به گزارش خبرنگار ایمنا، ۱۷ جمعه سیاه شهریورماه سال ۱۳۵۷ روزی است که به گفته بسیاری از تاریخ پژوهان و تحلیلگران آغازی بر پایان حکومت شاه محسوب میشود و خونهای ریخته شده در این روز، سند محکمی در اثبات دروغگویی رژیمی بود که سعی داشت چهره جنایتکار خود را پشت نقاب القاب آزادیخواهانه و مخالفت با فساد پنهان کند.
مصادف شدن ماه رمضان با شهریور ماه سالی که منجر به پیروزی انقلاب شد، سبب شد تا به دلیل گردآمدن مردم در مساجد، مبارزات مردمی با حکومت شاه شکل منسجمتر و جدی تری به خود بگیرد و نقطه اوج آن در راهپیمایی بزرگ عید فطر همان سال (۱۳ شهریور ۵۷) رقم خورد، در پی تظاهرات مسالمتآمیز مردم در روز عید فطر بود که مقدمه تجمعات مردم در ۱۶ و ۱۷ شهریور فراهم شد.
در روز ۱۶ شهریور ۵۷، در پی دعوت جامعه روحانیت مبارز، حدود دو میلیون نفر از مردم تهران به عنوان اعتراض به رژیم شاه، در میدان آزادی (شهیاد سابق) تجمع کردند. این حضور گسترده مردم در تظاهرات عید فطر و سپس در ۱۶ شهریور، باعث شد تا رژیم پهلوی بیش از پیش از این انسجام احساس خطر کند و برای نجات خود به هرچیزی متوسل شود. درواقع رژیم شاه بعد از راهپیمایی بزرگ ۱۶ شهریور به این نتیجه رسید که باید بر شدت سرکوب افزود تا بتوان بحران را مهار کرد. به روایت فریدون هویدا، پس از راهپیمایی روز ۱۶ شهریور، فرماندهان نظامی به شاه فشار آوردند که هر چه زودتر در تهران حکومت نظامی اعلام کند و خواسته خود را نیز چنین توصیه کردند: «در راهپیمایی امروز سیل جمعیت به راحتی میتوانست عمارت مجلس و تأسیسات رادیو تلویزیون را به تصرف خود درآورد»
در نهایت، اعلام حکومت نظامی چاره شاه برای حل این بحران بود که با حمایت کارتر (رئیس جمهور وقت آمریکا) به اجرا درآمد. دو روز قبل از اعلام حکومت نظامی اردشیر زاهدی پیام کارتر را به ایران آورد و شاه در جلسهای با شریف امامی، اردشیر زاهدی و تیمسار اویسی، در تهران و یازده شهر دیگر اعلام حکومت نظامی کردند. تصمیم حکومت نظامی صبح ۱۷ شهریور اعلام شد، یعنی زمانی که بسیاری اطلاعی از آن نداشتند و مردم بی خبر از حکومت نظامی در ساعت ۸ صبح در میدان ژاله (شهدای کنونی) تجمع کردند. تعداد تظاهر کنندگان به حدی بود که خیابانهای اطراف را هم فرا گرفته بود. دیری نپایید که نظامیان از همه جهات و حتی پشت بامهای اطراف، تظاهرکنندگان را محاصره کردند.
یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد که حکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟ سپس یکی از روحانیون (آیتالله نوری) مردم را دعوت به نشستن کرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین که جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبار مسلسل بستند. در مدت چند ثانیه صدها نفر در خاک و خون غلطیدند. مردم بیمهابا مجروحین و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میکردند. اتاقها، راهروها و حیات بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بیمارستانها خانههای خود را برای پذیرش مجروحین مهیا میکردند. هر کس هر چه از لوازم پزشکی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد.
بی شک اعلام حکومت نظامی به منظور کشتار و ارعاب مردم صورت گرفته بود ولی در این فاجعه، سیاستهای شریف امامی مبنی بر دولت آشتی ملی شکست خورد.
آبراهامیان در کتاب خود با نام ایران بین دو انقلاب مینویسد: «درگیریهای اجتنابناپذیر در ۱۷ شهریور روی داد. شدیدترین درگیریها در جنوب تهران که کارگران سنگربندی کرده بودند و به سوی کامیونهای ارتش کوکتل مولوتف پرتاب میکردند و در میدان ژاله، مرکز محلههای بازارینشین شرق تهران که در آن حدود پنج هزار تَن اغلب دانشجو به صورت نشسته تظاهرات میکردند، پدید آمد. در محلههای پرجمعیت جنوبی برای پراکنده کردن جمعیت از هلیکوپترهای جنگی استفاده شد. این هلی کوپترها کوهی از اجساد جنگی برجای گذاشتند. در میدان ژاله (شهدا)، تانکها و کماندوها که تظاهرکنندگان را محاصره کرده بودند و نمیتوانستند آنها را پراکنده سازند به آنها شلیک کردند.
در شب همان روز مقامات نظامی شمار کشته شدگان را ۸۷ و شمار زخمیها را ۲۰۵ تن اعلام کردند اما مخالفان تعداد کشتهها را بیش از چهار هزار تَن ذکر کردهاند اما فارغ از اینکه آمار کشتهها چند تن بوده باشد، باید اذعان داشت که ۱۷ شهریور که به جمعه سیاه معروف شد، تأثیر بسزایی گذاشت. با این کشتار دریایی از خون میان شاه و مردم پدید آمد، بنابراین احساسات مردم تحریک، نفرت مردم تشدید و جمعی آتشیتر شد. در واقع تظاهرات و راهپیماییهای پی درپی صحنه سیاست را از اتاقهای برنامهریزی و میزهای مذاکره به خیابانها و محلههای فقیرنشین پرجمعیت کشاند. هر گلولهای که شلیک میشد، فرصت دستیابی به سازش و راه گفتوگو را کاهش میداد.»
پیامدهای جمعه سیاه
فردای روز ۱۷ شهریور، رژیم پهلوی آمار شهدای آن روز را ۵۸ نفر و تعداد کشتهشدگان را ۲۰۵ تن اعلام نمود در صورتی که به گفته شاهدان عینی تعداد کشته شدگان و مجروحین بسیار بیشتر از این بود و گرچه تعداد شهدای آن روز رسماً اعلام نشد، ولی آگاهان آمار وحشتناکی را از شهدای ۱۷ شهریور ارائه کردهاند.
میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن رویدادهای انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که چهار هزار تن در این روز هدف گلوله قرار گرفتهاند. پارسونز سفیر انگلیس نیز تعداد شهدا را «صدها نفر» ذکر کرده است. سولیوان سفیر آمریکا گزارش میکند که در میدان ژاله «بیش از ۲۰۰ نفر از تظاهرکنندگان کشته شده بودند.» جان استمپل یکی از اعضای سفارت آمریکا در ایران از قول منابع پزشکی تعداد شهدا را «بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر» برآورد کرده است. مردم نیز در این میان مدعی بودند چند هزار نفر کشته شدهاند. البته حتی اگر ادعای مردم را نپذیریم، کشتن دهها نفر انسان آمار وحشتناکی است. با قتل عام مردم توسط رژیم پهلوی در جمعه سیاه، این واقعه، تبدیل به تیتر یک اخبار شد به طوری که بازتاب این جنایت بزرگ، جهانی شد و نه تنها مطبوعات داخلی کشور بلکه رسانههای خارجی نیز به آن پرداختند.
بدون شک پس از این کشتار خشونت بار رژیم، آتش خشم مردم برافروختهتر شد و سرعت جریان انقلاب شتاب بیشتری گرفت و علما و مراجع ضمن اظهار تأسف و تأثر در صادر کردن پیامها و اعلامیههایی، این رژیم را غیرقانونی و حرکت وحشیانه آنها را مورد سرزنش قرار داده و در پی اعتراض به این عمل شاه، مردم را دعوت به عزای عمومی میکردند.
از طرفی امام (ره)، پس از فاجعه ۱۷ شهریور ماه هوشمندانه به جای تاکید بر تقابل نظامی بر مبارزه نرم تاکید کرده و مردم را به اعتصابات سراسری فرا خوانند. نخستین اعتصاب دو روز پس از جمعه سیاه، در پالایشگاه تهران آغاز شد و در کمتر از دو هفته به پالایشگاه عظیم آبادان رسید. موج دوم اعتصاب ۲۸ شهریور تا ۹ مهر، راه آهن، شبکههای آب و برق و بانک ملی را فرا گرفت. موج سوم در ۱۵ مهر با اعتصاب سراسری دانشگاهیان و فرهنگیان به اوج خود رسید. از آن پس، سایر دستگاهها و تأسیسات دولتی، یکی پس از دیگری به اعتصاب پیوستند و دامنه اعتصاب حتی به ارتش نیز کشیده شد. به این ترتیب پایههای رژیم پهلوی شروع به سست شدن کرد و دولت شریف امامی به ناچار سقوط کرد.
به طور کلی باید گفت ابعاد عظیم کشتار و سرکوب مردم بیگناه در این روز باعث شد تا انقلابیون و رهبران آنها در حرکت خود مصممتر شوند و در این میان رهبری مدبرانه امام (ره) نقش به سزایی داشت. خون شهدای مظلوم ۱۷ شهریور در کنار دیگر شهدای انقلاب، ضمن آشکار کردن چهره حقیقی حکومت پهلوی و سیاستهای خبیثانه آمریکا در حمایت از آن، کمتر از شش ماه بعد به ثمر رسید و انقلاب اسلامی ایران پس از مجاهدتهای مردمی بسیار پیروز شد.
نظر شما