آيت الله قاضي طباطبايي؛ اولين شهيد محراب ‏انقلاب اسلامي

خبرگزاري ايمنا: آيت الله قاضي ‌نخستين نماينده‌ي امام (ره) در تبريز و نخستين ‌امام جمعه‌ي اين شهر بود.

در دوران حكومت بني اميه و بني عباس بر جهان اسلام، زندگي به دانشمندان و شخصيت هاي شيعه چنان تنگ شد كه آنان راه مهاجرت را برگزيدند. بزرگترين اين قشر «سادات علوي» بودند. در ميان اين سادات، خاندان «آل طباطبا» هم بودند كه به ايران، آذربايجان و اصفهان مهاجرت كردند و در آذربايجان با نام «عبدالوهابيه» شناخته شدند. همه‌ي طايفه هاي كنوني طباطبايي مقيم ايران و عراق، فرزندان ابراهيم طباطبا از اولاد امام حسن (ع) و از ياران امام صادق (ع) هستند.
از خاندان طباطبايي در آذربايجان، مردان دانشمند و عارف زيادي برخاسته‌اند كه آيت الله آقا ميرزا علي آقاقاضي، علامه طباطبايي، آيت الله سيد محمدحسن الهي طباطبايي و سيد محمدعلي قاضي طباطبايي از آن جمله‌اند.
سيد محمدعلي قاضي طباطبايي در 6 جمادي الاول 1331 هـ.ق در شهر تبريز متولد شد (در 1289 هـ.ش) براي كسب علم به مدرسه‌ي علوم ديني طالبيه‌ي تبريز رفت. چندي بعد که دوران سختگيري رضا شاه به روحانيان آغاز شد، او و پدرش جزو مبارزان بودند. وي در حالي كه 16 ساله بود، به همراه پدر به تهران و اندكي بعد به مشهد تبعيد شدند و يك سال در آن جا زندگي كردند.
در 29 سالگي و پس از پايان سطوح مقدماتي تحصيل خود، راهي قم شد و يازده سال در آن شهر از كلاس درس مراجعي چون آيت الله محمدحجت كوه كمري، آيت الله سيد صدرالدين صدر، آيت الله محمدرضا گلپايگاني، آيت الله مرعشي نجفي، آيت الله بروجردي و آيت الله خميني بهره مند شد. پس از آن به محضر درس آيت الله كاشف الغطاء، آيت الله محسن حكيم، آيت الله عبدالحسين رشتي، آيت الله حاج ميرزا باقر زنجاني و آيت الله بجنوردي در عراق شتافت. او از روش عملي و سياسي آيت الله كاشف الغطاء كه از اوضاع سياسي مسلمانان ناراضي بود و بارها حوزه‌ي علميه را ترك كرده و به جمع مبارزان با نيروهاي استعمارگر انگلستان رفته بود، الگو گرفت. بعد از 3 سال اقامت در عراق، به تبريز بازگشت؛ در حالي كه 20 آيت الله و مرجع بزرگ شيعه‌ي جهان اسلام، به او اجازه‌ي اجتهاد داده بودند.
حج، عراق و بافت كرمان
وقتي در 24 شهريور 1344 به تبريز برگشت، ممنوع الكلام شده بود. مدتي بعد از گوشه گيري، براي زيارت خانه‌ي خدا به عربستان و از آن جا به ديدار آيت الله خميني در عراق رفت. وقتي بازگشت تا آذر 1347 حركت هاي سياسي محسوسي نداشت اما در آن ماه، در منبر خود، عليه حكومت و اسرائيل سخنراني كرد كه منجر به تبعيد 6 ماهه‌ي وي به بافت كرمان شد. او در اين شهر، كتاب «سفرنامه‌ي بافت» را نوشت. با اين حال رابطه‌اش را با مردم قطع نكرد و در نتيجه‌ي چاپ مقاله هايش در كشورهاي عربي، ممنوع الملاقات نيز شد. دوره‌ي تبعيد در بافت به سر رسيد. او عازم تبريز بود كه از بستان آباد به زنجان و از آن جا به تهران منتقل شد و بعد از مدتي به تبريز برگشت.
وقتي فرزند امام خميني (ره) مصطفي خميني به شهادت رسيد، آيت الله قاضي مراسم عزاداري مفصلي را در مسجد آيت الله بادكوبه‌اي تبريز برگزار كرد كه دانشجويان زيادي از دانشگاه آذر آبادگان در آن شركت كردند. هنگامي كه مقاله‌ي رشيدي مطلق در روزنامه‌ي اطلاعات چاپ شد (كه امام خميني را به شهرت طلبي و بي اعتقادي متهم كرده بود) حوزه و شهر قم تعطيل شد و مردم تظاهرات كردند، در پي آن دانشجويان دانشگاه آذر آبادگان تبريز دست به تظاهرات زدند و با پليس درگير شدند.
چهلم قربانيان در قم از راه رسيد و آيت الله قاضي طباطبايي و آيت الله سيد حسن انگجي عزاي عمومي اعلام كردند. مردم از اول وقت 29 بهمن 1356 در جلو مسجد ميرزا يوسف آقا جمع شدند. دانشجويان، دانشگاه را تعطيل كردند. كسبه و تجار هم مغازه هايشان را بستند و تبريز تعطيل شد. تعداد اجتماع كنندگان به بيش از 20 هزارنفر مي رسيد.
اقدام و اهانت سرگرد مقصود حق شناس؛ رئيس كلانتري 6 تبريز به مسجد، جرقه به خرمن خشك زد و محمد تجلا با پاره آجري به وي حمله كرد. سرگرد او را با كلتش به شهادت رساند. مردم پيکر او را به دست گرفته و از بازار سرپوشيده، خارج شدند و به خيابان ها آمدند. اگر چه مردم به گلوله بسته مي شدند اما آيت الله قاضي، خود را از صف اول مردم به كنار نمي كشيد. خبر قيام عمومي تبريز به عراق و به امام خميني (ره) رسيد. امام خطاب به مردم تبريز نوشتند: سلام بر اهالي شجاع و متدين آذربايجان عزيز. درود بر مردان برومند و جوانان غيرتمند تبريز كه در مقابل دودمان بسيار خطرناك پهلوي قيام كردند.
آيت الله قاضي به آرامش توفاني كه برخاسته بود، نمي انديشيد. براي همين، به بالاي منبر مسجد شعبان رفت وگفت: كار ديگر از سخنراني و پخش اعلاميه ها گذشته. زيرا اين گونه تبليغات، اثري ندارد. بايد قيام كنيد. قيام و بس.
ساواك از گرايش آيت الله قاضي به عمليات مسلحانه، خبر مي دهد كه اجازه‌ي عمليات مسلحانه را صادر مي كند. براي تخريب چهره‌ي وي، ساواك نامه‌اي جعلي به امضاي امام خميني (ره) را در ميان بازاريان تهران پخش مي كند كه در آن آيت الله قاضي را فردي مجهول الهويه مي نامند. خبر اين اعلاميه در پاريس به گوش رهبر انقلاب مي رسد. اعلاميه‌اي را مي نويسند و آيت الله قاضي را يكي از دوستان قديمي و از خدمتگزاران اسلام معرفي مي كنند.
وقتي انقلاب پيروز مي شود آيت الله طالقاني اولين نماز جمعه را در تهران برگزار مي كند، آيت الله قاضي در مرداد 1358 اولين نماز جمعه‌ي تبريز را برپا مي كند اما سه گلوله‌ي گروه افراطي منحرف فرقان به او اجازه نمي دهد تا به فعاليت هاي علمي و سياسي خود ادامه دهد. او در شبانگاه عيد قربان و به هنگام بازگشت از نماز مغرب و عشاء در 10 آبان 1358 ترور مي شود و به ملکوت اعلي مي پيوندد. 43 كتاب و چندين مقاله به زبان عربي از اولين شهيد محراب انقلاب اسلامي به يادگار مانده است.
کد خبر 6924

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.