به گزارش خبرنگار ایمنا، یکی از حلقههای مهم مفقوده در حوزه شهری، گسترش فرهنگ شهروندی است. فرهنگی که بهعنوان یک میراث ملی ریشهای چند صدساله دارد و نسل به نسل در میان مردم رشد کرده است؛ بااینحال بهعنوان سوژهای شهری، متأثر از تصمیماتی است که توسط بخش دولتی اتخاذ میشود.
همچنین در حوزه هنرهای آئینی و مناسکی که به دنبال آن وجود دارد، طیف وسیعی از هنرهای آئینی و معاصر وجود دارد که شناخت آن نیازمند بررسی همهجانبه ابعاد سیاسی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، دینی و ملی است. موضوعی که اهمیت کنکاش در ابعاد گسترده شهری، کشوری و جهانی آن ما را به گفتوگو با منصور قربانی، رئیس دفتر تخصصی هنرهای ملی و آئینی اداره هنری سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان واداشت.
ایمنا: شهرداری اصفهان با چه استدلال و هدفی دفتر تخصصی هنرهای ملی و آئینی را تأسیس کرد؟
قربانی: تأسیس دفاتر تخصصی رشتههای مختلف هنری که توسط سازمان فرهنگی، اجتماعی ورزشی اصفهان ۱۰ سال پیش توسط علیاکبر بقایی مدیرعامل وقت سازمان محقق شد، دفاتر هنری سازمان ملزم شدند که بهطور تخصصی در رشتههای هنری مشخصشده برای آنها، کار کنند. از سویی بحث هنرهای ملی و آئینی هم در دفاتر مختلف پیگیری میشد و هم بهطورجدی و کارشناسی اتفاقی برایش نمیافتاد؛ بهعنوان مثال هنرهای نمایشی آئینی و ملی باید در دفتر هنرهای نمایشی اتفاق بیفتد امانگاهی جدی به آن نبود، یا در حوزه موسیقی یا شعر آئینی هم وضعیت همینطور بود.
تا اینکه قرار شد که سازمان در حدود سه سال پیش دفتر تخصصی هنرهای ملی و آئینی را تأسیس کند. البته قبل از این سازمان هم ما در موزه حمام رهنان بحث فعالیتهای آئینی و سنتی را داشتیم و کارهایی در حوزه تاریخ شفاهی هیئتهای مذهبی صورت میگرفت. اما اینکه بهصورت جدی و تخصصی شروع شود، به سال ۱۳۹۹ بازمیگردد.
ایمنا: با چه رویکرد و هدفی دفتر تأسیس شد و به چه اندازه این رویکرد در دورههای مدیریت شهری تغییر کرده است؟
قربانی: اگر بهصورت کلی بیان کنم، خود من در این سالها بسیار علاقه داشتم که آن هدف غایی مدنظرم را پیگیری کنم؛ و آنهم رسیدن که جایی است که دفتر هنر ملی آئینی به مرجعی در این زمینه تبدیل شود. برای دفتر آئین هم این تفکر رادارم که ما باید در ۱۰ سال آینده به مرجعی حداقل در اصفهان مبدل شویم. به همین خاطر یک منحنی هم تأسیسشده و شیب این منحنی هم رو به مثبت است. حالا اینکه چه زمانی به هدف برسم و آیا اصلاً هستیم که برسیم یا نه موضوعی است که از حوزه اختیارات ما خارج است.
در ابتدا دفتر آئینی در حمام رهنان بود. پسازاینکه دفتر را به بخش خصوصی واگذار کردند؛ برای اینکه آئینها رو به نابودی نرود، سریعاً این دفتر ملی و آئینی را تأسیس شد. درنتیجه هدفهای آن در اولویت دوم قرار میگیرد، زیرا اولین نکته این بود که نفس این دفتر از شهرداری حذف نشود.
ایمنا: این دفترچه فعالیت شاخصی را در حوزه آئینها انجام داده است؟
قربانی: آئینها چون منحصر به زمان و مکان نیستند و دامنه بسیار وسیعی دارند، برنامهریزی و کار کردن برای آنها بسیار سخت است. از طرفی بهعنوان ریشههای فرهنگی در نظر گرفته میشوند و از سوی دیگر نکته مهم چگونگی ورود سیستمهای دولتی به آیینهاست. چراکه شرط اول آئین مردمی بودن آن است و اینکه یک دفتر دولتی برای آئینها راهاندازی شود، نوعی پارادوکس است که باید به دامنه فعالیت در این حوزه دقت شود. اگر نفس آئین از دل مردم خارج شود، از بین میرود. همینطور که بارها دیدهایم که وقتی مراکز دولتی به موضوعی مثل نیمه شعبان یا محرم ورود پیدا میکنند، مردم از کار کنارهگیری میکنند. باید در حوزههایی مثل فعالیتهای پژوهشی، کمک کردن به مردم یا در بخشهایی که فعالیتی صورت نمیگیرد؛ میتوانیم وارد شویم.
همین مسائل بهنوعی هم برای ما تهدید بود و هم قوت کار. پس باید بهگونهای برنامهریزی شود که این تهدیدها به قوت تبدیل شود و نقاط ضعف ما را کاهش دهد. به همین خاطر سه دامنه فعالیت مشخص شد. اول اینکه باید از آئینها حفاظت شود. آیینهایی که از قدیمالایام داشتهایم و باید از آنها حفاظت کنیم. در این حیطه تهدیدی وجود دارد که آن بحث بازنمایی برخی آئینها است. در اصل بازنمایی برخی آئینها خطرناک و اشتباه است و نباید به آن وارد شویم؛ یعنی با شرایط جامعه همخوانی ندارد. در آن حوزهای هم که قابلیت بازنمایی وجود دارد، برخی از آنها امکان اجرا دارند و برخی خیر. در این زمینه ما حفاظت از آئین را مدنظر قراردادیم. در ابتدا بحث شناسایی اینها و بعد هم اینکه چطور ثبت، اجرا و ماندگار شوند.
دومین دامنه کار دفتر، معاصر سازی بود. اینکه برخی از آئینها را با توجه به دغدغههای امروز جامعه تغییر در آن دهیم، بدون اینکه ساختار آن تغییر کنیم؛ بهعنوان مثال تعزیه در هر دورهای بر اساس مسائل جامعه دستخوش تغییر بوده است. ازاینجهت یک تیم پژوهشی مشغول به کار هستند که بر اساس مسائل امروز جامعه، آن را بازسازی کنند.
مورد بعدی که بسیار مهم است و همچنان به آن پرداخته نشده است، بحث آیندگان است. بااینکه افتخار میکنیم ۳۰۰ سال پیش فلان اتفاق افتاد و آیینهایی که درگذشته اجرا میشده است، امروزه بااینهمه امکانات و تکنولوژی چه کردهایم؟ به همین خاطر یکی از فعالیتهای ما پرداختن به برنامههایی هست که هماکنون وجود دارد و مستعد آئینی شدن است. بهطور مثال جشنهای تولد که تمام شاخصهای آئینی را در خودش دارد و چگونه میتوان آن را برای آیندگان ثبت کرد.
ایمنا: فعالیت این دفتر موازی کاری با فعالیتها و برنامههای سایر دستگاهها بهغیراز شهرداری نیست؟
قربانی: در حوزههایی مثل تئاتر، کتاب، ورزش و موسیقی متولی داریم، اما در حوزه آئین متولی وجود ندارد و آنهم به دلیل شکل مردمی آن است. ازآنجاکه اولین رکن شهرداری پرداختن و رسیدگی به شهروند است، وقتی میبینم در سطح شهر نقصهایی وجود دارد، شهرداری وارد میشود. البته این دلیل درستی نیست که بخواهیم جای نهاد دیگری را برطرف کنیم، اما مهم رفع موانع شهروندی است.
نکته بعدی این است که اگر سراغ این موارد نرویم، آئینها تغییرات ناهمگون و ناموجهی پیدا میکنند. باید اهالی آئین را همسو کرده و نظم و انضباطی به آن بدهیم؛ بهعنوان مثال در حوزه تعزیه، هنر شبیهخوانی که به این اندازه غنی و فاخر است را دستخوش تغییر میبینیم و دیگر اصالت آن قابلمشاهده نیست. البته من منکر نوآوری نیستم اما مسئله این است که دیگر چیزی به اسم نوآوری نمیبینیم. چراکه با تغییرات بسیاری که ازنظر محتوا، شکل، فرم و موسیقی شکلگرفته، تقریباً دیگر چیزی از تعزیه اصیل نداریم. پس اگر دفتری مثل ما به دنبال تربیت و آموزش نباشد، نفس کار را از دست میدهیم. اگر نقالهای فعلی اصفهان را از دست بدهیم، برای بیست سال آینده چه فردی راداریم؟ به همین خاطر یکی از وظایف ما ورود غیرمستقیم در این حوزه آئینها بهعنوان اصل شهروندی است.
این نکته مهم است که یکی از مواردی که باعث ارتقا فرهنگ شهروندی درگذشته میشده، اجرای آئینها بوده است؛ یعنی در هرزمانی همین آئینها باعث وحدت، همدلی و جریان سازی شهروندان بوده است. مثل آئینها یی ویژه سور و جشن که افراد موظف به همکاری باهم بودند. در همین راستا آیا ما زمانی بهتر از محرم برای همدلی مردمداریم؟ نقش این موضوع بسیار مهم است و میتواند در ارتقا فرهنگ شهروندی کمک کند؛ بنابراینیکی از اصلیترین مراکزی که در شهرداری میشود روی آن کارکرد، دفتر آئینها است.
ایمنا: برای معرفی آئینها به شهروندان چه ازلحاظ زیرساختها و چه ازنظر فهم جامعه با چه مشکلاتی مواجه هستید؟
قربانی: زیرساختها که مشکل اصلی تمام اهداف و رویکردها است. برای کار کردن در این حوزه نیاز به یک سری بسترسازی اولیه داریم که حتی مقدمات آنهم نیست؛ از نیروی انسانی گرفته تا تجهیزات و نیروی مالی. در حوزه معاصر سازی هم این مشکل حادتر میشود چراکه ما با تغییر یک موضوع مواجه هستیم. منتها مشکل اساسیتر بحث مردم است. ما اگر یک شعر قدیمی تعزیه را تغییر دهیم، با انتقادات زیادی مواجه میشویم. حالا نه اینکه اعتراضات زیاد باشد، اما بالاخره هست. باید این را برای مردم شفاف کنیم که این تغییرات در همه ادوار بوده است. اصلاً دلیلی ندارد که برخی آئینها مثل قبل اجرا شود؛ بهعنوان مثال در بحث کتیبهها قرار نیست تا ابد از شعرهای محتشم استفاده کنیم. بلکه باید از شاعرهای جدید و امروزی استفاده کرد. برای مثال تکتک ابیات اشعار آقای برقعی امروزی است و میتوان در کتیبهها استفاده کرد. آن فردی که در ابتدا از اشعار محتشم استفاده کرده است، با دیدگاه به مسئله نگاه کرده است. مورد دیگر مداحیهای امروزی است که چند هزار نفر پای یک مداح طراز اول جمع میشوند که بیشتر آنها هم جوانان هستند. پس یعنی نمیشود همچنان از گذشته یادکرد که فلان مداحی اینطور بود. مداحیهای امروزی توانستند خودشان را بهروز کنند و خود مردم هم این کار را کردند. باید در حوزههای دیگر هم این تغیر نسبت به تناسبت جامعه با همکاری صداوسیما شکل گیرد و مردم هم بپذیرند.
ایمنا: این هدفگذاری و معاصر سازی توسط چه فردی صورت میگیرد؟ آیا شما در این زمینه تخصصی دارید؟
قربانی: میتوان با قاطعیت گفت که ۸۰ درصد جامعه مسئولین فرهنگی ما تخصص رشتهها را ندارد و تنها مدیر آن مجموعه هستند. در بحث آئینها البته به این اندازه دامنه کار گسترده است که نمیشود شناخت کافی پیدا کرد؛ اما خود من حوزه هنرهای نمایشی و موسیقی تحصیلات و تجربهدارم؛ اما نکته این است که اگر بگوییم حوزه مدیرتی به دنبال رسالتش است، یک ضلع آن مدیریت، ضلع دیگر شورای تخصصی و ضلع دیگر مسئولین ردهبالای سازمان هستند. اولین نکته مهم برای ما دستور بالادستمان هست. در بحث شورای مشورتی هم خود من اعتقاددارم که در حوزه آئینی از افراد محدود نمیتوان استفاده کرد. چراکه شخص باید به همهی حوزههای آئین شناخت داشته باشد و این مسئله ممکن نیست. به همین خاطر ما بر اساس موضوع و برنامههایی که داریم، از یک شورای مشورتی استفاده میکنیم که افراد آن در سطح شهر و کشور متغیر هستند.
ایمنا: در راستای جهانی کردن دفتر که اشاره کردید، چه اقداماتی صورت گرفته است؟
قربانی: یکی از نکاتی که ما خیلی علاقه داریم اتفاق بیفتد و از طرفی کمترین کار روی آن شده است، همین جهانی کردن دفتر است. بااینحال در این سه سال کمترین کار صورت گرفته است چراکه همهوقت ما صرف کارهای پژوهشی شده که مسیرمان مشخص شود. در مرحله بعد حوزه استانداردسازی دفتر است که به لحاظ محتوایی و اجرایی نیاز به چه استاندارهایی داریم. مورد بعدی اینکه چه برنامههایی را داشته باشیم که ماندگار و جریان ساز شود. بااینحال یک تیمی تشکیلشده که مدتها است که روی بانک اطلاعاتی و آماری مراکز متمرکز بر آئینهای جهانی به پژوهش مشغول هستند. همچنین مستندی به اسم «آئینه پرستش» ساختیم که به آئینهای پرستش خداوند در ادیان مختلف بازمیگشت. بااینوجود هنوز کار منسجمی صورت نگرفته و در سال ۱۴۰۳ این موضوع بیشتر پیگیری میشود.
ایمنا: طبق رصدهای شما آئینهای اصفهان با چه آسیبی مواجه هستند؟
قربانی: آسیبهایی که در این حوزه وارد است، زمینه کشوری دارد اما اصفهان هم طبیعتاً شامل میشود. مهمترین و شاخصترین نکته در این زمینه با توجه به اینکه آئینها مردمی هستند، حضور افراد جاهل در این حوزه است. در حوزههایی مثل موسیقی، فردی که وارد کار میشود، باید بتواند سازی را بنوازد؛ اما در آئینها امری است که نسل به نسل منتقلشده است؛ بنابراین مشکل ناآگاهی نیست بلکه ناتوانی است؛ بهعنوان مثال یک اتفاقی را نمیتوان اجرا کرد یا یک قطعهای را در تعزیه نمیتوان نواخت و آن را تغییر میدهیم. این تغییرات اشکالی ندارد اما باید بر اساس دانش باشد.
نکته دوم آمیختگی آئینها با مذهب است که در مواردی آن را تحتالشعاع قرار میدهد.در بحث هنر ملی آئین تعزیه بیشترین آسیب را دیده است. برای مثال در حوزه آسیبشناسی ما یک سری افراد را بهاشتباه در حوزه ملی برای خودمان الگو قرار میدهیم؛ بهعنوان مثال به خاطر اینک فردی در تلویزیون آمده یا سمتی داشته، پس بهترین نقال است. درصورتیکه بیشترین اشتباه را همان فرد انجام میدهد. اینیک آسیب بسیار مهم است که اصل داستان را کنار میگماریم و در عوض یک الگویی را تلویزیون برای مخاطب میسازد. بیشترین هنری که در این زمینه آسیب میبیند هنر شبیهخوانی است. هنری که بسیار فاخر بوده و متأسفانه دستخوش تغییرات بسیاری واقعشده است. در این حوزه تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم، آموزش صحیح به جوانان است.
استاد هاشم فیاض در بحث نوآوری در تعزیه نقل میکردند که این کار شدنی است. میگفتند بهترین نوآوری این است که تعزیه را به حالت قبلیاش برگردانیم؛ چراکه چیزی که ما هم اکنون میبینم دیگر تعزیه نیست؛ و حرف ایشان درست بود چراکه تمام هنرها در تعزیه نقش داشته و بهدرستی هم وجود داشته است.
نظر شما