آنها نشان دادند که تمایلی برای شنیدن آن ندارند.
اکونومیست اما اشاره کرده است که علیرغم این موضعگیریهای عمومی، نگرانی عمیقی نیز نهفته است. از ۷ اکتبر بسیاری از تحلیلگران با جنگ یوم کیپور، آخرین باری که اسرائیل چنین شکست اطلاعاتی فاجعهباری را تجربه کرد، مشابهتهایی را ترسیم کردهاند. اما تفاوت عمیقی نیز با آن لحظه وجود دارد.
به گفته اکونومیست، در سال ۱۹۷۳ کشورهای عربی توانستند جنگی را آغاز کنند که از نظر اسرائیل یک تهدید وجودی به نظر میرسید. مورخان از آن زمان تاکنون در مورد اینکه آیا این امر حقیقت دارد یا نه بحث میکنند. اما در آن زمان چنین احساسی وجود داشت - به اندازهای که گفته میشود موشه دایان، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی، استفاده از سلاح هستهای را مطرح کرده بود (گرچه اکنون نیز برخی حامیان رژیم صهیونیستی دولت آمریکا را تهدید میکنند که اگر از آنها حمایت نشود و آنها احساس خطر کنند از سلاح هستهای استفاده خواهند کرد.)
اما اکونومیست مدعی است که تفاوت آن نیم قرن بعد این است که اسرائیل به جنگ یک گروه شبهنظامی رفته است و منطقه با چشمانداز درگیری گستردهتری مواجه است که توسط دیگر بازیگران غیردولتی مورد حمایت ایران انجام خواهد شد. این وسط کشورهای عربی با نگرانی صرفاً نظارهگر ماجرا هستند.
اکونومیست در پایان نوشته است که نجیب میقاتی، نخست وزیر لبنان، در مورد احتمال وقوع جنگ در لبنان به شبکه تلویزیونی الجدید گفت: «[اجرای] این تصمیمات در دست من نیست.» رهبران مصر و اردن بیم دارند که جنگ باعث بیثباتی در رژیمهای شکننده آنها شود. کشورهای عربی اطراف خلیج فارس نگران دشمنی با ایران هستند تا مبادا به نیروهای آمریکایی مستقر در کشورهای آنها حمله شود. این لحظه حساس شاید یک تهدید وجودی برای رژیم اسرائیل نباشد اما برخی از حاکمان عرب بیم دارند که ممکن است برای آنها لحظهای حساس باشد.
نظر شما