به گزارش خبرنگار ایمنا پس از آنکه عملیات طوفانالاقصی توسط نیروهای مقاومت فلسطین با موفقیت اجرا شد، اوضاع بهگونهای پیش رفت که به واسطه تحولات پس از این عملیات و حمله هوایی گسترده رژیم صهیونیستی به مردم تحت محاصره غزه، عمده کشورهای جهان وادار به موضعگیری در قبال فلسطین و رژیم اسرائیل شدند. جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از اولین کشورهایی بود که در سطح مردمی، همچنین در سطح عالیترین مسئولان کشوری و لشکری، نسبت به عملیات طوفانالاقصی و وقوع جنگ در فلسطین واکنش نشان داد و اعلام موضع کرد.
پس از اتفاقات روز پانزدهم مهرماه، تجمعات خودجوش مردمی در نقاط مختلف ایران برای حمایت از فلسطین و عملیات بزرگ و بیسابقه طوفانالاقصی شکل گرفت و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در یک سخنرانی مهم، سه روز پس از این عملیات، با اعلام اینکه ما نمیتوانیم در مورد این حادثه مهم بیتفاوت باشیم، حمایت علنی خود را از محور مقاومت فلسطین اعلام کردند و فرمودند: ما از فلسطین دفاع میکنیم، ما از مبارزات دفاع میکنیم، ما پیشانی و بازوی طراحان مدبر و هوشمند و جوانان شجاع فلسطینی را میبوسیم، ما به آنها افتخار میکنیم؛ اما آنهایی که میگویند کار فلسطینیها ناشی از غیرفلسطینیها است، ملت فلسطین را نشناختهاند، ملت فلسطین را دستکم گرفتهاند.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه نیز که برای حضور در نشست اضطراری سازمان همکاری اسلامی عازم عربستان شده بود، در دیدار با دبیرکل سازمان همکاری اسلامی در جده خواستار تحریم فوری و کامل رژیم صهیونیستی توسط کشورهای اسلامی، تحریم نفتی علیه این رژیم و اخراج سفرای آن از کشورهایی که دارای رابطه با این رژیم هستند، شد.
وی همچنین پیش از عزیمت به ایران در جمع خبرنگاران گفت: مایلم با صدای بلند اعلام کنم که زمان رو به پایان است و اگر جنگافروزان تصور کنند که میتوانند مقاومت و حماس را از غزه حذف کنند حتماً سخنی به گزاف گفتهاند.
همچنین آیتالله رئیسی، رئیسجمهور ایران در سخنرانی روز چهارشنبه خود در تجمع عظیم مردم تهران برای اعلام انزجار از جنایت و نسلکشی اسرائیل در فلسطین، اعلام کرد پایان رژیم صهیونیستی آغاز شده است و اظهار: هر قطره خونی که بر زمین غزه ریخته میشود، رژیم صهیونیستی را یک گام به سقوط نزدیک میکند.
اینها تنها بخشی از اظهارات عالیترین رده مسئولان کشوری در حمایت از فلسطین و محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی بود، اما از همان روز اول آغاز درگیریها، همواره این سوال در ذهن بخشی از افکار عمومی جامعه وجود داشت که حمایت علنی از مقاومت فلسطین و تهدید اسرائیل برای توقف حملات به غزه، تا چه اندازه به منافع ملی ایران برمیگردد و آیا حمایت ایران از فلسطین صرفاً یک مسئله ایدئولوژیک برآمده از انقلاب اسلامی است یا منفعتی در سطح امنیت و منافع ملی نیز برای کشور به همراه دارد؟
برای پاسخ به این سوال و بررسی علل و ابعاد مختلف حمایت رسمی ایران از محور مقاومت در منطقه و فلسطین، فارغ از ابعاد ایدئولوژیک موضوع که تاکنون بسیار مورد توجه قرار گرفته است، با ابوالفضل بازرگان، تحلیلگر ارشد روابط بینالملل و خاورمیانه و پژوهشگر حوزه امنیت به گفتوگو نشستیم.
ایمنا: به نظر شما میتوان حکومتها را فارغ از ایدئولوژیهایشان در نظر گرفت و اقدامات آنها را تحلیل کرد؟ آیا این موضوع صرفاً مختص ایران است که اقداماتش در سطح بینالملل در چهارچوب ایدئولوژیهای آن بررسی میشود؟
بازرگان: باید توجه داشت که دولتها همواره در مقیاسهای مختلف ایدئولوژی دارند و نمیشود که دولتی ایدئولوژی نداشته باشد، حتی دولتهای غربی که تصور میشود ایدئولوژی ندارند نیز، ایدئولوژیهایی از قبیل لیبرال، حمایت از گسترش دموکراسی سازی و حمایت از حقوق بشر دارند و برای رسیدن به اهداف ایدئولوژیکشان اقداماتی انجام میدهند. برای مثال شاهدیم که همین کشورها برای حمایت از اوکراین اهداف ایدئولوژیک تعریف میکنند، همچنین برای ورود به خاورمیانه در زمانی که به عراق حمله کردند برای خود اهداف ایدئولوژیک تعریف کردند و گفتند برای گسترش لیبرالیسم میرویم، پس داشتن ایدئولوژی در روابط بینالملل، موضوع عجیبی نیست و فقط مقیاسهای دارا بودن ایدئولوژی فرق میکند.
دوم اینکه جمهوری اسلامی ایران یک دولت عادی در روابط بینالملل محسوب نمیشود و باید این را در نظر داشت. جمهوری اسلامی ایران دولتی است که از دل یک انقلاب بزرگ بیرون آمده است و ما در تاریخ روابط بینالملل شاید ۴ نمونه شبیه به ایران داشته باشیم، یعنی در کل تاریخ روابط بینالملل، انقلاب سال ۵۷ ایران در کنار انقلابهای بزرگ تاریخ مقایسه شده است، مانند انقلاب فرانسه، انقلاب اکتبر شوروی در سال ۱۹۱۷، همچنین انقلاب چین و انقلابهای بزرگ تاریخ، هر انقلابی فارغ از اینکه ایدئولوژیک باشد یا نباشد، آرمانی دارد، زیرا انقلاب به معنای کلان وقتی قرار است تحولی به این بزرگی صورت دهد با آرمانی روی کار میآید و انقلاب جمهوری اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست. پس مطابق این دو پیشفرض، ایدئولوژیک بودن به معنای دگم بودن، در نظر نگرفتن منافع ملی و صرفاً مختص به ایران نیست.
ایمنا: در رابطه با موضوع فلسطین آنچه همواره بیشتر به آن پرداخته شده، ماهیت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در حمایت از مردم فلسطین است و به نظر میرسد این پرداخت بیش از حد سبب شده است تا از علل مهم دیگر این موضوع غفلت شود. به نظر شما فارغ از این بُعد، حمایت ایران از مقاومت و مبارزه با اسرائیل چه منفعتی برای ایران دارد؟
بازرگان: اگر بخواهیم فارغ از بحث ایدئولوژیک، سیاسی، اسلامی و حمایت از مستضعفان به مسئله فلسطین نگاه کنیم، این موضوع بر مبنای امنیت ملی، تمامیت ارضی و منافع ملی بسیار قابل تبیین است. در تعریف منافع ملی در مکتب رئالیستی روابط بینالملل که مکتب مسلط روابط بینالملل است، هرگونه تحولاتی در محیط پیرامونی، در منطقه، در دنیا و حتی کهکشانها، که امنیت و بقای شما را به شکل مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر قرار دهد، بر منافع ملی شما تأثیر میگذارد، از اینرو میبینید که آمریکاییها در خلیج فارس، تایوان، اوکراین و دیگر نقاط جهان برای خودشان منافع ملی تعریف میکنند.
پیش فرض بعدی این است که ما در منطقه غرب آسیا قرار داریم که یک منطقه عادی محسوب نمیشود، ما اروپا نیستیم، ایران سوئیس نیست و اسرائیل هم نروژ نیست. غرب آسیا تحولاتی دارد که سبب شده دولتهای این منطقه دائماً در حال رقابت تسلیحاتی، ژئوپولیتیک و سیاسی باشند و حتی کشورهایی که متحد آمریکا هم بودند در عین حال باهم رقابت دارند، مانند سالها رقابت اعراب و اسرائیل، اسرائیل و ترکیه، قطر و اسرائیل و… پس هرگونه تغییر و تحولات در منطقه ما که بر موازنه قوا، بلوکبندی ها و افزایش یا کاهش قدرت رقیبان منطقهای ما تأثیر بگذارد روی ما هم تأثیر میگذارد، چه این رقیب اسرائیل باشد، چه ترکیه یا عربستان.
پیشفرض بعدی این است که اسرائیل در منطقه اهمیت بیشتری دارد و همه کشورها تحت تأثیر تحولاتش قرار میگیرند، زیرا تنها اسرائیل در منطقه دارای سلاح اتمی است و همین یک موضوع به تنهایی باعث شده است که همواره هم ترکیه، عربستان، هم کشورهای عرب منطقه و هم جمهوری اسلامی ایران، حتی از زمان قبل از انقلاب اسلامی و در زمان شاه نیز این حساسیت نسبت به اسرائیل را داشته باشند، زیرا یک کشور کوچک به زور در این منطقه شکل گرفته، قویترین و بهروزترین تکنولوژیها از آمریکا فقط وارد اسرائیل میشود، سلاحهایی که به هیچ کشور دیگری فروخته نمیشود فقط به اسرائیل میآید و بمب اتمی که به هیچ کشور دیگری اجازه داده نمیشود به اسرائیل داده میشود. همین موضوع به تنهایی باعث حساسیت کشورها شده است.
در همین راستا اگر به عربستان نگاه کنیم با شروطی که برای آمریکا برای عادیسازی روابط با اسرائیل گذاشته است به دنبال این است که برتری اسرائیل را به نحوی کم کند و به آمریکا میگوید باید به من انرژی هستهای بدهی، سلاحهای پیشرفته بفروشی و امنیت من را تأمین کنی و اینها از ترس اسرائیل نیز هست. پس واکنش به تحولات اسرائیل یک موضوع واجب برای تمام دولتهای منطقه است زیرا بهطور اجباری شرایط خاصی در منطقه ما داشته که همواره موازنه قوا را برهم زده است.
ایمنا: آیا دشمنی اسرائیل با ایران صرفاً به حکومت جمهوری اسلامی محدود میشود؟
بازرگان: اسرائیل فارغ از اینکه با ما مشکل ایدئولوژیک داشته یا نداشته باشد، دشمن قسم خورده نه فقط جمهوری اسلامی ایران، بلکه ایران است. نمونه بارز آن طرح خاورمیانه بزرگ است. این طرح که توسط شیمون پرز در دهه نود میلادی منتشر شد و توسط بوش پسر با حمله به عراق و افغانستان دنبال شد، عنوان میکرد که ۷ کشور در خاورمیانه باید کوچک و تجزیه شوند، زیرا اسرائیل کشور کوچکی است، مساحت کمی دارد، عمق استراتژیک ندارد و میان کشورهای بزرگ اعراب مسلمان به تعبیر خودش گرفتار شده است، پس باید این کشورها تجزیه شوند. در نتیجه میبینیم که طرح خاورمیانه بزرگ با حمله به عراق شروع میشود، با حمله به لیبی، انقلابها و کودتاهایی که در سودان، سومالی، یمن، سوریه و لبنان رخ میدهد پیگیری میشود و جمهوری اسلامی ایران نیز مهمترین هدف است زیرا ایران در قلب محور مقاومت قرار دارد.
نکته بعدی اینکه اسرائیل بارها و بارها بر علیه ایران عملیات خرابکارانه و اقدامات خصمانهای از قبیل انفجار، بمب گذاری و ترور ژنرالها و دانشمندان ایرانی را انجام داده است و در تک تک محورهای ضدایرانی و تمام مبارزات نیابتی علیه ما در منطقه حضور داشته است، چه زمان جنگ با داعش و چه زمان جنگ با مخالفان بشار اسد در سوریه، چه در جنگ یمن، چه جنگ افغانستان. اسرائیل همچنین در میان نیروهای ضد ایرانی در مرزهای ما حضور دارد، در کردستان عراق، در میان تروریستهایی که در جمهوری آذربایجان هستند و به زور میخواهد وارد خلیج فارس و سیستان و بلوچستان بشود. چندی پیش بود که مجلس اسرائیل طرح به رسمیت شناختن آذربایجان جنوبی را مطرح کرد که ۲۰ میلیون جمعیت ترک در ایران است، بیایید از آذربایجان جنوبی حمایت کنیم که مستقل شود، زیرا استقلال آذربایجان یعنی تجزیه و جنگ داخلی در ایران و در همین راستا از باکو و علیاف حمایت میکند.
اگرچه نکته مهمی که در مسئله تقابل ایران و اسرائیل نباید از آن غفلت شود، بحث قدرت بازدارندگی ایران با استفاده از عمق استراتژیک به واسطه حضور نیروهای مقاومت در اطراف مرزهای کشور است. این عمق استراتژیک به آن معناست که درحال حاضر به واسطه وجود نیروهایی مانند فاطمیون افغانستان، انصارالله یمن، حشد الشعبی عراق و حزب الله لبنان که هریک بازوی امنیتی ایران و تهدیدی جدی بر علیه اسرائیل محسوب میشوند، رژیم صهیونیستی حمله و درگیری مستقیم با ایران را از راهبرد مقابلهای خود خارج کرده است و این مسئله توانایی ایران در بازدارندگی دفاعی را نشان میدهد.
ایمنا: در پاسخ به این سوال که مداخله در درگیریهای اسرائیل چه ارتباطی به ما دارد چه میتوان گفت؟
بازرگان: در پاسخ به این سوال باید که سال گذشته وقتی ناآرامیها در ایران بعد از فوت مهسا امینی آغاز شد، آیا اسرائیل، آمریکا و عربستان خود را عقب کشیدند و گفتند این درگیریها مربوط به ایران است و ربطی به ما ندارد؟ چنین اتفاقی نیفتاد به دلیل اینکه وقتی رقیب دچار هرگونه تحول امنیتی میشود که در افزایش یا کاهش قدرتش تأثیرگذار است، در هر صورت به تو ربط پیدا میکند، زیرا افزایش قدرت رقیب برای تو تهدید و کاهش قدرتش، فرصت است.
به همین دلیل سال گذشته وقتی ناآرامیها در ایران اتفاق افتاد، اسرائیل از تمام قوای رسانهای خودش در دنیا و از تمام قوای تحریکات مرزی خودش استفاده کرد. اقداماتی از قبیل حمایت از اغتشاش گران، وارد کردن سلاح از طریق موساد در کردستان عراق که خود جان بولتون در بیبیسی فارسی اعلام کرد، اظهارات مقامات اسرائیل که بارها گفتند ایران در حال فروپاشی است و سران ایران در حال فرار از کشور هستند و دروغهای دیگر، به این دلیل بود که رقیب منطقهای وقتی دچار مشکل میشود باید تمام تلاشت را بکنی تا مشکلاتش بیشتر شود و خودت قدرت بیشتری به دست بیاوری. پس رقابت ما و اسرائیل، رقابتی رئالیستی و مربوط به موازنه قوا در منطقه، عمق استراتژیک، امنیت ملی و بازدارندگی کشورها است، فارغ از اینکه اصلاً این بحث ایدئولوژیک باشد یا نباشد.
نظر شما