به گزارش خبرنگار ایمنا، در گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس در زمینه صنایع نساجی و پوشاک با نام "بررسی عملکرد صنایع نساجی و پوشاک و ارائه راهبردهای تقویت آن در برنامه هفتم توسعه" منتشر کرده است، صنعت نساجی به عنوان یکی از صنایع مهم در کشور محسوب میشود که از سه جنبه برای اقتصاد تمام کشورها ازجمله ایران حائز اهمیت است: اول اینکه تولید و صادرات محصولات این صنعت نسبت به سایر صنایع دارای ارزش افزوده بیشتری است. به طور مثال صادرات فرش و کفپوش که از محصولات آن است نسبت به صادرات مواد اولیه پتروشیمی مانند پلی استر تا پنج برابر بیشتر ارزش افزوده ایجاد میکند.
دوم اینکهتوسعه این صنعت پیچیده نیست و سرمایهگذاری بالایی نمیخواهد، ضمن اینکه صنعت مصرفی و بسیار پر کاربردی است و بازار داخلی میتواند حجم قابل توجهی از تقاضاها را پوشش دهد، بر خلاف صنایع سنگین مانند صنایع معدنی که به این صورت نیستند.
سوم اینکه این صنعت با صنایع دیگر نیز ارتباط تنگاتنگی دارد و رشد آن موجب رشد سایر صنایع نیز میشود. از محصولات کشاورزی و پنبه گرفته تا محصولات پتروشیمی و شیمیایی مانند پل استر در زنجیره تولید محصولات نساجی دخیل هستند و با توسعه یافتن یکی، سایرین نیز توسعه خواهند یافت.
اما آمارها حاکی از آن است که میزان سهم صنعت نساجی و پوشاک از تولیدات صنعتی کشور در دهههای اخیر بسیار کمرنگ شده و از ۲۵.۵ درصد در سال ۱۳۷۰ به کمتر از ۵ درصد در سال ۱۳۹۸ رسیده است. در این گزارش به آسیب شناسی و یافتن علت این موارد پرداخته خواهد شد و تلاش بر این است تا در طول برنامه هفتم این آسیبها کمتر یا برطرف شوند.
وضع اکنون صنعت نساجی در کشور
سهم صنایع نساجی و پوشاک در تعداد کارگاههایی که بیش از ۱۰ نفر کارکن دارند، ۷ درصد و در تعداد شاغلان ۶.۵ درصد است. این به این معنی است که میزان تولیدات در این صنایع زیر ظرفیت انجام میگیرد. همچنین مقایسه آمارهای صنعت پوشاک و صنعت منسوجات نشان میدهد که ارزش محصولات تولیدی و نهادههای مصرفی در صنعت پوشاک بسیار کمتر از صنعت منسوجات است که این اتفاق خوبی نیست. همچنین سهم این صنایع از ارزش نهادههای مصرفی معادل ۱.۸ درصد و سهم ارزش ستانده حاصله معادل ۲ درصد است که نشان میدهد حجم فعالیت کم است. با کم شدن سهم این صنایع از کل صنعتهای کشور، میزان استفاده از مواد اولیه داخلی آنها نیز کاهش یافته اما میزان هزینه مواد اولیه وارداتی آنها کم نشده که به دلیل توازن نداشتن زنجیره تأمین در این صنایع است.
همچنین بررسیها نشان داده که واحدهای خرد در این صنایع نسبت به واحدهای بزرگ بهتر عمل میکنند و میزان فروش بالاتری را ثبت میکنند اما درجه سازمان یافتگی آنها کمتر است. همانطور که گفته شد بازارهای داخلی تقاضای خوبی برای این صنایع هستند اما در صادرات و میزان ارزآوری درصد کمی دارند. البته لازم به ذکر است که مبلغ ارزآوری آنها کم است اما ارزش نسبی بالایی در مقایسه با سایر صنایع منبع پایه دارند و میتوان با برنامهریزی صحیح مقدار آن را نیز بالا برد. (به ترتیب ۱۱ ،۶ و ۲ دلار برای فرش، پوشاک و نساجی به ازای هر کیلوگرم) همچنین مشخص شده که بیشترین صادرات در محصولات ریسندگی، بافندگی و تکمیل منسوجات است.
تشکیل سرمایه در بخش صنعت نساجی نیز در طول سه دهه اخیر بسیار نزولی بوده و از ۷.۱ درصد در سال ۱۳۸۱ به ۳.۱ در سال ۱۳۹۸ رسیده است که نشان میدهد فناوری تولید در این بخش فرسوده شده است.
این صنایع چه چالشهایی دارند؟
اولین چالش آنها در محیط داخلی و زنجیره ارزش این صنایع است. میتوان گفت که حاشیه سود این صنایع کاهش یافته و در نتیجه آنها را برای ارتقا بهرهوری در شرکت بی انگیزه کرده است، ضمن اینکه تجهیزات فرسوده دارند و نیروی انسانی خلاق هم کمتر در میان آنها دیده میشود.
دومین چالش را میتوان در محیط خارجی نزدیک جست و جو کرد. در واقع مشکلات ساختاری هستند که کمبود مواد اولیه و واسطهای یکی از آنهاست، همچنین فناوری تولید و صنایع پشتیبان دارای ضعف است که باعث افزایش وابستگی وارداتی و هزینه تمام شده محصولات میشود. برند ملی قوی بسیار کم است و در مقابل کالاهای قاچاق در داخل قدرت رقابت پذیری کمی دارند.
شبکه توزیع این محصولات عمدتاً سنتی و سازماننیافته است به صورتی که طبق آمار ۷۵ درصد از سهم توزیع پوشاک در کشور متعلق به واحدهای نیمه سازمانیافته انفرادی و ۱۵ درصد سازمانهای غیر سازمانیافته انفرادی زیرپلهای و بدون مجوز است و لازم است تا مدیریت بهتری صورت گیرد و انگیزه فعالیت رسمی کاهش نیابد. همچنین از صرفههای ناشی از مقیاس و صرفههای ناشی از تجمع استفاده کمی میشود که باعث میشود هزینه تمامشده محصولات گرانتر شود.
سومین چالش آنها مربوط به مسائل ناشی از محیط خارجی دورتر و سیاستی است. به طور مثال مشکلات بین المللی و شرایط تعرفهبندی گاهی اوقات عملکرد این صنایع را تضعیف میکند. همچنین در برخی مواقع دستگاههای مجری در طول زنجیره ارزش هماهنگی زیادی ندارند. همچنین هزینههای مربوط به بیمه کارگران صنایع نساجی مطرح است و مشکلات مربوط به ثبت برند نیز وجود دارد.
راهکار برای بهبود
به عنوان اولین راهکار گفته شده که زنجیره تأمین پایدار و باکیفیت برای صنایع نساجی و پوشاک و صنایع پشتیبان آنها ایجاد شود و در این راستا وزارت صنعت، معدن و تجارت با همکاری سایر دستگاههای اجرایی پیشران شوند تا بتوان میان واحدهای تولیدی پیوندهای افقی و عمودی ایجاد کرد و سیاستهای حمایتی ارائه نمود.
دومین راهکار بهبود فناوریهای مورد استفاده در این صنایع است. برای این مهم لازم است به واحدهای نوآور مشوق اعطا شود، واحدهای نساجی به ویژه بافندگی در اولویت برنامه نوسازی قرار گیرند و برای اجرای طرح بازسازی و نوسازی صنایع، محل اعتبار و دستگاه متولی تعیین گردد. این اقدامات از طریق معاونت علمی و فناوری و اقتصاد دانش بنیان ریاست جمهوری و وزارت صنعت، معدن و تجارت قابل اجرا است.
سومین راهکار در راستای بهبود صادرات است و لازم است تا برندهای ملی توسعه یابد و با برندهای منطقهای و جهانی ساز و کار تولید مشترک تعیین شود، صادرات شرکتها نیز در قالب شرکتهای مدیریت صادرات ساماندهی شوند. همچنین در سبد محصولات و مقاصد صادراتی تنوع ایجاد شود که اجرای باز هم متوجه سازمان صنعت، معدن و تجارت و سایر دستگاههای اجرایی است.
چهارمین راهکار نیز این است که ساختار بنگاه صنایع نساجی و پوشاک به سمت ساختار متکی بر مقیاس و رقابت جهت دهی شود. برای این اقدام لازم است تا مراکز مهارتی طراحی و مد توسعه یابند، همچنین مراکز نوآوری و شتابدهندههای تخصصی در حوزه تجهیزات مورد نیاز این صنایع ایجاد شوند. همچنین کیفیت آنها متناسب با استاندارهای جهانی و منطقهای بازنگری شوند. برای اجرایی شدن وزارت صنعت، معدن و تجارت با همکاری دستگاههای اجرایی باید اقدام کنند.
نظر شما