به گزارش خبرنگار ایمنا، سیویکم تیرماه سال ۱۳۶۷، رژیم صدام پس از هشت سال جنگ ویرانگر و قبول ایران مبنی بر متارکه جنگ، بار دیگر به عمق سرزمینی کشورمان حمله کرد و بیشترین تعداد اسیر را در طول جنگ، از ایران گرفت.
آنطور که یکی از آزادگان کشورمان در کتابی تحت عنوان «شرح قفص» اشاره کرده است، حدود ۲۴ هزار نفر از کل ۴۰ هزار اسیر دوران دفاع مقدس در سال ۱۳۶۷ اسیر شدهاند.
علی خاجی در این کتاب که حاوی اعداد و ارقام مهمی از جنگ هشت ساله بوده، نوشته است، آماری بالغ بر ۱۹ هزار و ۳۸۷ نفر از ۲۴ هزار اسیر سال ۶۷، مربوط به تیرماه سال ۶۷ است. یعنی نیمی از اسرا پس از پذیرش قطعنامه بوده است و حدود ۲۵ درصد اسرای جنگ هشت ساله ایران و عراق برای روز سیویکم تیرماه سال ۱۳۶۷ هستند!
سیدمرتضی موسوی، از رزمندگان گردان موسیبن جعفر لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در گفتوگو با خبرنگار ایمنا ماجرای اسارت تعدادی از همرزمانش در این روز را اینطور روایت میکند:
چند روزی از قبول قطعنامه ۵۹۸ و آتشبس توسط حضرت امام خمینی (ره) در جبههها میگذشت، آرامش نسبی در خطوط مقدم حکمفرما شده بود، اما صبح سیویکم تیرماه اتفاق ناگواری رخ داد، با فرمان صدام حسین، حمله مجدد ارتش بعث عراق به خطوط مقدم چندین استان مرزی و استان خوزستان شروع شد.
عراقیها با استفاده از نیروهای زرهی، پیاده و پشتیبانی آتش توپخانه و هوایی با دهها دستگاه تانک و نفربر از خط زید عبور کردند و با سرعت خود را به جاده اهواز-خرمشهر و سهراهی حسینیه رسانده بودند!
پیشقراولان دشمن بعثی، تعدادی از نیروهای سازمان منافقین بودند که به قصد فریب رزمندگان اسلام سوار بر تانکها و نفربرهای دشمن شده بودند و با صحبت کردن به زبان فارسی نیروهای رزمنده و خودی را غافلگیر میکردند. آنها با تانک وارد مقر لشکر و قرارگاه فتح شدند و در کمال تعجب بچههای مستقر در قرارگاه را به اسارت خود درآوردند.
نیروهای منافقین به یکی از بچه بسیجیها بهنام برادر سلیمانی میرسند و به او میگویند: «یالا بیا زود سوار شو تا بریم.»
او هم که از همه جا بیخبر بوده است، میگوید: «حاجمهدی به من گفته همین جا بمون و از اینجا تکون نخور تا ما از خط مقدم برگردیم!!» اما نیروهای منافق و عراقیها، او را با زور سوار ماشینهای خود میکنند و برادر سلیمانی را بههمراه تعداد دیگر از رزمندگان لشکر مقدس امام حسین (ع)، به اسارت خودشان درمیآورند.
نظر شما