به گزارش خبرنگار ایمنا، خورشید با تمام وجود مِهرش را پخش زمین کرده بود و شکوه گرما در تابستان حسابی خودنمایی میکرد. آسمان در آبیترین حالت ممکن، آفتاب را در آغوش کشیده بود و خوب هم هوایش را داشت و جای خالی صدای یخ توی لیوان شربت عجیب حس میشد.
پنجشنبه بود و دلتنگی بازیگوشیاش گرفته بود و از سروکول آدمها بالا میرفت که قید گرمی هوا و داغی زمین را زده بودند و به شوق دیدار به ضیافت عزیزانشان آمده بودند. عزیزانی که گاهی حرفهای آخرشان در سینه بیات شده بود و گاهی از دهان افتاده و بغضهایی که قربانی شده بود. مرگ عجیبترین اتفاق ما زندهها است که با هربار تکرارش، تکراری نشد و نخواهد شد. بله آدمها خود را به آرامستانی به نام باغ رضوان رسانده بودند.
پدر و مادری برای فرزندشان و فرزندانی برای پدر و مادرشان آمده بودند که ذکری بخوانند تا غمکده دلشان در پس مرواریدهای که در بالا و پایین اذکار سقوط میکرد و روی مزاری که خانه آخر بود میافتاد، خود را تسلی دهند.
قرار ما یادمان شهدای گمنام بود، قطعه ۲۲ قدیم. در چند متری ورودی آرامستان مردی که رد آفتاب در چهرهاش جا خوش کرده بود با حوصله تمام در آن بیحوصلگی هوای گرمازده پاسخ هر سوالکنندهای را میداد، او ما را هم خوب راهنمایی کرد.
ایستگاه صلواتی شهدای گمنام در فاصله چند متری یادمان شهدای گمنام، بساط چایی زغالیاش آماده بود و روبهراه. داربستهای قدکشیده گویی ستونهای خیمه سفید رنگی بودند که غربت واژههای نشسته روی تن این خیمه از وادی السلام حسینبنعلی باغ رضوان خبر میداد آن هم روی پارچهای قرمز رنگ. صدای سیدرضا نریمانی «وقتی سلام همه زندگیم، سلام امام حسین من» را میخواند آدم را غرق واژههایش میکرد و ترکیب غریبی به وجود میآورد، ترکیبی که مکث آدمها را به همراه داشت.
اینجا پر بود از نام فاطمه (س)
پنج ابرمرد دیروز در خانه آخرشان پناه گرفته بودند و نامشان شده بود شهید گمنام. اینجا پر بود از نام فاطمه (س)، دیگهای سیاه شده از خشم آتش در پناه آجرهایی که حرارت را با تمام قوا به تن دیگها میرساندند و بوی سبزی تازه و گرمای آش رشتهای که هنوز جا داشت تا جا بیفتد در کنار دود و بوی اسپند هم دیدنی بود و هم شنیدنی.
گرما قید معصومیت را زده بود و حرارت زبانههای آتش در اطراف دیگهای آش خیمه زده بود، مردان کاربلد و البته مردمدوستی در اطراف دیگهای نذری به عشق شهدا، قید گرمای هوا و حرارتی که دیگها را در آغوش گرفته بود را زده بودند و یک لحظه از آش نذری که با نذورات مردمی امانت به دست آنها سپرده شده بود، غافل نمیشدند و حسابی هوایش را داشتند و حتی گاهی استادانه در خصوص جا افتادن و زمان آماده شدن آش هم اظهار نظر میکردند.
قربان نامتان خانم فاطمه زهرا (س)، فدای نام پسرتان حسین بن علی (ع) که ما را با هر افکار و عقیدهای جایی اینجا در جوار پنج تن از شهدای گمنام که در پناه یادمانی که به نامشان احداث شده است، دور هم جمع میکند. یادمانی که ماهها است، آدمها خودِ دلتنگشان را هر جای این شهر باشد، برمیدارند و میآیند اینجا و در گوشهای امن مینشینند و حرفهای دلشان را با پسران بینام و نشان این خاک در میان میگذارند.
گلستان شهدای باغ رضوان
۱۶ روز از آبانماه سال ۱۴۰۰ میگذشت که سکان سازمان آرامستانهای شهرداری اصفهان به علی حاجیان سپرده شد. مردی جوان، خوشفکر و البته مردمی که کنار همکارانش در برپایی یادمان شهدای گمنام حضور داشت و خوب هم هوای کار را داشت. در حاشیه یادمان شهدای گمنام با او گفتوگویی کوتاه انجام دادیم.
علی حاجیان با بیان اینکه شهدای گمنام باغ رضوان استان اصفهان از سال ۱۳۸۴ به همت مسئولین وقت آن زمان در این مکان و در کنار قطعه ۲۲ ایثارگران دفن شدند، میگوید: از آن زمان تاکنون، یادمانهایی برای این شهدا اجرا شده بود اما از زمانی که من وارد سازمان شدم، دوست داشتم که یادمان منحصربهفردی برای شهدا درست کنیم، این یادمان برگرفته از معماری اسلامی است که هشت وجه دارد و چهار درِ ورودی که در ساخت آن از نگاه متخصصان استفاده کردهایم، اذکاری که در این یادمان کار شده است کاملاً پشتوانه دینی دارد، در واقع با مشورت گرفتن از علما از اذکار شهدای کربلا استفاده کردهایم، اذکاری که در ورودی این یادمان به کار رفته است سلامهای زیارت آلیاسین است که نسبت به جهت قبله و در شرق و غرب نوشته شده است.
وی میافزاید: از زمانی که این یادمان در کنار قطعه ۲۲ ایثارگران که خانوادههای شهدا و جانبازان آنجا دفن هستند ساخته شده است، اینجا به عنوان محلی برای هویت اصلی باغ رضوان شناخته میشود. به لطف خدا، این شهدای گمنام ما هم نشاندار شدهاند و اینجا به محلی برای زیارت مردم عزیز ما تبدیل شده است، ما اینجا را به عنوان یادمان شهدای گمنام یاد میکنیم، اما از مردم شنیدهایم که میگویند برویم گلستان شهدای باغ رضوان برای زیارت.
یادمانی که حالا دیگر وعدهگاهی است برای تجمعات معنوی و مردمی
مدیرعامل سازمان آرامستانهای شهرداری اصفهان با بیان اینکه از زمانی که این یادمان ساخته شده است مردم نذورات خود را به اینجا میآورند، زیارت میکنند و چه بسا حتی شنیدهایم که میگویند حاجت هم گرفتند که به لطف خدا فضای خوب و معنوی به وجود آمده است، ادامه میدهد: در این مکان پنج شهید گمنام داریم که طبق مستنداتی که هنوز کامل نشده است، از شهدای شرهانی و شلمچه هستند که متأسفانه با وجود پیگیریهایی که داشتیم اطلاعات بیشتری در این خصوص نداریم.
حاجیان با اشارهای به فضاسازیهای صورت گرفته در این یادمان میگوید: این یادمان هوشمند است به این صورت که وقتی وارد یادمان میشویم نور چراغها سبز و سپس صوت شهید آوینی پخش میشود و بعد از آن نور قرمز میشود و زیارت شهدا و سلام بر امام حسین (ع) پخش و این فرآیند در فاصله ۱۰۰ ثانیه تکرار میشود که حال و هوای خوبی در یادمان به وجود آورده است.
وی میافزاید: در خصوص آش نذری که در حال پخت است، باید بگویم که کاملاً مردمی است و بهانهای است تا این یادمان بیشتر به مردم نشان داده شود، شبهای جمعه اینجا زیارت عاشورا و نماز جماعت برگزار میشود و ایستگاه صلواتی برپا میشود که به لطف خدا مردم استقبال خوبی هم داشتند، پیشنهادی که داریم این است که اگر مردم علاقمند باشند، میتوانند به جای مراسم سالگرد و چهلم، موکب امام حسین (ع) در نزدیک مزار عزیزشان برپا کنند.
حضور ۲۲ شهید دیگر در قطعات مختلف آرامستان باغ رضوان
مدیرعامل سازمان آرامستانهای شهرداری اصفهان با بیان اینک در باغ رضوان به غیر از این پنج شهید گمنام، ۲۲ شهید دیگر در داخل آرامستان داریم که در قطعات مختلف دفن هستند، تصریح میکند: این شهدا شهدایی هستند که بعد از به خاکسپاری آنها، شهادتشان تأیید شده که ما با مجوز بنیاد شهید روی سنگ قبورشان عنوان شهید را نوشتهایم و برای آنها یادمان نیز ساختهایم، همچنین با بهرهگیری از تابلوهای نوستالژی بنیاد شهید به صورت ابرتابلو، تابلوهایی ساختهایم و زندگینامه شهدا را به صورت مختصر روی آن نوشتهایم.
حاجیان ادامه میدهد: هدف ما این است که نقطه اجتماع مردمی در آرامستان، این قسمت شهدای گمنام باشد و از مردم میخواهیم که هر موقع به آرامستان آمدند، سری هم به این شهدای گمنام بزنند، چراکه این عزیزان غریب هستند و امیدواریم که این شهدا باعث هویتسازی برای باغ رضوان شوند.
خواندن زیارت عاشورا به یاد مردان بینام و نشان روزهای جنگ
صحبتها که به پایان میرسد، آش رشته جاافتاده هم بین مردم توزیع و زیارت عاشورا به یاد مردان بینام و نشان روزهای جنگ خوانده میشود؛ مردانی که نامشان، یادشان و حضورشان دلهای خسته ما را قرار میدهند و احوال ما را خوب، اینجا قراری است برای بیقراریهای دل، گذرتان افتاد، سراغشان بروید.
نظر شما