به گزارش خبرنگار ایمنا، روز شنبه یازدهم شهریورماه بود که پروژه راهبردی احداث خط ریلی شلمچه-بصره پس از سالها انتظار با حضور محمد مخبر معاون اول رئیسجمهور، مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی و محمد السودانی نخستوزیر عراق، بهطور رسمی آغاز شد. قرار است در این پروژه شلمچه از طریق یک خط ریلی ۳۲ کیلومتری به شهر بصره عراق متصل شود و پیشبینی میشود احداث آن حدود دو سال زمان ببرد. همچنین مطابق توافقات صورت گرفته، کشور عراق برای این پروژه سرمایه گذاری ۲۰۰ میلیون دلاری در نظر گرفته و در مقابل، وظیفه عملیات مین روبی به طول ۱۶ کیلومتر در حریم اطراف ریل و احداث یک پل متحرک ۷۰۰ متری، به طرف ایرانی واگذار شده است.
برای پی بردن به میزان اهمیت این پروژه باید به موقعیت ژئوپلیتیک ایران توجه کنیم. قرار گرفتن در مسیر شاهراه شرق به غرب، همچنین محل اتصال کشورهای شمال دریای خزر به آبهای آزاد، ایران را به یک چهارراه کلیدی در منطقه غرب آسیا تبدیل کرده است و همین امر سبب شده است تا مسیرهای ترانزیتی شمال به جنوب و شرق و به غرب در ایران، اهمیت بالای اقتصادی و سیاسی پیدا کند.
در واقع راهاندازی مسیر ریلی شلمچه-بصره به این معنا است که خطوط ریلی ایران به کشور عراق متصل خواهد شد و از این طریق، دسترسی ایران به کشورهای حوزه مدیترانه و شمال آفریقا تسهیل خواهد شد. افتتاح این خط راهبردی، علاوه بر اینکه اسباب تردد راحت تر زائران ایرانی به شهرهای زیارتی نجف و کربلا را فراهم میکند، از اهمیت اقتصادی بالایی نیز برخوردار است و موجب افزایش حجم تجارت و مبادلات اقتصادی با غرب آسیا خواهد شد.
بهطور کلی تکمیل زنجیرههای کریدوری شرق به غرب و شمال به جنوب، که سالها از آن غفلت شده بود، یک استراتژی راهبردی در راستای سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی و ارتباط بیشتر با همسایگان منطقهای محسوب میشود که آوردههای اقتصادی و سیاسی فراوانی برای کشور خواهد داشت. در همین راستا جهت بررسی بیشتر ابعاد مختلف این موضوع با مهدی خورسند، کارشناس اقتصاد سیاسی و تحلیلگر مسائل اوراسیا به گفتوگو نشستیم.
ایمنا: خط ریلی شلمچه-بصره از جمله پروژههایی بود که سالها روی زمین مانده و عملیاتی نشده بود، اما در راستای دیپلماسی پویا و ارتباط با همسایگان که محور اصلی دولت سیزدهم است، آغاز شد. به نظر شما مزایای این اقدام چیست و چه تأثیری در روند ارتباطات منطقهای کشور دارد؟
خورسند: این موضوع در دو سطح خرد و کلان قابل بررسی است. در سطح خرد باید گفت دولت سیزدهم اقداماتی در زمینه سیاست خارجی داشته که چند گام فراتر از دیپلماسی عمومی دولتهای قبلی بوده است و دولت فعلی نشان داده که رسیدن به دیپلماسی اقتصادی را به صورت عینی و عملیاتی دنبال میکند. اگرچه دولت سیزدهم در زمینه انعکاس دستاوردها و عملکرد خود در حوزه سیاست خارجی عملکرد خوبی نداشته و علیرغم اینکه اقدامات شایستهای در حال صورت گرفتن است اما این نقد به دولت وارد است که چطور با وجود این همه مدعیان رسانهای، نتوانسته این دستاوردها را به صورت عینی و ملموس برای مردم شفاف کند.
در سطح کلان باید در سه لایه به این اتفاق مهم نگاه کنیم. اولین لایه، موضوع همسایگی و روابط ایران و عراق است زیرا عراق اولین یا دومین شریک اقتصادی ایران است و بنابراین تکمیل این مسیر دسترسی و ترانزیت ما را با همسایهای که تقریباً بیشترین تبادلات اقتصادی و تجاری را با آن داریم تسهیل میکند.
دومین لایه از رویکرد کلان، بحث منطقهای است. ارتباط مستقیم بین ایران و عراق، با توجه به دستاورد دیگر دولت یعنی عادیسازی روابط با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که قبلاً با آنها تنش داشتیم، بازار ما را چند گام فراتر از عراق میبرد و از این طریق به راحتی میتوانیم به کشورهای حاشیه خلیج فارس، عربستان و حتی بازارهای شمال آفریقا دسترسی پیدا کنیم و با آنها مبادله و تجارت داشته باشیم. ما بعد از عراق کشورهای سوریه، عمان، اردن و عربستان را داریم و حتی میتوانیم به فلسطین و مصر و شمال آفریقا دسترسی داشته باشیم. این مسئله با توجه به اینکه کشورهای عربی در حال پیشرفت و توسعه اقتصادی هستند حائز اهمیت است و ایجاد این خط ریلی میتواند برای ما آوردههای بسیاری به همراه داشته باشد.
اما در لایه سوم یعنی سطح بینالمللی، باید به تکمیل یکی از پازلهای مهم کریدور شرق به غرب عالم اشاره کنیم. بعد از ایجاد ابرپروژه یک کمربند-یک راه و طبق نقشهای که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده بود، ایران به عنوان هسته و مسیر اصلی این شاهراه شناخته میشد تا حدی که اگر کریدورهای ترانزیتی داخلی خودمان را زودتر تکمیل میکردیم در عمل در منطقه یک اتکای سیاسی و اقتصادی به جمهوری اسلامی ایجاد میشد، اما از سال ۲۰۱۳ تاکنون دو دولت سرکار آمده و با این وجود اقدام عملیاتی مناسبی را در این زمینه شاهد نبودهایم. به اعتقاد من اینکه دولت سیزدهم جلو آمده و جور این بار را خواهد کشید، اتفاق مثبتی است.
ایمنا: فارغ از بحث اقتصادی، ایجاد این خط ریلی چه آوردههای دیگری برای کشور خواهد داشت؟
خورسند: ایجاد این خط در بعد منطقهای و به طور کلی هرگونه توسعه اقتصادی، برای ما امنیت ساز خواهد بود. زیرا آن تنشهایی که گاهی با همسایگان داشتیم میتواند بعد از عادیسازی روابطی که صورت گرفته است، برای ما آورده اقتصادی و امنیتی داشته باشد، همچنین این توسعه روابط، میتواند زمینه خروج کامل آمریکا از منطقه و مودت بیشتر دنیای اسلام را فراهم کند و اینکه بتوانیم بهراحتی به سرزمینهای دنیای اسلام دسترسی داشته باشیم برای مردم ما مطلوبیت ایجاد خواهد کرد.
نکته دیگر این است که منطقه غرب آسیا عمق استراتژیک جمهوری اسلامی محسوب میشود و ایجاد این مسیر ترانزیتی موجب محدود شدن فضای جولان رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن اصلی جهان اسلام در منطقه غرب آسیا میشود. شاید اگر میدانستیم برکات این خط ریلی در بعد منطقهای تا چه میزان است، سالها قبل به فکر تکمیل آن میافتادیم.
تکمیل پازلی که میتواند ما را در مسیر کریدورهای بینالمللی قرار دهد و جایگاه ایران را در کریدورهای شمال به جنوب یا شرق به غرب تسهیل و تثبیت کند، بسیار حائز اهمیت است زیرا علاوه بر آوردههای اقتصادی، آوردههای سیاسی زیادی نیز خواهد داشت. به طور کلی قرار گرفتن در شاهراههای بینالمللی غیر از اینکه سبب ارتباط بیشتر با همسایگان میشود، سطح کشور را در منطقه محل زیست و عمق استراتژیک، بسیار افزایش میدهد و میتواند از لحاظ بینالمللی، ظرفیت، توان اقتصادی سیاسی، تأثیرگذاری اقتصادی و وزن سیاسی کشور را بالاتر ببرد.
ایمنا: به نظر شما چه مشکلات و موانعی بر سر راه تکمیل مسیرهای ترانزیتی کشور است؟
خورسند: ما در طول تاریخ همواره یک نقش ترانزیتی داشتهایم که به ما هویت بخشیده است و وجود کاروان سراهای تاریخی متعدد در کشور نیز موید همین امر است، اما در این بین مشکلاتی هم در مسیر استفاده از فرصتهای حوزه ترانزیت وجود داشته است. اولین مشکل توجه نکردن دولتها برای تکمیل زیرساختها است، اگرچه دولت سیزدهم این کار را آغاز کرده اما سرعت پایین است. تکمیل دو مسیر حساس و راهبردی شلمچه-بصره یا رشت-آستارا شاید از نان شب هم برای کشور واجبتر باشد، اما توجهی به ظرفیتها و پتانسیلهای خودمان نداریم و نیاز است بیشتر روی این قضیه تمرکز کنیم.
نکته بعدی به قوانین داخلی ما در حوزه ترانزیتی و گمرکی بازمیگردد. ما باید نرخ مالیات و گمرکات کشور را به سرعت اصلاح کنیم و به سمت قوانین بینالمللی ببریم و بهسرعت با همسایگان در جهت همسانسازی نرخ گمرکات نشست برگزار کنیم تا بتوانیم از فرصت تکمیل شدن پازلهای ترانزیتی نهایت بهره را ببریم.
برای مثال اینکه ترکیه سازمان کشورهای ترک را ایجاد میکند، بیش از اینکه به دلیل تفکرات پانترکیسمی باشد دلایل اقتصادی دارد و ترکیه به دنبال این است که با یکسانسازی قوانین حوزه گمرکی کشورهای ترک آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، مسیرهای ترانزیتی خود را جذاب کند تا کریدورهای شمال به جنوب و شرق به غربی را که از ایران میگذرد، به سمت مطلوب خودشان منحرف کند.
ایمنا: راهبرد مناسب برای پیشی گرفتن از رقبای منطقهای در حوزه ترانزیتی چیست؟
خورسند: ما رقبای بزرگی در منطقه غرب آسیا داریم و نیاز است برای رقابت با آنها سلاحهای قوی یعنی ایده و فکر نوین داشته باشیم. شکست دادن این رقیبان تنها با تجهیزات نظامی نیست و باید بپذیریم بعضی از قوانین داخلی ما در حوزه گمرکی و ترانزیتی، قابلیت پذیرش در سطح بینالمللی را ندارد و باید با اصلاح آنها، خودمان را به قوانین استاندارد بینالمللی برسانیم.
از سمت دیگر وزارت اقتصاد، سازمان توسعه تجارت و وزارت سمت کشور، باید تجار و بازرگانان داخلی را آموزش دهند و برای کنشگری در حوزههای تجاری جدید، که از طریق سازمانهایی مانند شانگهای و بریکس و اتحادیه اقتصادی اوراسیا به آنها ورود کردهایم، آماده کنند، ما باید قوانین، شیوه و نوع تجارت را به تجار آموزش دهیم تا صرفاً تبدیل به یک محل تردد نشویم، اگرچه همین محل تردد بودن نیز به نفع ما است و وزن سیاسی ما را در سطح منطقهای افزایش میدهد. بهطور کلی در راستای پیشرفت کشور باید با علم و دانش تلاش کنیم میوههای اقتصادی بیشتری از باغ اقتصادی که به آن ورود کردهایم به دست آوریم.
نظر شما