به گزارش خبرنگار ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کییف در آچمز» نوشت: دو ماه از آغاز عملیات ضد حمله ارتش اوکراین به مواضع روسیه میگذرد اما این کشور هنوز نتوانسته است با وجود دریافت کمکهای نظامی گسترده همچنین کمکهای مالی و آموزشی از غرب، آن پیشرفتی را که تصور میشد در این عملیات به دست آورد، کسب کند.
به گزارش سایت خبری بیبیسی، روسیه در طول ۱۸ ماهی که از این جنگ میگذرد، موفق شده، اراضی زیادی از شرق و جنوب شرقی اوکراین را ضمیمه خاک خود کند و علاوه بر آن کنترل بخشی دیگر از همین مناطق را بدون آنکه آنها را ضمیمه خاکش کرده باشد، به دست گیرد. در این مدت اوکراین چارهای نداشت جز اینکه آرایش دفاعی بگیرد. اما در اواخر بهار امسال، کییف به غربیها وعده داد، در ازای دریافت میلیاردها دلار کمک نظامی، روسیه را عقب براند. کییف این کمکها را که بالغ بر میلیاردها دلار بود، دریافت کرد اما نگاهی به میزان پیشرفت ارتش اوکراین در دو ماه گذشته نشان میدهد، اوکراین و غرب نتوانستهاند به اهداف خود در این ضدحمله برسند و روسیه همچنان کنترل بیش از یکپنجم خاک اوکراین را در دست دارد.
رؤیاهای برباد رفته زیر دندان اژدها
ناکامی ارتش اوکراین در حالی است که در آغاز ضدحمله اعلام کرده بود، این عملیات با استفاده از تجهیزات و آموزشهای غربی از سه محور انجام خواهد شد تا با شناسایی نقاط ضعف روسیه، درصد موفقیت افزایش یابد. اما روسیه مواضع خود را از ابتدای جنگ تاکنون در این مناطق بسیار مستحکم کرده بود و همین کار را برای ارتش اوکراین سختتر از آنچه میپنداشت، کرد. نگاهی دقیق به وضعیت جبهههای نبرد در اوکراین نشان میدهد، ارتش روسیه از برخی اشتباههایی که در ۱۲ ماه نخست جنگ مرتکب شد، درس گرفته و وضعیت خود را نه تنها بهبود بخشیده، بلکه بهطور شگفتانگیزی در دفاع از خود در مناطقی که تصرف کرده، نوآوری داشته است. یکی از این نوآوریها «دندان اژدها» است.
آنچه تصاویر هوایی نشان میدهد، ارتش روسیه اقدام به ایجاد سه ردیف سنگر با عنوان «دندان اژدها» در خط مقدم جبهههای خود کرده که در آنها هزاران مین کار شده است. این سنگرها در واقع سنگرهای انفجاری هستند که در ظاهر هیچکس در آنها نیست و همین باعث میشود، پیاده نظام اوکراین با تصور موفقیت آسان به سمت آن جذب شود اما به محض ورود در آن، سنگر منفجر شده و پیاده نظامهای اوکراین کشته میشوند. ارتش روسیه همچنین از توان دفاع هوایی خود نیز به خوبی استفاده میکند و اجازه پیشروی را به اوکراینیها نمیدهد. بمبهای خوشهای که اوکراین میپنداشت میتواند با استفاده از آنها روسیه را مجاب به عقبنشینی کند، نتوانسته مؤثر واقع شود.
روزنامه قدس در صفحه اول امروز خود با تیتر «نشستی برای صلح یا جنگ؟» نوشت: در حالی که تاکنون چندین بازیگر مطرح در عرصه بینالمللی ازجمله برزیل، آفریقای جنوبی و بهویژه چین، شانس خود برای ایفای نقش میانجی در بحران اوکراین را آزموده و نتیجه نگرفتهاند، حال عربستان سعودی میزبان نشستی در این باره است؛ نشستی که بسیاری درباره نتایج آن تردید دارند.
«مذاکرات صلح اوکراین» با حضور مقامات ارشد بیش از ۳۰ کشور ازجمله آمریکا، انگلیس، اتحادیه اروپا، هند، آفریقای جنوبی، اندونزی، مصر، مکزیک، شیلی و زامبیا طی دو روز و در شهر جده برگزار میشود.
هر چند از روسیه برای شرکت در این نشست دعوت نشده اما نماینده ویژهای از چین در این رخداد مشارکت دارد. حضور معنادار پکن در این رویداد در حالی است که این کشور در نشست ماه ژوئن دانمارک با محوریت اوکراین حضور نداشت. با این تفاسیر به نظر میرسد نشست جده دو هدف را دنبال میکند؛ یک کاسه کردن متحدان غربی در تقابل با روسیه و کشاندن چین به این دایره و همچنین نوعی حرکت تبلیغاتی از طرف سعودی برای بالا بردن وجهه این کشور به شمار میرود.
شاید شهر بندری جده در وسط گرمترین تابستان ثبت شده جهان، انتخاب مناسبی برای کم کردن از حرارت شدیدترین درگیری روز جهان نباشد.
روحالله مدبر، کارشناس مسائل اوراسیا درباره نشست جده میگوید: نباید از یاد برد روسها همواره برای برقراری صلح اعلام آمادگی کرده بودند و نخستین ابتکار عمل این کشور نشست صلح در بلاروس بود، اما زلنسکی و آمریکاییها نخواستند این مذاکرات به نتیجهای برسد.
وی به بیانیه روز گذشته مسکو درباره نشست عربستان پرداخت و گفت: روسیه اعلام کرد هرگونه مذاکراتی که در آن مسکو حضور نداشته باشد در فرایند صلح معنایی نخواهد داشت و از طرف دیگر، مقامات آمریکایی نیز بارها گفته بودند پیشنهادهای ۱۰ مادهای زلنسکی موضوعات مطرح در صلح نیست.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «۹۸ درصد اوراق منتشره برای تسویه بدهیهای دولت روحانی بوده است» نوشت: سازمان برنامه و بودجه کشور اعلام کرد: کل رقم انتشار اوراق از ابتدای دولت سیزدهم تا ابتدای مردادماه امسال، ۳۰۶ هزار میلیارد تومان بوده است که بالغ بر ۳۰۰ هزار میلیارد تومان از این اوراق (معادل ۹۸ درصد) برای تسویه بدهی دولت قبل منتشر شده است.
در روزهای اخیر، اظهارنظری از «محمدباقر نوبخت»، رئیس اسبق سازمان برنامه و بودجه کشور در دولتهای یازدهم و دوازدهم، در فضای مجازی منتشر شده مبنی بر اینکه مبلغ ۳۱۱ هزار میلیارد تومان اوراق مالی اسلامی در مدت کمتر از دو سال توسط دولت سیزدهم انتشار یافته است.
بر اساس ادعای ایشان، این میزان انتشار اوراق توسط دولت سیزدهم در مدت یادشده از میزان اوراق منتشر شده طی هشت سال فعالیت دولت یازدهم و دوازدهم، بیشتر بوده است.
در پاسخ به این اظهارنظر، سازمان برنامه و بودجه کشور اعلام کرد که حجم انتشار اوراق مالی در دولتهای یازدهم و دوازدهم برابر ۵۳۰ هزار میلیارد تومان بوده و این رقم در دولت سیزدهم برابر ۳۰۶ هزار میلیارد تومان بوده است.
از اینرو ادعای مطرح شده مبنی بر فزونی میزان انتشار اوراق در دولت سیزدهم در مقایسه با هشت سال مدیریت دولت یازدهم و دوازدهم، معتبر نیست. دولت سیزدهم فقط ۶ هزار میلیارد تومان از محل انتشار اوراق بهصورت خالص تأمین مالی کرده است.
سازمان برنامه و بودجه کشور در ادامه پاسخ خود با اشاره به اینکه در یکسال و نیم انتهایی دولت دوازدهم، افزون بر ۳۰۰ هزار میلیارد تومان اوراق مالی منتشر شده که این تعهدات از شهریور ۱۴۰۰ تاکنون توسط دولت سیزدهم تسویه و پرداخت شده، افزوده است: با توجه به اینکه کل رقم انتشار اوراق از آغاز دولت سیزدهم تا ابتدای مردادماه امسال، برابر با ۳۰۶ هزار میلیارد تومان بوده است، لذا دولت سیزدهم تاکنون هزینههای خود را از محل انتشار اوراق مالی، تأمین مالی نکرده است.
روزنامه فرهیختگان در صفحه اول امروز خود با تیتر «پمپئو میترسد» نوشت: ما در عصری زندگی میکنیم که اهمیت چگونگی «روایت» رخدادها و فرآیندها و پدیدههای گوناگون سیاسی و اجتماعی کمتر از خود این موارد نیست. شاید خود این اتفاقات باشند که تیتر یک روزنامهها میشوند و در صدر اخبار جای بگیرند اما این روزها آنقدر سرعت تحولات مختلف بالاست که مدت کوتاهی لازم است تا این رخدادها آهسته آهسته از «خبر» به بخشی «تاریخ» تبدیل شوند.
آنجاست که حجم زیاد اتفاقات و سرعت بالای تحولات چنان حجاب معاصرتی روی حوادث میکشند که حتی افرادی که روزی مخاطب آن اخبار بودهاند و آن حوادث را بدون واسطه لمس کرده و آن پدیدهها را زیستهاند، برای یادآوری کامل همه ابعاد ماجرا دست نیاز سوی روایتها دراز میکنند. اینجاست که روایت، قدرت خود را به رخ میکشد و نشان میدهد که سلطه اخبار چقدر زودگذر است و این روایتها هستند که مرجع تاریخی قرار میگیرند.
اما به همان میزانی که تحولات و رخدادها متکثر و پیچیده شدهاند راویان نیز با قدرت روزافزونی که آن را مرهون پیشرفت رسانهها هستند رشد کردهاند. دیگر زمانی که «تاریخ را فاتحان مینوشتند» گذشته است. با گسترش بیوقفه رسانههای گوناگون در پلتفرمهای مختلف، عصر انحصار روایتها از حوادث و پدیدههای مهم به اتمام رسیده است و اکنون راویان مختلف بسته به میزان توان رسانهای خود هر یک در شکلگیری نهایی تاریخ نقش مخصوص به خود را ایفا میکنند. اما طبیعی است که این روایتها قرار نیست یکسان باشند یا حتی فراتر از آن، متناقض یکدیگر نباشد. خصوصاً وقتی که «روایت» با منافع سیاسی گره خورده باشد.
این تکثر راویان و این تناقضها خود منجر به شکلگیری عرصه نبرد نرم جدیدی شده است که از آن بهعنوان جنگ روایتها یاد میشود. روایتهایی که به نیابت از راویان و ذینفعانشان برای تصرف هرچه بیشتر ذهنهای مخاطبان و شنوندگان امروز و فردای تاریخ با یکدیگر درگیر میشوند. تاریخ شفاهی یکی از ابزارهای مهم و تعیینکننده در عرصه این درگیریها است.
در زمانی که روایتهای متعدد گوناگون وجود دارند، تاریخ شفاهی ارتباط مستقیم با شاهدان دست اول و بدون واسطه وقایع و پدیدهها را بهعنوان مزیت نسبی بسیار مهمی در اختیار دارد. در این میان خاطرات سیاستمداران از بالاترین میزان چنین امتیازی برخوردار هستند. اهمیت این خاطرهنویسیها با گذشت زمان بیشتر هم میشود؛ زیرا هرچه بیشتر از وقایع فاصله میگیریم اهمیت روایتها و ارتباط مستقیم و نزدیک راویان با آنچه که موضوع تاریخ است افزایش مییابد.
مخاطبان سالهای دور تاریخ حتماً ترجیح میدهند که روایت جهان امروز ما را از زبان کسانی بشنوند که خود بازیگران اصلی امروز صحنه سیاست جهانند، نه افراد صرفاً ناظری بیرونی که در این عصر زندگی میکند. این خاطرات برای معاصران نیز نکات جدید و ناگفته زیادی دارد، چه رسد به مخاطبانی که سالهای دور میخواهند از تاریخ امروز ما بشنوند.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «وزارت پزشکان نسخه دستور رئیسجمهور را پیچید» نوشت: در حالی که وزارت بهداشت بر اساس مصوبه افزایش ظرفیت پزشکی مکلف است از سال ۱۴۰۱ به مدت چهار سال، سالانه ۲۰ درصد پذیرش دانشجویان پزشکی را به صورت بومیگزینی افزایش دهد و بر این اساس باید امسال به تعداد ۱۱ هزار و۵۲۰ دانشجوی پزشکی را پذیرش کند، در آمار ظرفیت مورد پذیرش دانشکدههای پزشکی که وزارت بهداشت به سازمان سنجش اعلام کردهاست اثری از این افزایش ظرفیت قانونی وجود ندارد. بر این اساس ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشکی بومی نهتنها ۲۰ درصد افزایش پیدا نکرده، بلکه از هزار و۶۰۰ نفر سال گذشته به هزار و ۳۸۱ نفر کاهش پیدا کردهاست.
کاهشی که کل ظرفیت پذیرش پزشکی را نیز تحتتأثیر قرار داده و در مجموع بر خلاف مصوبه افزایش ظرفیت پزشکی، ظرفیتها به میزان یک درصد نیز کاهش پیدا کردهاست. با وجود این، معاون آموزشی وزارت بهداشت میگوید: «امسال هم وزارت بهداشت به شورای عالی انقلاب فرهنگی و سازمان سنجش اعلام کردهاست که مصوبه شورا فصلالخطاب است و تعداد پذیرش در رشته پزشکی ۱۱ هزار و ۵۲۰ نفر است. کمتر از این تعداد پذیرش قطعاً صورت نخواهد گرفت، اما پذیرش بیشتر از این تعداد هم در توان وزارت بهداشت نیست.»
چادرهایی که در گوشه و کنار پیادهروی خیابانهای منتهی به بیمارستانهای پایتخت برپاست، یکی از مصادیقی است که نشان میدهد چالشهای عمیقی در نظام سلامت کشورمان وجود دارد. از یک سو همانقدر که با تورم پزشک در پایتخت بهویژه مناطق بالای شهر و مرفه مواجهیم، مناطق محروم و کمبرخوردار از داشتن خدمات بهداشت و درمان محرومند. به همین خاطر هم وقتی کسی در این مناطق بیمار میشود، ناگزیر است علاوه بر رنج بیماری، درد غربت را هم به جان بخرد و راهی پایتخت یا یکی از شهرهای بزرگ شود.
اینگونه است که بیماران و خانوادههای آنها که دیگر پولی برای اقامت در هتل یا مسافرخانه در بساط ندارند، به برپایی چادری در گوشه خیابان یا پارک بسنده میکنند و مدتی زیر گرمای سوزناک تابستان و سرمای استخوانسوز زمستان زندگی میکنند تا بیمارشان سلامت از بیمارستان مرخص شود. بخش دیگر این چالش هم به ماجرای قدیمی کمبود پزشک و انحصار در پذیرش بازمیگردد؛ موضوعی که بهرغم سرانه ۱۳ در ۱۰ هزار پزشک به جمعیت در کشورمان و فاصله معنادار آن از استانداردهای جهانی، هنوز هم وزارت بهداشتیها را برای افزایش ظرفیتهای پزشکی مجاب نکرده است و امسال حتی با کاهش ظرفیت هم مواجهیم، هر چند در این رابطه با اظهارات ضد و نقیضی از سوی مسئولان مواجهیم.
روزنامه خراسان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «فراز و فرود کارنامه ۲ سالگی» نوشت: مثل برق و باد نیمی از عمر دولت سیزدهم به پایان رسید و سیدابراهیم رئیسی وارد سومین سال ریاستجمهوری خود شد. در این میان کارنامه و عملکرد یک سال گذشته دولت زیر ذرهبین رسانههای مختلف کشور قرار گرفت؛ برخی آن را مثبت ارزیابی کردند و برخی نیز به انتقاد از عملکرد دولت سیزدهم در سال دوم عمرش پرداختند.
در این میان اما رسانهها و خاصه این روزنامهها بودند که در خط اول رسانههای کشور به ارزیابی نقاط مثبت و منفی دولت در یک سال گذشته پرداختند. در همین باره روزنامه ایران نوشت: «در ۲۳ ماه اخیر در دولت سیزدهم متوسط رشد ماهانه نقدینگی ۲.۴ درصد بوده در حالی که در ۲۳ ماه آخر دولت روحانی رشد این شاخص ۲.۷ درصد بود. در ۲۳ ماه اخیر حجم نقدینگی ۷۲.۳ درصد بیشتر شده در حالی که در ۲۳ ماه آخر دولت گذشته حجم نقدینگی ۷۹.۶ درصد بیشتر شده بود. رشد بخشهای صنعت و معدن که در دولت گذشته منفی شده بود، در این دولت مثبت شده و حتی رشد بخش صنعت رکورد زده است.
همچنین صادرات غیرنفتی هم که در چهار سال دولت دوازدهم سال به سال کاهشی بود، در دو سال اخیر در دولت سیزدهم صعودی شد و سال گذشته رکورد ۴۰ سال اخیر را هم زد. تراز حساب جاری، تولید برق، گندم، صادرات نفت، تورم تولیدکننده، تشکیل سرمایه در ماشینآلات و… دیگر شاخصهای اصلی اقتصاد ایران هستند که همگی در دولت سیزدهم به طور شتابان بهبود یافتهاند. این در حالی است که همه این شاخصها در دولت روحانی در بدترین وضعیت تاریخی خود طی دهههای اخیر قرار داشتند. موفقیت دولت سیزدهم در بهبود شاخصهای کلان اقتصادی در حالی است که تغییری هم در تحریمها ایجاد نشده است.»
فرهیختگان نیز با تاکید بر نقاط مثبت دولت سیزدهم، حضور جریانی خاص در دولت سید ابراهیم رئیسی را یکی از نقاط ضعف کابینه او بیان کرده و نوشته است: «دولت سیزدهم امروز وارد سومین سال حیاتش میشود. دولت در این دو سال عملکرد مثبتی نداشته؟ چرا، حتماً داشته. ضعف و ایراد چطور؟ آن هم حتماً بوده است.
نسبت این دو به هم چطور است؟ فرایندی که نتیجه اعتماد و اتکا به یک مغزافزار است که میتواند دستگاه محاسباتی دولت را دچار اختلال جدی کند؛ مغزافزاری که از یک حلقه ساخته میشود. حلقهای که میخواهد دولت را که عدهای گمان میکردند در حد شهید بهشتی ظرفیت اجتماعی دارد به قاسم روانبخش و نبویان بدل کند؛ حلقهای که دایرهاش آنقدر تنگ است که در آن شیخحسین انصاریان، جان لاک حساب میشود و باید اصلاحش کرد.»
روزنامه رسالت نیز که از شمار رسانههای اصولگرا به حساب میآید با ادبیات صریحتری به نقد دولت پرداخته و نوشته است: «در حوزه حکمرانی اقتصادی، شاهد تحول خاصی در دولت سیزدهم نبودهایم بلکه باید گفت برخی از رویکردهای غلط تداوم داشته یا حتی تقویت شدهاند. دولت سیزدهم در حوزه فرهنگ، فاقد رویکرد مشخص و نگاه مسلط است و دقیقاً به همین دلیل است که در مسائل کلان فرهنگی، اساساً بازیگر مؤثری محسوب نمی شود… دولت در حوزه مردمداری و ارتقای شاخصهای مردم سالاری عملکرد مثبتی داشته که آن هم عمدتاً ناشی از عملکرد شخص رئیس جمهور است.»
روزنامه همشهری در صفحه نخست امروز خود با تیتر «روز آزمون مجلس انقلابی» نوشت: موضوع حجاب همواره بهعنوان یک بحث تمدنی در ایران اسلامی مطرح میشود. به همین دلیل جدای از بحث قضائی و جرمانگاری این موضوع، باید به بعد فرهنگی و تمدنی آن توجه شود. اهمیت حجاب تا جایی است که دشمنان جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب در مبارزهای فرهنگی قصد نابود کردن آن را در جامعه ایرانی داشتهاند و با برنامهریزی اغتشاشات در سال گذشته و همراهی عناصر داخلی و خارجی دشمن، تا حد زیادی تلاش شد تا بحث رعایت و توجه به عفاف و حجاب اسلامی در کشور کمرنگ شود و حجاب اختیاری رواج داده شود.
قوای سهگانه اما چندی پس از آشوبهای سال پیش، به فکر تدوین و اجرای لایحهای افتادند که در عین نبود برخورد فیزیکی و خشن، مانع از تحقق اهداف دشمن مبنی بر رواج بیحجابی و بیبندوباری در کشور شوند؛ بنابراین کمی بعد لایحه عفاف و حجاب توسط مسئولان مربوطه به تقریر درآمد. حالا حدود شش ماه از تنظیم نهایی و رفتوآمد این لایحه میان قوای سهگانه و کارشناسان میگذرد و قرار است تعیینتکلیف نهایی آن در مجلس شورای اسلامی مشخص شود. توصیه دلسوزان ایران اسلامی و مادران و همسران شهدا همواره بر حفظ شعائر دینی در کشوری بوده است که هشت سال جوانانش برای عدماشغال آن از خون خود گذشتند.
به همین دلیل در ماههای اخیر و با توجه به هنجارشکنیهای عدهای در داخل کشور و عدمرعایت حجاب، بارها در نامهای به رئیس مجلس خواستار دفاع از ارزشهای دینی و فرهنگی جامعه ایرانی در قالب تنظیم و اجرای لایحه عفاف و حجاب شدند؛ بنابراین انتظار میرود مجلس انقلابی با قاطعیت و دلسوزی لایحه عفاف و حجاب را بهمنظور عدمتحقق اهداف دشمن به تصویب دستگاههای اجرایی برساند.
روزنامه رسالت در صفحه اول امروز خود با تیتر «اشتباهات پزشکی و بیماران بیدفاع» نوشت: سلامت شهروندان در هر جامعهای از دو منظر فردی و عمومی قابلتوجه است و اگرچه نوع خدماترسانی جامعه پزشکی کشور در مقایسه با دیگر مشاغل، موردپذیرش افکار عمومی است اما بعضاً خطای پزشکی هنگامه و هیاهو بسیاری در عرصه سلامت به پا میکند. بسیاری بروز آن را در امر درمان طبیعی میدانند اما برخی دیگر معتقدند باید میان قصور پزشک با خطای پزشکی تفاوت قائل شد؛ اولی اشتباه عمدی است که به دلیل کوتاهی و سهلانگاری باید مجازات داشته باشد و دومی امری اجتنابناپذیر و طبیعی که با آموزش میتوان میزان وقوع آن را کاهش داد.
به هر ترتیب اشتباهات پزشکی انواع مختلفی دارد؛ از اشتباه در تشخیص بیماری و تجویز دارو تا اشتباه هنگام جراحی که همگی بهعنوان خطای پزشکی شناخته میشوند. اما از میان اینها، اشتباه دارویی، شایعترین نوع خطای پزشکی در کشور است. اشتباه دارویی همه موضوعاتی را شامل میشود که به تجویز و مصرف دارو ارتباط دارد؛ مثلاً اینکه پزشک چه نوع دارویی، چه اندازه و با چه دوزی تجویز کند و اگر در این فرآیند اشتباهی رخ دهد آن موقع، خطای پزشکی از نوع اشتباه دارویی رخداده است.
به روایت آمارهای منتشرشده در رسانهها «بیش از ۳۰ درصد از کل خطاهایی که در زمینه پزشکی اتفاق میافتد، مربوط به خطاهای دارویی» است. جدا از این موضوع، هر نوع اشتباهی که در فرآیند ارائه مراقبت سلامت رخ دهد، خطای پزشکی است. این خطا ممکن است شامل تشخیص و درمان غیردقیق یا ناکامل بیماری، مراقبت غیرصحیح از بیمار، مصدومیت، نشانههای بیماری، رفتار، عفونت و سایر عوارض باشد.
دکتر «میم-صاد» یک پزشک متخصص داخلی است که منکر خطای پزشکی نیست اما بخشی از آن را مربوط به نبود امکانات میداند و بخشی از آن را هم مربوط به عوارضی که دست پزشک نیست: «عوارض پس از عمل ممکن است برای هرکسی پیش بیاید اما به این معنی نیست که پزشک علمی رفتار نکرده یا کارش را درست انجام نداده است. البته در مواردی هم سهلانگاری از پزشک دیده میشود؛ درست مثل همه شغلها. اما خطاهای پزشکان بیشتر به چشم میآیند و سختی کار آنها هم به همین علت است چون باجان آدمیزاد سروکار دارند.»
روزنامه وطن امروز در صفحه اول امروز خود با تیتر «آماده در خلیجفارس» نوشت: در ادامه روند ارتقای توانمندیهای دفاعی - دریایی نیروهای رزمی ایران، روز گذشته سامانهها و تجهیزات راهبردی جدید نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حوزههای موشکی، پهپادی و جنگ الکترونیک رونمایی و به توانمندیهای این نیرو ملحق شد.
اما این رونمایی تنها خبر ۱۵ روز اخیر در حوزه اقتدار رزمی دریایی ایران نبوده است. هفته گذشته نیز نیروی دریایی سپاه اقدام به برگزاری یک رزمایش در خلیجفارس با محوریت دفاع مستحکم از جزایر ایرانی با تمرکز بر جزیره ابوموسی برگزار کرد؛ رزمایشی که بیش از هر چیز بیانگر آمادگی ایران برای تأمین امنیت خلیجفارس و دفاع از جزایر ایرانی بود. اوایل مردادماه امسال نیز موشک کروز ابومهدی، ساخته وزارت دفاع که بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر برد دارد و میتواند هر ناوچه و ناوشکن را در هر نقطه از دریا منهدم کند، به یگانهای دریایی ارتش و سپاه ملحق شد اما این اقدامها را در این برهه زمانی کوتاه و در این منطقه خاص و استراتژیک نمیتوان تصادفی دانست و درواقع پیام هشدارآمیز به حضور تهدیدآمیز آمریکا در خلیجفارس است.
روزهای پایانی تیرماه امسال بود که ستاد فرماندهی مرکزی ایالاتمتحده (سنتکام) اعلام کرد آمریکا قصد دارد علاوه بر ارسال جنگندههای اف ۳۵ و اف ۱۶ و ناوشکن مجهز به موشکهای هدایتشونده، بخشی از نیروهای یک واحد آبی - خاکی نیروی دریایی ارتش خود را نیز برای مقابله با ایران در خلیجفارس مستقر کند. هفته گذشته نیز ۴ مقام آمریکایی که خواستند نامشان فاش نشود، در گفتوگویی با خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس ادعا کردند ارتش ایالاتمتحده در حال بررسی استقرار نیروی نظامی مسلح در کشتیهای تجاری است که از تنگه هرمز عبور میکنند.
نظر شما