شهیدی که به ماری‌کوری معروف بود / دخترِ پتویی زندان ساواک

در میان شهدان زن اصفهانی باید از شهیدی نام ببریم که بین‌ هم‌کلاسی‌هایش در دانشگاه به ماری کوری معروف بود؛ شهید زهرا زندی‌زاده، او که از مبارزان دوران انقلاب اسلامی بود به‌طرز مشکوکی توسط عوامل ساواک به شهادت رسید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، شهیده زهرا زندی‌زاده، یکی از مبارزان اصفهانی دوران انقلاب اسلامی است که با شرکت در جنبش‌های دانشجویی و فعالیت سیاسی، توسط ساواک شناسایی و مورد تعقیب قرار گرفت و مجبور شد به تهران مهاجرت کند، اما پس از مدتی دستگیر و به‌شدت شکنجه شد. شهید زندی‌زاده پس از آزادی از زندان به‌طرز مشکوکی توسط عوامل ساواک به شهادت رسید.

بتول زندی‌زاده، خواهر این شهید که یک فرهنگی بازنشسته و پیرو تفکرات و به نوعی دست راست او بوده است، روایتگر زندگی کوتاه و پر حادثه او می‌شود: زهرا در پنج‌سالگی به دلیل شوق فراوانی که به یادگیری داشت، به دنبال بچه‌هایی که عازم مدرسه بودند، راه می‌افتاد و هرچه می‌گفتند تکرار می‌کرد. این اشتیاق مع‌الوصف کودکانه او به‌قدری مشهود بود که مادر برای رفتن زودهنگام او به مدرسه دست به دامان مدیر مدرسه شد و از شناسنامه خواهر بزرگترش مهین کمک جست تا او در آن سن، پا به عرصه تعلیم و تربیت بگذارد. زهرا تمام دوران تحصیل را با نمره ۲۰ قبول می‌شد، کلاس ششم مجبور شد به جای خواهرش مهین نیز در امتحانات پایانی سیکل شرکت کند تا بتواند سن پایینش را توجیه کند.

زهرا در کنکور سراسری در رشته مورد علاقه‌اش یعنی شیمی در دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شد. چندی نگذشت که در دانشگاه به ماری کوری معروف شد و این به دلیل نبوغ خاصی بود که در شیمی از خود نشان می‌داد، در دوران دانشجویی به عنوان دانشجوی برتر انتخاب و برای ادامه تحصیل در بهترین دانشگاه‌های دنیا بورسیه شد، اما به این علت که هدایا و بورسیه تحصیلی را خواهر شاه پهلوی در یک جشن تحویل می‌داد، به‌خاطر اختلاف سطح بینش اسلامی و سیاسی خاص خود از رفتن خودداری کرد و قید بورسیه را زد.

شهیدی که به ماری‌کوری معروف بود/ دخترِ پتویی زندان ساواک

زندگی چریکی برای جلوگیری از دستگیری توسط ساواک

زهرا در کنار تحصیل در دانشگاه به فعالیت‌های فرهنگی هم می‌پرداخت و با یک نشریه در قم همکاری داشت، مطالبی که با قلم بی‌بدیل خود می‌نوشت در این نشریه با عنوان Z ۳ (زهرا زندی‌زاده) منتشر می‌شد. او حتی در مقطعی به نوشتن نکاتی در خصوص تفسیر سوره نساء پرداخت که هم‌اکنون هم در خانه بانو امین و نزد شاگردان ایشان است.

او کتاب‌های زیادی را با تمام تفکرات مطالعه می‌کرد و معتقد بود، عقیده باید با تحقیق و علم‌آموزی همراه باشد تا جان آدمی را تا حد بالا صیقل ببخشد و نورانی کند. در آن زمان و بعد از جدا شدن شاخه مهدویون از چریک‌های مجاهدین خلق به علت انحرافاتی که در آن سازمان وجود داشت، به گروه سیاسی-مذهبی مهدویون پیوست و تمام فعالیت‌های فرهنگی این گروه را تا زمان دستگیری توسط ساواک در تهران برعهده گرفت. خانواده از فعالیت‌های او کم‌وبیش اطلاع داشت.

زهرا چند سالی زندگی چریکی و مخفی داشت تا در خفا با توجه به آرمانی که داشت، به مبارزه بپردازد. او با خانواده شاه‌کرمی که همه جزو گروه مهدویون بودند، در یک مجتمع مسکونی به تلاش برای مبارزه با رژیم پهلوی از جمله چاپ و انتشار اعلامیه می‌پرداخت، این گروه هیچ اقدام تروریستی در خصوص مقابله با رژیم شاهنشاهی انجام نداد و بیشتر به مبارزه فرهنگی همت گماشت.

زهرا، هیچ‌گاه روسری و چادر را از سر برنداشت

زهرا بعد از لو رفتن گروه مهدویون و شهادت مهدی شاه‌کرمی که سرشاخه و از اعضای هسته‌ای این گروه بود، دستگیر شد و مورد شکنجه‌های متعدد در زندان‌های ساواک قرار گرفت. او که به‌شدت به معانی و مفاهیم اسلامی اعتقاد داشت و خود را پیرو حضرت زهرا (س) می‌دانست و در هیچ‌یک از مقاطع سخت و خاص زندگی خود روسری و چادر را از سر برنداشته بود، در آن دوران هم دست از این کار بر نداشت و به خاطر این‌که به جای چادر از پتو استفاده می‌کرد، به «دختر پتویی» معروف شده بود.

ساواک برای زهرا نقشه جدیدی پیچیده بود، برای همین او را پس از شکنجه‌های فراوان آزاد کرد تا در جریان یک تصادف ساختگی یکی از مخالفان سر سخت خود را از میان بردارد.

او و همسرش که برای التیام دردهای روحی و جسمی خود عازم مشهد شده بودند، نرسیده به مقصد به شهادت رسیدند و مأموران ساواک بدون اطلاع به پلیس راه تمام صحنه تصادف را پاک‌سازی کردند و پیکر زهرا را با گرفتن تعهدهای فراوان در خصوص خاک‌سپاری و اجتماع نکردن و سر ندادن شعارهای سیاسی، در عین گمنامی و سکوت، تحویل دادند و پیکر او در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.

کد خبر 679528

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.