به گزارش خبرنگار ایمنا، مفهوم «کیفیت زندگی شهری» اصلاح و تکامل مفهوم توسعه از مفهوم رشد کمی به مفهوم توسعه پایدار شهری بوده است؛ بدون شک در طول سه دهه اخیر، کیفیت زندگی بهعنوان جانشینی برای رفاه مادی، به اصلیترین هدف اجتماعی کشورهای مختلف تبدیل شده است.
«کیفیت زندگی» مفهوم گستردهای است که دارای معانی گوناگون برای افراد و گروههای مختلف است؛ برخی آن را بهعنوان قابلیت زیستپذیری یک ناحیه، برخی دیگر بهعنوان سنجشی برای میزان جذابیت یا بهعنوان رفاه عمومی، بهزیستی اجتماعی، شادکامی و رضایتمندی تفسیر کردهاند.
میتوان گفت در تمام کشورهای صنعتی و پیشرفته، مرجع و سازمان مشخصی برای اندازهگیری، پایش و بهروزرسانی شاخصهای کیفیت زندگی شهری وجود دارد و اهمیت آن در بررسی، شناخت و مطالعه کیفیت زندگی، توجه به بسترهای مهم شهری در توانایی جذب و حفظ سرمایههای انسانی است، بنابراین با توجه به جایگاه کیفیت زندگی در شهرها و مناطق، توجه به بررسی جنبههای مختلف سنجش کیفیت زندگی میتواند راههایی برای دستیابی به نظام جامع سنجش کیفیت زندگی باشد.
در فرایند ارتقای کیفیت زندگی شهروندان، متغیرهای گوناگونی ایفای نقش میکنند که در این میان نقش مدیریت شهری در سکونتگاهها برجسته خواهد بود، زیرا مدیریت شهری با فراهم آوردن امکانات و خدمات زیربنایی میتواند چشماندازی زیبا و دلپذیر از محیط و منظر شهری را برای ساکنان مجموعههای شهری فراهم آورد.
کیفیت زندگی یک شاخص اساسی محسوب میشود و از آنجا که ابعاد متعددی مانند جنبه فیزیولوژیک، عملکرد و وجود فرد را در بر میگیرد، بنابراین توجه به آن از اهمیت خاصی برخوردار است؛ مدیریت به معنای برنامهریزی، سازماندهی، نظارت و ایجاد انگیزش است؛ چنانچه «شهر» بهعنوان یک سازمان قلمداد شود، لازم است که در رأس آن و بهمنظور اداره امور شهر از فنی استفاده شود که مدیریت شهری نام دارد.
مدیریت شهری باید برای شهر، برنامهریزیهایی را انجام و فعالیتهای شهری را سازمان دهد، بر فعالیتهای انجام شده نظارت و حتی برای انجام بهینه امور، انگیزه ایجاد کند؛ بدیهی است انجام چنین مواردی که منجر به آگاهی از اصول مدیریت، برنامهریزی، ارتباطات، انگیزش، سازماندهی، هدایت، رهبری، نظارت و کنترل میشود، در ساختار نهادهای قانونی ادارهکننده شهر از کشوری به کشور دیگر تفاوت دارد و هر جامعهای با توجه به ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود تعریف یا تلقی خاصی از مدیریت شهری دارد.
مدیریت شهری به تمام نهادها، سازمانها و افرادی گفته میشود که بهصورت رسمی یا غیررسمی در فرایند مدیریت شهر اثرگذار هستند؛ مهمترین هدف مدیریت شهری را میتوان در ارتقای شرایط کار و زندگی جمعیت ساکن در قالب اقشار و گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی و حفاظت از حقوق شهروندان، تشویق به توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار و حفاظت از محیط کالبدی دانست.
رضایت از زندگی در سطوح جغرافیایی متفاوتی همانند واحد همسایگی، اجتماع و ناحیه و منطقه اتفاق میافتد و البته نشان داده شده است که این سطوح جغرافیایی بر میزان به رضایت کلی از زندگی تأثیرگذار است.
پژوهشهای انجام شده در مورد کیفیت زندگی به ارزیابی سیاستها، رتبهبندی مکانها، تدوین استراتژیهای مدیریت و برنامهریزی شهری کمک کرده و توانسته است درک و اولویتبندی مسائل اجتماع را برای برنامهریزان و مدیران شهری به منظور ارتقای کیفیت زندگی شهروندان تسهیل کند، همچنین یافتههای کیفیت زندگی میتواند برای بازشناسی استراتژیهای سیاسی قبلی و طراحی سیاستهای برنامهریزی آینده استفاده شود.
رشد سریع جمعیت، پایداری بسیاری از شهرها را کاهش داده است
علی شمسالدینی، دانشیار معماری و شهرسازی در این باره به خبرنگار ایمنا میگوید: رشد فزاینده جمعیت شهرنشین و اسکان بیش از ۶۰ درصد جمعیت جهان در شهرها و تداوم این روند، آینده کره زمین را بیشتر با چشماندازهای شهری مواجه میکند.
وی میافزاید: این فرایند عظیم شهرنشینی با محوریت خودرو، ضمن توسعه کالبدی شهرها موجب از بین رفتن زمینهای کشاورزی و تحمیل هزینههای غیرقابل جبرانی بر محیط زیست شهرها شده است، از سوی دیگر سرانه و الگوی مصرف نامناسب منابع در شهرها، آنها را در معرض ناپایداری بیشتر نسبت به روستاها قرار داده و مشکلات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی، بهویژه در شهرهای کشورهای در حال توسعه بهوجود آورده است.
دانشیار معماری و شهرسازی تصریح میکند: مطرح شدن توسعه پایدار به عنوان شعار اصلی هزاره سوم نیز ناشی از تأثیرات شهرها بر گستره زیست کره و ابعاد مختلف زندگی انسان است و بدون شک بحث پایداری و توسعه پایدار بدون توجه به شهرها و شهرنشینی بیمعنا خواهد بود.
وی ادامه میدهد: شهرها بهعنوان عامل اصلی ایجادکننده ناپایداری در جهان بهشمار میروند و در واقع پایداری شهری و پایداری جهانی هر دو مفهومی واحد هستند.
شمسالدینی با تاکید بر اینکه شاخصهای پایداری شهرها حائز اهمیت فراوان بوده است و انجام مطالعات اساسی برای شناخت محدودیتها و کمبودها و برنامهریزی مناسب در این خصوص میتواند آینده بهتری را برای دسترسی مناسب به فرصتها و امکانات شهری به ارمغان بیاورد، میگوید: شهر به مثابه دستگاه، وسیله یا مرکبی برای نیل به شادی، نشاط و سرزندگی تلقی میشود.
طی سده گذشته پایداری بسیاری از شهرها در نتیجه صنعتی شدن، رشد سریع جمعیت و افزایش آلایندهها کاهش یافته است.
وی معتقد است: افزایش جمعیت شهری و افزایش تمایل برای زندگی در شهرها یکی از انگیزههای اصلی برای گسترش جنبش مستقل در مطالعات کیفیت زندگی است و مفهوم «کیفیت زندگی شهری» دارای اهمیت بیشتر میشود.
دانشیار معماری و شهرسازی با بیان اینکه رابطه محکمی میان دو مفهوم «شهر» و «نشاط و سرزندگی» وجود دارد و میتوان گفت، شهر ابزاری برای رسیدن به نشاط و سرزندگی است، میگوید: در حالت کلی این موضوع را میتوان ناشی از تلاش مردم برای ارضای نیازهای خود و وجود امکانات مناسب زندگی شهری در شهرها دانست.
وی با اشاره به رشد بیسابقه شهرنشینی که در حال حاضر نیمی از جمعیت جهان را در برگرفته است، تصریح میکند: آنچه مسلم است، طی سده گذشته پایداری بسیاری از شهرها در نتیجه صنعتی شدن، رشد سریع جمعیت و افزایش آلایندهها، کاهش یافته است.
شمسالدینی میافزاید: بسیاری از شهرهای امروزی بهدلیل اینکه ظرفیتسازی مناسبی در ساختار و عملکرد خود برای فائق آمدن بر این شرایط پیشبینی نکرده و فرایند سازگار شدن با شرایط در حال تغییر جهانی را طی نکردهاند، در نتیجه پایداری و سلامتی آنها کاهش یافته و این موضوع کیفیت زندگی ساکنان را تحت تأثیر قرار داده است.
توسعه پایدار شهری مؤلفهای تأثیرگذار بر چشمانداز جوامع انسانی است
محمدرضا امیری، دکترای جغرافیای شهری با اشاره به رشد سریع جمعیت جهان و تمرکز آن در شهرها اظهار میکند: مفهوم توسعه پایدار شهری بهعنوان مؤلفه اساسی تأثیرگذار بر چشمانداز بلندمدت جوامع انسانی مطرح شده است.
وی میافزاید: منظور از توسعه پایدار تنها حفاظت از محیط زیست نیست، بلکه مفهومی جدید از توسعه اقتصادی و اجتماعی است؛ توسعهای که عدالت و امکانات زندگی را برای تمام مردم جهان مد نظر قرار میدهد.
دکترای جغرافیای شهری تصریح میکند: توسعه شهری پایدار اهمیت بسزایی در دل مفهوم توسعه پایدار دارد و یکی از اجزای ضروری محیط زیست شهری کیفیت زندگی است که بهراحتی قابل اندازهگیری یا بهطور کامل قابل شناسایی نیست.
وی با بیان اینکه اندازهگیری میزان رضایت از سکونتگاه پیچیده است و به بسیاری از عوامل بستگی دارد، میگوید: ادبیات مربوط به میزان رضایت از محیط سکونتی مشخص میکند که درک میزان رضایت از سوی هر شخص و در شرایط مختلف شخصی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فیزیکی متفاوت است.
برخی بر این باور هستند که شهرها همچون پدیدههای چندبعدی هستند، بنابراین کیفیت زندگی باید با توجه به تمام ابعاد مختلف اندازهگیری شود.
امیری ادامه میدهد: این اصطلاح چند مفهومی است، با این حال بسیاری از محققان توافق کردهاند که این مفهوم شامل دو بعد اصلی عینی و ذهنی است و این دو رویکرد برای اندازهگیری آن استفاده میشود.
وی با بیان اینکه نخستین شاخصهای عینی همچون مسکن، شاخصهای اجتماعی، اقتصادی، مطالعات دوم و شاخصهای ذهنی همانند سطح رضایت و انگیزه است، میگوید: برخی بر این باور هستند که شهرها همچون پدیدههای چندبعدی است، بنابراین کیفیت زندگی باید با توجه به تمام ابعاد مختلف اندازهگیری شود.
دکترای جغرافیای شهری ادامه میدهد: شاخصهای عینی، محیط زندگی و کار را تشریح و شاخصهای ذهنی راههایی که مردم شرایط اطرافشان را درک و مورد ارزیابی قرار میدهند، تشریح میکند.
وی خاطرنشان میکند: بهطور کل شاخصهای ذهنی برای اندازهگیری رفاه شخصی مورد استفاده قرار میگیرد، در حالی که شاخصهای عینی برای مقایسه شهرها و مکانها است.
امیری میگوید: بر اساس شاخصهای ذهنی، رفاه شخصی به سطح رضایتمندی بازمیگردد، در حالی که بر اساس شاخصهای عینی کیفیت زندگی شهری به قابلیت زندگی رجوع میکند.
به گزارش ایمنا، هرچند کیفیت زندگی شهری مفهومی جدا از کیفیت زندگی نیست و در واقع تعریف و مصداقی از کیفیت زندگی در حوزه شهر و مسائل مربوط به آن است، اما گستردگی مشکلات شهری و پیوند خوردن شهر با تمام مسائل و علوم روزمره و زندگی انسانی و غالب شدن شکل زندگی شهری در بین جوامع انسانی، کیفیت زندگی شهری را به جایگاه بالایی رسانده است.
نظر شما