به گزارش خبرنگار ایمنا، پروژه «هزینه جنگ» یا Cost of War، یک مجموعه تحقیقات انجام شده توسط مؤسسه واتسون برای امور بینالملل و عمومی دانشگاه براون، به بررسی ابعاد چندوجهی درگیریهای مسلحانه میپردازد تا بینشهای ارزشمندی را در مورد تلفات انسانی و هزینه اقتصادی واقعی جنگ ارائه دهد. به عنوان بخشی از این تلاش، گزارش اخیر منتشر شده در سال ۲۰۲۳ در مورد بررسی «مرگهای غیرمستقیم» بسیار حائز اهمیت است زیرا عموماً مرگهای مستقیم در قضاوت میزان تخریب یک جنگ گزارش میشوند.
این مطالعه جامع، عواقب غالباً نادیده گرفته شده درگیریهایی که ایالات متحده آمریکا در آن نقش داشته را روشن و تأثیرات غیرمستقیم را آشکار میکند. با تجزیه و تحلیل دقیق دادهها، این گزارش پیامدهای گستردهتر خصومتهای مسلحانه بر جمعیت غیرنظامی، زیرساختها و سیستمهای اجتماعی را برجسته میکند. بر همین اساس این گزارش سعی دارد با انجام این کار، به سیاستگذاران، محققان و تمام مردم یک استدلال قانعکننده برای ارزیابی واقعبینانه هزینهها و پیامدهای جنگ و ترغیب به تلاشهای جمعی برای صلح پایدار و حل مناقشه ارائه دهد.
بر اساس این گزارش، مجموع تلفات در مناطق جنگی پس از یازدهم سپتامبر در افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه و یمن حداقل ۴.۵ تا ۴.۶ میلیون نفر است، اگرچه آمار دقیق مرگومیر ناشناخته باقیمانده است. برخی از این افراد در جنگ کشته شدهاند اما تعداد بیشتری، به ویژه کودکان، در اثر عواقب جنگ، مانند شیوع بیماری، کشته شدهاند.
این مرگومیرهای غیرمستقیم که بین ۳.۶ تا ۳.۷ میلیون نفر تخمین زده میشود ناشی از مشکلات بهداشتی، نبود خدمات عمومی و محیط زیست پس از جنگهای ۱۱ سپتامبر بوده است. مرگومیرهای غیرمستقیم در طول زمان افزایش پیدا کرده است، در همین راستا از سال ۲۰۰۱، حدود ۳۸ میلیون نفر در اثر جنگهای پس از ۱۱ سپتامبر آواره شدهاند.
بحران گرسنگی پیامد مخرب تلاقی جنگ و عوامل دیگر است و در حال حاضر ۷.۶ میلیون کودک در این کشورها (افغانستان، عراق، سومالی، سوریه، یمن) در حال تلف شدن هستند یا از سوءتغذیه حاد رنج میبرند. منظور از تلف شدن این است که کودک غذا به اندازه کافی دریافت نمیکند و در نتیجه آن پوست و استخوان میشود و سیستم ایمنی ضعیف بدنش احتمال مرگ او را بیشتر میکند.
گزارش پروژه «هزینه جنگ» به بررسی خسارات ویرانگر جنگ بر سلامت انسانها، چه جنگجو چه شهروند و فارغ از هر عامل تأثیرگذار، در خشنترین درگیریهایی که دولت ایالات متحده از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به نام مبارزه با تروریسم درگیر آن بوده، میپردازد، این گزارش قصد نداشته است مسئولیت این خسارات را بر گردن یک طرف خاص از نزاع اندازد بلکه هدف بیشتر نمایان ساختن تأثیر ویرانگر جنگ به هر نام، بر آینده مردم آن جغرافیا است.
بحرانهای گرسنگی با جنگها، نابودی اقتصادها و فقیر شدن میلیونها نفر در مناطق جنگی تسریع میشوند. فقر توانایی افراد را برای رشد و خرید غذا، ماندن در جوامع خانگی، دسترسی به آب سالم و بهداشت، پرداخت هزینههای مراقبتهای بهداشتی و دارو، دور نگهداشتن کودکان از مشاغل خطرناک و سایر راههای ضروری برای حفظ سلامتی و زندگی کاهش میدهد، در این راستا جمعیت آسیبدیده ممکن است مجبور شوند منابع مالی ناچیز خود را برای خرید آب یا سایر کالاهای اساسی در بازار سیاه با قیمتهای گزاف هزینه کنند، بر همین اساس خانوارهای خاورمیانه که سرپرستی آنها را زنان بیوه بر عهده دارند، فقیر هستند، در این راستا بر اساس این گزارش، بیش از یک میلیون بیوه در عراق و دو میلیون بیوه در افغانستان وجود دارند.
تخمین زده میشود که ۱۸.۹ میلیون نفر (تقریباً نیمی از جمعیت افغانستان) در سال ۲۰۲۲ به شدت دچار ناامنی غذایی بودند، از این تعداد ۳.۹ میلیون کودک دچار سوءتغذیه حاد یا در حال «تلف شدن» هستند و مواد مغذی ضروری را به اندازه کافی دریافت نمیکنند که پیامدهای فیزیولوژیکی جدی دارد. به همین خاطر یک میلیون کودک افغان در خطر مرگ قرار دارند.
این نمودار جمعیت کودکان زیر ۵ سال که از سوءتغذیه رنج میرند را نمایش میدهد. ستون قهوهای، کودکان در حال تلف هستند و ستون قهوهای کمنگ، افرادی هستند که به علت سوءتغذیه در کودکی رشدشان مختل شده است و به همین دلیل در بزرگسالی عملکرد ضعیفتری در مدرسه و کار خود دارند.
بر اساس این گزارش، امروز بیش از ۱۷.۴ میلیون یمنی در ناامنی غذایی و ۷.۳ میلیون نفر با سطح اضطراری گرسنگی مواجه هستند، همچنین از آغاز جنگ در یمن حدود ۸۵ هزار کودک زیر پنج سال امکان دارد به دلیل گرسنگی جان خود را از دست داده باشند.
در سال ۲۰۱۷، سازمان بهداشت جهانی (WHO) تخمین زد که تقریباً ۱۵ میلیون یمنی به آب آشامیدنی و بهداشت دسترسی ندارند. این یکی از عوامل اصلی اپیدمی وبا در یمن در سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ بود که ۷ تا ۱۴ میلیون نفر از جمعیت ۲۵ میلیونی را مبتلا کرد و بیش از ۲۰۰۰ نفر را کشت.
این گزارش بهجای اینکه متمایز کند چه کسی، چه چیزی یا چه زمانی مقصر این هزینههای جنگی است، تنها نشان میدهد که جنگهای پس از ۱۱ سپتامبر در بسیاری از انواع مرگها نقش دارند. در جایی مانند افغانستان، سوال مهم این است که آیا امروز میتوان مرگ را بیارتباط با جنگ تلقی کرد؟ این گزارش بر بسیاری از پیامدهای درازمدت و ناشناخته جنگ برای سلامت انسان تأکید میکند و اصرار دارد که برخی از گروهها، بهویژه زنان و کودکان، از این تأثیرات مداوم رنج میبرند.
آگاه بودن از این آمار به محققین و مردم کمک خواهد کرد که فریب شعارهای حقوق بشری آمریکا به منظور مداخله نظامی را نخورند زیرا همواره نابود کردن راحتتر از بازسازی بوده است و بار حل کردن مشکلات معیشتی جمعیتهای آواره عموماً بر دوش کشورهای همسایه مناطق جنگزده میافتد که با حمایتهای مالی ناچیز قادر به رفع ریشهای مشکل نیستند.
نظر شما