به گزارش ایمنا، مقوله قاچاق فیلم، اتفاق تازهای در سینمای ایران نیست. در برههای، فیلمهای تازه منتشرشده در شبکه نمایش خانگی، بهراحتی در دسترس مخاطبان قرار میگرفت؛ در برهه دیگر، فیلمهای روی پرده به خانههای مردم راه یافت و طی سالیان اخیر، فیلمهایی که راهی به پرده نیافته بودند، با کیفیتهای بالا به بیرون درز پیدا کرده و در سطح وسیعی منتشر شدند.
این اتفاق، همواره روی یک دور نامتوازن قرار داشته است، گاهی ماهها، خبری از فیلم قاچاق نبود و گاهی مانند این روزها، در یک پروسه کوتاه، چندین فیلم، سر از فضای مجازی درآوردند و همه را شوکه کردند؛ هنوز خبر قاچاق «جنگ جهانی سوم» و «برادران لیلا» از یادها نرفته بود که در اتفاقی بیسابقه، طی ۳۶ ساعت، ۳ فیلم «تفریق»، «بیرؤیا» و «ارادتمند»، با کیفیتهای بالا در دسترس مردم قرار گرفت.
در نگاه نخست، گویا این اتفاق، یک زورآزمایی توسط کسانی است که قدرت و نفوذ خود را به رخ میکشند؛ برخی از عوامل این فیلمها در نخستین ساعات انتشار و از روی هیجان، اتهاماتی را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح کردند که این اتهامات خیلی زود کمرنگ شد و در مقابل، برخی دیگر نیز عوامل و صاحبان فیلمها را مقصر اصلی چنین رخداد بدی معرفی کردند.
روی کاغذ، بهطور قطع نمیتوان تقصیر را بر گردن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انداخت، چرا که اولاً هماکنون دهها و صدها فیلم از سالهای گذشته در آرشیو موجود است و این رویکرد، دهههاست که تکرار میشود و هیچ اتفاق ناخوشایندی از این منفذ رخ نداده است؛ در واقع وزارتخانه، امین سینماگران است و دههها از آثار اکراننشده حراست کرده و اجازه نداده است که این آثار به بیرون درز پیدا کند.
ثانیاً، این یک اتفاق عجیب است که طی ۳ روز، ۳ فیلم پرطمطراق این سالهای سینمای ایران به بیرون درز پیدا کند و صدالبته یک اقدام هوشمندانه محسوب نمیشود، بنابراین اگر قصد تلافی یا جبران مطرح باشد، قطعبهیقین نمیتوان مقصر این اتفاق را وزارتخانه دانست و این نهاد را مسئول قاچاقهای اخیر دانست.
با رفع اتهام از وزارتخانه، به صاحبان آثار میرسیم که از قضا، سهلانگاری بیشتری متوجه آنها است؛ وقتی فیلمی ساخته میشود، صاحبان فیلم، نسخههایی از آثار را برای پخشکنندهها و فستیوالهای خارجی میفرستند که اتفاقاً، کار از همین جا مسئلهدار میشود؛ فیلمهایی که برای دفاتر پخش و جشنوارههای خارجی فرستاده میشود، فاقد هرگونه کد و نشانهگذاری است و همانگونه که در نسخه قاچاق آثار مشهود است، نشانهای از کد یا هر آیتم دیگری، دیده نمیشود.
بنابراین اگر در بهترین حالت، این فرآیند را عامدانه تلقی نکنیم، این اتفاق منفذهای بسیاری دارد که از دفاتر پخش داخلی و خارجی آثار گرفته تا جشنوارههای کوچک و بزرگ جهانی را شامل میشود؛ بنابراین تهیهکننده و کارگردان هر فیلم، بهترین افراد برای اعلام مسببان این حرکت غیراخلاقی و غیرفرهنگی هستند.
اما قاچاق اخیر با نمونههای قبلی خود تفاوت اساسی دارد؛ اینکه ۳ فیلم روی کاغذ مهم این سالها، بهصورت متوالی به بیرون درز پیدا میکنند، نوعی قدرتنمایی از سوی جریانی است که گویا قصد ضربه زدن به ساحت فرهنگی را دارد، این اقدام اگر از سوی رابطان آثار با جشنوارههای خارجی صورت گرفته باشد، با توجه به تفاوت این افراد، نمیتواند اینطور منظم و با برنامهریزی صورت بگیرد.
این فاکتور حتی برای پخشکنندگان نیز صادق است؛ حتی اگر این اقدام را متوجه دفاتر پخش آثار بدانیم باید آگاه باشیم که اولاً این آثار، دفاتر پخش مختلفی داشتند و ثانیاً افراد حاضر در این دفاتر و حتی ملیت آنها، هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارند، ضمن اینکه دفاتر پخش نیز سالانه پذیرای دهها فیلم مختلف هستند که صیانت از این آثار را بر عهده دارند و نمیتوان بار این اتفاق را متوجه دفاتر پخش که استانداردهای خوبی در عرصه پخش جهانی آثار دارند، دانست.
بنابراین بدون هیچ تردیدی، با یک اقدام سازمانیافته مواجه هستیم که تفاوتهای بنیادی با نمونههای قبلی قاچاق دارد؛ بهطور قطع کمیته صیانت باید ورود جدیتری به این مقوله داشته باشد و با همکاری پلیس فتا و البته قوه قضائیه، یکبار برای همیشه، نسبت به شناسایی متهمان و مسببان این حرکت اقدام کند.
این حرکت جسورانه بهمثابه آزمون و خطایی توسط قاچاقچیان است تا صبر وزارت فرهنگ و آستانه عملگرایی آنها را محک بزند. بهطور قطع اگر کار در همین مرحله فیصله پیدا نکند، این پروژه وارد ابعاد دیگری میشود و آثار بیشتری قربانی این جریان خزنده ناسالم میشوند؛ بنابراین هماکنون و در آستانه روز ملی سینما، بسیار مهم است که با پیدا شدن سرمنشا این اتفاقها و اعلام رسانهای مسببان این حرکت، امنیت حقیقیتری بر فضای سینمایی کشور متولی پیدا کند و پدیده قاچاق فیلمها نیز یکبار برای همیشه تعیینتکلیف اساسی شود.
منبع: ایرنا
نظر شما