به گزارش خبرنگار ایمنا، تصورش هم سخت است، ۱۸ سال اسیر باشی، آن هم در سختترین شرایط اردوگاههای بعثیها. حسرت پنج دقیقه آفتاب، دیدن یک برگ سبز و یک منظره، ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) بر دلت مانده باشد اما خللی در ارادهات پیش نیاید و داغ همکاری را به دل دشمنان وطنت گذاشته باشی.
باورنکردنی نیست، سالها همنشین و همصحبت با یک مارمولک در سلولهای انفرادی رژیم بعث باشی، ته مانده یک لیوان آب یخ سرباز عراقی که از سر دلسوزی به تو داده شده، آنچنان تو را به وجد بیاورد که آن را بهترین عیدی ۱۸ سال اسارت بدانی ولی روحیهات به گونهای باشد که نمایندگان صلیب سرخ جهانی انگشت تعجب به دهان بگیرند که چگونه ممکن است که فردی بتواند پس از سپری کردن دوران طولانی اسارت هنوز تعادل روحی و روانی خود را حفظ کند و حافظ کل قرآن مجید شود.
اما وقتی از سربازان امام خمینی (ره) صحبت میکنیم همه این غیرممکنها، ممکن میشود، سربازانی همچون سرلشکر خلبان شهید «حسین لشکری» که سرگذشت دوران اسارتش و مقاومت و ایستادگی او بیشتر شبیه به افسانهها است تا اینکه حقیقت داشته باشد.
فقط یک مصاحبه میتوانست شرایط او را تغییر دهد
بیستوهفتم شهریورماه سال ۱۳۵۹، چند روز قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی، خلبان حسین لشکری برای انهدام تانکهای عراقی که مرزهای ایران را گلولهباران میکردند، به همراه دستهای از جنگندههای هوایی ایران وارد خاک عراق شد، در این عملیات، هواپیمای لشگری در ارتفاع شش هزار پایی مورد اصابت راکتهای عراقی قرار گرفت و او مجبور به تیکآف شد و در نهایت بهطور ناخواسته در خاک عراق فرود آمد؛ فرودی اجباری که به اسارت در دست نیروهای بعثی منتهی شد و این اسارت ۶۴۱۰ روز طول کشید.
حسین لشکری، ۱۸ سال در عراق اسیر بود، تا ۱۴ سال کسی از او خبری نداشت و نام او جزو مفقودالاثرها بود، چون دولت عراق اجازه نداده بود، صلیب سرخ جهانی اعلام کند که خلبان ایرانی زنده است.
در همه این سالها فقط یک مصاحبه کوتاه تلویزیونی که مورد درخواست عراقیها بود، میتوانست بهترین شرایط را برای خلبان ایرانی دورهدیده در آمریکا و مسلط به سه زبان زنده دنیا فراهم کند؛ اینکه جلوی دوربینها بیاید و اقرار کند ایران آغازگر جنگ بوده است و او بیستوهفتم شهریورماه سال ۱۳۵۹ در خاک عراق پرواز کرده است. عراقیها حتی پس از گذشت هفت سال از آغاز جنگ از او مکرر بازجویی میکردند و او را به سختی شکنجه میکردند تا تن به این مصاحبه دهد و با این حربه در جوامع بینالمللی اعلام کنند که ایران آغازگر جنگ بوده است.
دست رد حسین لشکری به پناهندگی
حسین لشگری صبح روز هفدهم فروردینماه سال ۱۳۷۷ بالاخره از اسارت آزاد شد، ۱۰۰ متر مانده به مرز او را به داخل یک دفتر راهنمایی کردند. در آنجا خبرنگاران صلیب سرخ سوالاتی کردند و او پاسخ آنها را داد. یکی از کارشناسان صلیب سرخ به او گفت: میخواهیم یک گفتوگوی خصوصی داشته باشیم. حسین گفت: بپرسید! او گفت: میخواهی به هر کشوری که دوست داری پناهنده شوی؟ ما از لحاظ مادی و سیاسی تو را تأمین و حمایت میکنیم. حسین گفت: من ۱۸ سال شرایط سخت اسارت را تحمل کردم به امید اینکه روزی به کشورم بازگردم. از شما خواهش میکنم حتی اگر در این چند ساعت باقیمانده از دنیا رفتم، جنازهام را به کشورم بازگردانید.
یک روز بعد حسین لشکری از سوی مقام معظم رهبری مفتخر به لقب سیدالاسرا شد. او پس از آزادی، ۱۱ سال در کنار همسر و پسرش علیاکبر زندگی کرد. این خلبان نامدار به سبب تحمل جراحات و شکنجههای ناشی از ۱۸ سال اسارت و ۷۰ درصد جانبازی، نوزدهم مردادماه سال ۱۳۸۸ به دیدار حق شتافت.
نظر شما