به گزارش خبرنگار ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه رسالت در صفحه اول امروز خود با تیتر «حجاب تشنه نگاه نو» نوشت: اغلب ما فکر میکنیم آن که حجاب را ممنوع کرد رضاخان بود و پس از آن دیگر کسی به قشر محجبه کاری نداشت. طبق این تصویر در دوره پهلوی اول، حجاب ممنوع بود، سپس حجاب آزاد شد و با وقوع انقلاب اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی، این بار بیحجابی بود که ممنوع شد.
بسیاری این دو را همچون دو سر یک طیف، رو به روی هم میبینند و مقابله با حجاب و بیحجابی را، تنها در سطح قوانین میپندارند. حال آنکه واقعیت چیز دیگری است. واقعیت آن است که تلاشهای قهری رضاخان برای رواج بیحجابی و از میان برداشتن سنت الهی و انسانی و ایرانی حجاب، تنها تکه کوچکی از جورچین گسترده تلاش برای بیحجابی و تقلیل پوشش در انسانها بود. همچنین قانون ممنوعیت بیحجابی از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز تنها تکه کوچکی از تاریخ دفاع در برابر موج مهاجمی بود که از مغربزمین، پوشش را هدف گرفته بود.
حجاب، یک مقوله شرعی است اما پوشش یک مقوله انسانی است. رضاخان هم برای انجام اصلاحاتی که به زعم خود به غربی شدن و ترقی ایران میانجامید، تنها حجاب را ممنوع نکرد، بلکه کلاهپهلوی را اجباری ساخت. دعوا بر سر پوشش بود از همان ابتدا، نه حجاب صرفاً. هدف غرب از همان ابتدا تا کنون، تنها از بین بردن یک مؤلفه شرعی و دینی به نام حجاب نیست؛ بلکه از بین بردن هویتی ملی و انسانی به نام پوشش است. اینکه میگوئیم هدف غرب، منظورمان هدف تمدن غرب است و نه الزاماً انسانهایی که در یک اتاق فکر مخوف نشسته باشند و برای جهان نقشه بکشند؛ منظور الزاماً این نیست. بلکه غرب به عنوان یک تمدن، سعی میکند کلیه جهان را یکسانسازی کند.
نه منع حجاب رضاخان تنها تلاش صورت گرفته در جهت ترویج بیحجابی بود و نه منع بیحجابیای که پس از انقلاب آغاز شد تنها دفاع از حجاب. ماجرا از هر دو سو گستردهتر از این حرفهاست. تلاشی که برای ترویج بیحجابی از سوی پهلوی دوم صورت گرفت، بسیار مؤثرتر از ایدههای ظالمانه و کمهوشانه رضاخان بود. پهلوی دوم با جریان مد، تبلیغات و رسانه به جنگ حجاب آمد. مسئلهای که در دوران جمهوری اسلامی هم هرگز متوقف نشد.
پیش از انقلاب تلاش فرهنگی، رسانهای، تبلیغاتی و پوشاکی هم از سوی غرب صورت میگرفت و هم از سوی حاکمیت. پس از انقلاب هم در سالهای متمادی، بیشتر شعار مبارزه با بیحجابی داده شد. باقی قضایا همه در جهت ترویج هویت غربی بود. از دانشگاهها گرفته تا مدل توسعه، از صنعت مد گرفته تا نوع مواجهه با مؤلفههای اساسی فرهنگ مثل زبان. چه از سوی غرب و چه از سوی برخی جریانهای کاملاً متنفذ و مقتدر درون نظام جمهوری اسلامی، این همواره بیحجابی و بدتر از آن، هویت غربی بود که ترویج داده میشد. سالها تلاش فرهنگی صورت گرفت تا ما به جامعه امروز برسیم.
برای رسیدن به جامعهای مطلوب نیز باید تلاش شود تا ریلهای جامعه عوض شود. از دست قوانین، بخواهیم یا نخواهیم، کار اصلی بر نمیآید. ریلگذاری فرهنگی به چه معناست؟ رهبر انقلاب باری در تعریف مفهوم فرهنگ، از آن به عنوان «هوایی که تنفس میکنیم» اطلاق کردند.
هوایی که ما تنفس میکنیم بر تمام شئون جسم ما تأثیر میگذارد. فرهنگ نیز به همین ترتیب روح ما را شاکله میدهد. برای ایجاد تغییرات پایدار در جامعه، باید هویت فرهنگی جامعه را تغییر داد. وقتی هوا پر از آلایندههای خطرناک است، نمیتوانی به مقابله با بیماریهای قلبی برخیزی و مدام بیمار را با پرهیزهای غذایی محدود کنی. چون هوایی که این بیمار دارد تنفس میکند، سرشار از بیماری است.
آنچه باعث میشود خصلتهای جامعه به شکل بنیادی اصلاح شود، اصلاح روح حاکم بر جامعه است. مادامی که روح حاکم غربی باشد، جزئیات رفتار، عقاید و خصلتهای جامعه نیز غربی میشود. بیحجابی تنها یکی از نتایج غربگرایی است. انواع معضلات اعتقادی، هویتی و فرهنگی دیگر هم وجود دارد که بهطور مستقیم زاییده روح غربی است.
روزنامه فرهیختگان در صفحه اول امروز خود با تیتر «ایران ۸ ماه قبل از انتخابات» نوشت: اگر فکر میکنید فضای سیاسی و اجتماعی ایران به قبل از پاییز ۱۴۰۱ بازمیگردد لطفاً ادامه این متن را نخوانید؛ شورش، انقلاب، جنبش، ناجنبش و مانند اینها نامهایی است که برای تحلیل ماهیت رویدادهای سال گذشته به کار میبرند، وقایعی که از یکسو عمیق بودند و منحصر بهفرد و از یکسو تکراری و قابلپیشبینی و البته با اثرات قابلترمیم.
به وقایع چند هفته اخیر فرانسه نگاه کنید، در کشوری که هم سابقه اداره دموکراتیک دارد و هم خاستگاه کنشهای اعتراضی گاه و بیگاه است، حدی از خشونت در اعتراض اتفاق افتاد که دولت پاریس برای کنترل آن همه ژستهای آزادیخواهانه را کنار گذاشت و دولتمردان برای ساختن سامانه توجیه، آنچنان پربسامد از نسل Z و جنبشهای شبکهای و شورش از مسیر شبکههای اجتماعی گفتند که گویی این یک فرمول قابلتکرار برای اعتراض خشن در دنیاست.
پاریس که پیش از این عموماً اعتراضها جنبشی با خاستگاههای چپگرایانه را دیده بود، حالا شاهد شورشی خشن بود که علاوهبر جریانهای چپ و ریشههای کارگری، پایگاه نسلی و مهاجرتی هم داشت. یک شورش هیبریدی که احتمالاً ایرانیها بهتر بتوانند آن را درک کنند، با این تفاوت که فرانسویها فعلاً هیچ دنبالهای خارج از مرزها برای تشدید یا طراحی اعتراضات پیدا نکردهاند، اما در ماجرای ایران تا چند روز بعد از درگیری پلیس آلبانی با گروه رجوی بهوضوح فعالیتهای برخی کاربران مؤثر در ساماندهی اعتراضها تعطیل یا حداقلی شد و این خود نشان از دستکاری بخشی از اعتراضات ایران از خارج از مرزها بود.
تفاوتها و شباهتهای میان وقایع ایران و فرانسه میتواند موضوع یک مطلب دیگری باشد اما در همین حد اجمال باید گفت ایران تنها کشوری نیست که در آن ممکن است چنین اتفاقاتی بیفتد، البته این فینفسه یک فضیلت برای حکمرانی ایران بهحساب نمیآید. فضیلت توانایی یک حکومت و یک گفتمان در تحلیل دقیق زمینههای اعتراضی و جهتگیری درست در ساحت سیاستگذاری و اجرا، برای کاهش زمینه شکافهای اجتماعی و ترمیم بستر اعتراض است.
ایران ۱۴۰۲ و عبور از جریانشناسی کلاسیک
فضای سیاسی ایران تا پیش از این با مولفههایی کلاسیک قابل صورتبندی بود، در آغاز انقلاب تا سال ۶۰ و قبل از پایان دولت بنیصدر دوگانه خط امامی- ائتلاف لیبرال / التقاطی میتوانست یک نزاع ایدئولوژیک را شکل دهد، دوگانهای که به شکل نمادین در مواجهه شهید بهشتی- بنیصدر تجلی پیدا میکرد.
در سالهای ۶۰ تا ۶۸ کشمکش اصلی درون جریان خط امامی و در دوگانه چپ و راست شکل گرفت، یک نزاع فقاهتی که به موضوعاتی چون قانون کار، حدود اختیارات ولیفقیه، استکبارستیزی و نحوه مواجهه با آمریکا تسری پیدا میکرد. در سالهای ۶۸ تا ۷۶، با کنار رفتن تدریجی جریان چپ سنتی، تکثرگرایی درون جریان راست پدید آمد که نتیجه آن رقابت دو خوانش راست سنتی و راست مدرن در انتخابات مجلس پنجم بود، با پیروزی جریان چپ در خرداد ۷۶ و ائتلاف چپ سنتی با چپ رادیکال که برخلاف اسلاف خود در سیاست خارجی و فرهنگ لیبرال و در اقتصاد بازاری-سوسیالیست شده بودند، جناح مقابل هم دست به بازسازی تشکیلاتی زد و جریان اصولگرا را تشکیل داد تا دوگانه اصولگرا و اصلاحطلب موضوعیت پیدا کند.
ادبیات اصولگرا- اصلاحطلب حداقل بین سالهای ۷۶ تا ۸۸ میتواند بیشتر فضای سیاسی کشور را توصیف کند، از سال ۸۸ و با ائتلاف بخشی از راست سنتی با کاندیدای جریان چپ و بعد رادیکالیسم انتخاباتی رادیکالهای حامیان موسوی در عمل فضای سیاسی کشور وارد دورهای شد که دیگر ادبیات اصولگرا-اصلاحطلب برای صورتبندی وضعیت سیاسی کشور نارسا و ناکافی بود. این نارسایی در انتخابات سال ۹۲ با حمایت بیقید و شرط جریان اصلاحطلب از یک کاندیدای با سابقه راستگرایی به اوج خود رسید و در عمل کارکرد دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا به پایان رسید.
حدفاصل سالهای ۹۲ تا پاییز ۱۴۰۱ دوگانه اصلی فضای سیاسی کشور حول پاسخ به این سوال شکل گرفت که راهحل بحران ناکارآمدی و در وهله بعد حرکت به سمت توسعه از کدام مسیر میگذرد. در پاسخ به این سوال سه جریان اصلی شکل گرفت؛ دسته اول که راهحل توسعه برونگرا را پیشنهاد میدادند، دستهای که معتقد بودند تمرکز بر ایدههای اقتصاد درونزا بدون توجه به تحولات بینالمللی راهحل پاسخ به مسائل ایران است و دسته سوم که معتقد بودند هر دوی اینها باید توأمان دیده شود؛ نه باید همه تخممرغها را در سبد سیاست خارجی ریخت و نه انتظار داشت بدون توجه به مسائل روابط بینالملل مسائل عمده اقتصادی کشور حل میشود. انتخاباتهای سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ در عمل محل رقابت بین ایدههای دوم و سوم بود.
حال به فرض اول متن برگردیم به چند دلیل مهم آنچه تا قبل از پاییز ۱۴۰۱ میتوانست سپهر سیاسی اجتماعی ایران را تعریف و صورتبندی میکرد دیگر کار نمیکند.
روزنامه همشهری در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دروغ بزرگ؛ پوشش در دنیا قانون ندارد» نوشت: قوانین مربوط به پوشش در همه جای دنیا وجود دارد و با یک جستوجوی ساده میتوان محدودیتها و حد و مرزهایی را که برای پوشش در هر کشوری وجود دارد، بررسی کرد. از این قوانین، چند نکته را میتوان برداشت کرد؛ اول آنکه، اصل پوشش در همهجا قانونی و لازمالاجرا است و فقط اختلاف در حدود آن وجود دارد.
دوم آنکه، تقاضا برای بدون پوشش بودن و برهنگی، انتهایی ندارد و در کشورهای غربی هم اعتراضاتی علیه این قوانین شکل گرفته است؛ بهطوری که در این کشورها، با وجود آنکه اکثراً پوشش آزاد است، اما بازهم برای برهنهشدن کامل و نمایش بخشهای حداقلی از بدن که ممنوع است، اعتراض میکنند.
نکته قابل توجه دیگر، این است که حکومتها با این قبیل اعتراضات، مقابله و حتی معترضان را دستگیر میکنند. بهعبارتی دیگر، صرف آن که عدهای تقاضای برهنهشدن کامل را مطرح کنند، قانون ممنوعیت برهنگی کامل تغییر نمیکند و دولتها، بر حفظ آن پافشاری میکنند؛ حتی فراتر از حکومتها، مدیران شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک و اینستاگرام نیز بیش از یکدهه نسبت به تغییر قانون ممنوعیت برهنگی کامل، مقاومت نشان دادند و آن را بهدلیل خواست و اعتراض عدهای، آزاد نکردند. اما در نهایت برای حفظ کاربران خود، بخشی از این محدودیتها و نه همه آن را، کاهش دادند. مرور برخی از خبرها درباره برخورد پلیس در کشورهای غربی با کسانی که هنجارهای پوشش را در این کشورها رعایت نمیکنند، جالب و مورد توجه است.
برخورد با نیلوفر فولادی در هلند
نیلوفر فولادیزاده سال ۱۳۶۹ در تهران است که با کشف حجاب در یکی از خیابانهای انقلاب و برهنه شدن در تجمعات اعتراضی به مرگ مهسا امینی در هلند نامش بر سر زبانها افتاد. برهنهشدن نیلوفر فولادی در تجمع اعتراضی چندین نفره در هلند که به بهانه حمایت از اعتراضات تهران در پی فوت مهسا امینی تشکیل شده بود، با برخورد پلیس این کشور و همچنین با واکنشهای منفی بسیاری در شبکههای اجتماعی همراه شد.
برخی کاربران به عدمبرهنگی کامل فولادی اشاره داشتند و آن را بهدلیل وجود قوانین پوشش در هلند دانستند که در تناقض با خواسته امثال فولادی است. احمد دستاران در اینباره در توئیتر نوشت: «میدونید چرا کامل لخت نشده؟ بهخاطر قانون حجاب اجباری هلند.
در هلند برهنگی کامل جرم است. پلیس هم با مجرم برخورد قانونی و در صورت مقاومت، برخورد خشن میکند.» نکته قابل توجه اینجاست که نیلوفر فولادی در هلند برهنه شد که به ممنوعیت لختشدن در ایران اعتراض کند، ولی توسط پلیس هلند بهدلیل لخت شدن بازداشت شد.
برخورد پلیس آلمان با تجمعات اعتراضی همراه با برهنگی
سال ۱۴۰۰ و در کوران انتخابات ریاستجمهوری بود که ۳ عضو گروه فمن که با شعار بایکوت انتخابات در مقابل سفارت ایران در برلین برهنه شدند و اعتراض کردند، توسط پلیس آلمان بازداشت شدند. فمن، گروهی متشکل از زنان فعال فمینیست است که بهخاطر اعتراضهای برهنه خود در نقاط مختلف جهان شهرت دارند. اعضای این گروه در تجمعات دیگر خود نیز که با برهنگی همراه بوده است، توسط پلیس بازداشت شدهاند.
نمونه دیگر بازداشت سه تن از این گروه در جریان سفر پوتین به آلمان است. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه در جریان سفر به آلمان وقتی به همراه صدراعظم آلمان از نمایشگاه بازرگانی هانوفر دیدار میکردند با اعتراض سه زن برهنه مواجه شدند. این معترضان شعارهایی را با الفبای روسی علیه ولادیمیر پوتین روی بدنهای خود نوشته بودند. این سه زن موفق شده بودند خود را به نزدیکی ولادیمیر پوتین و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان برسانند، اما بهسرعت توسط پلیس دستگیر و از محل دور شدند. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین این زنان را «اوباش معمولی» خواند و خواستار «تنبیه» آنان در همه جای دنیا شد.
رئیسجمهور روسیه در اینباره طی کنفرانسی خبری گفت: در حقیقت درست نشنیدم که این معترضان چه چیزی را مطرح میکردند؛ چراکه مأموران امنیتی بهشدت با آنها برخورد کردند. بهنظر من این کار درست نبود و آنها میتوانستند بسیار ملایمتر با آنها برخورد کنند. رئیسجمهوری روسیه گفت: اعتراضات توسط فعالان فمنیست «فمن» چیز جدیدی نیست.
وی افزود: اگر فردی میخواهد درخصوص سوالات سیاسی مذاکره کند، بهتر است که لباس بر تن داشته باشد؛ چراکه به نتیجه بهتری میرسد!
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سهشنبه «فلج شدن» اسرائیل» نوشت: با وجود مخالفت گسترده احزاب مخالف و صدها هزار نفر از صهیونیستها، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در نهایت لایحه اصلاح سیستم قضائی را به پارلمان برد تا روند اجرایی شدن آن را هموار کند.
متنی که دو شنبه شب در اولین قرائت به تصویب پارلمان رژیم صهیونیستی (کنست) رسید، با هدف از بین بردن امکان تصمیمگیری دستگاه قضا درباره «معقولانه بودن» تصمیمات کابینه است. این بدان معناست که دیوان عالی در تصمیمات حکومتی به بهانه «غیرمنطقی بودن» آنها براساس قانون اساسی نمیتواند مداخله کند. این متن در اولین قرائت در جلسهای پرآشوب به تصویب رسید و ۶۴ رأی را که همان تعداد نمایندگان ائتلاف کابینه است، به دست آورد، در حالی که ۵۶ نماینده مخالف به این متن رأی منفی دادند. به گزارش شبکه المیادین، این لایحه در حالی تصویب شد که قبل از شروع رایزنیها، تعدادی از معترضان وارد مقر کنست شدند و پلیس برای خارج کردن آنها به زور متوسل شد و در عین حال صدها نفر در مقابل مقر پارلمان تظاهرات کردند.
لایحه اصلاحات قضائی که توسط ائتلاف افراطی به رهبری بنیامین نتانیاهو ارائه شده است، با هدف کاهش اختیارات دادگاه عالی است. برای اینکه این طرح به قانون تبدیل و لازمالاجرا شود، باید در سه قرائت در کنست ۱۲۰ عضوی، که اکثر آنها را احزاب راست افراطی تشکیل میدهند، رأیگیری شود و از آنجا که پارلمان تحت کنترل تندروها است، نتانیاهو در این زمینه کار دشواری نخواهد داشت.
روزنامه تایمز اسرائیل گزارش داد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر شامگاه دو شنبه پیشنهاد اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی را در مورد قوانین قضائی و تعویق اصلاحات در آن برای از سرگیری مذاکرات با هدف دستیابی به یک طرح توافقی برای اصلاح نظام قضائی نپذیرفت. نتانیاهو پیامی به هرتزوگ ارسال کرده و گفته است: «من جلوی قوانین قضائی را نمیگیرم.»
نتانیاهو در سخنانی مدعی شد که هدف آن ایجاد توازن بین نهادهای قدرت از طریق کاهش اختیارات دیوان عالی به نفع پارلمان است. یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون این لایحه را محکوم کرد و به نتانیاهو گفت: «تو قول کمک به ضعیفان و حفظ امنیت اسرائیل را دادی، اما جز جنون کاری نمیکنی.»
بنی گانتس، از دیگر رهبران مخالف، آمادگی خود را برای از سرگیری مذاکرات ابراز کرد و هشدار داد که این قانون میتواند شروع یک روند خطرناک برای حذف بررسیهای قضائی و بررسیهای دولتی باشد.
روزنامه وطن امروز در صفحه اول امروز خود با تیتر «بزنگاه شهریور» نوشت: رئیس ستادکل نیروهای مسلح کشورمان در سخنانی با یادآوری تعهدات عراق برای پاکسازی مرزها از وجود تروریستهایی که علیه ایران فعالیت میکنند، هشدار داد عراق تا شهریورماه برای انجام این اقدامات فرصت دارد.
سرلشکر محمد باقری در همایش سالانه فرماندهان نیروی زمینی سپاه پاسداران که در مشهد برگزار شد از رشد دیپلماسی دفاعی کشور خبر داد و گفت: امروز با اکثر کشورهای همسایه ارتباط داریم و تفاهمنامهها و قراردادهای متعددی امضا شده یا در مسیر امضا قرار دارد.
وی افزود: رهاورد همه توافقاتی که با کشورهای همسایه به امضا رسیده است، ارتقای امنیت، آرامش و دوستی میان آنها خواهد بود.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تصریح کرد: مبنای این تفاهمنامهها، حفظ امنیت منطقه توسط کشورهای منطقه است و اینکه یکصدا بگوییم برای تأمین امنیت منطقه نیازی به حضور بیگانگان نیست و صهیونیستها در این منطقه جایی ندارند.
سرلشکر باقری وضعیت امنیتی مرزها را نسبت به گذشته فوقالعاده بهتر توصیف و در عین حال خاطرنشان کرد: متأسفانه برخی کشورهای همجوار درباره مسئولیتشان نسبت به مرز به درستی عمل نمیکنند. در شمال عراق گروههای تجزیهطلب مسلح حضور دارند که ناامنیهایی را در مرزهای ما ایجاد میکنند.
وی درباره حضور گروههکهای تروریستی تجزیهطلب در اقلیم کردستان عراق و برخورد ایران با این موضوع گفت: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای صیانت و حفظ امنیت کشور، عملیاتهای تأثیرگذار موشکی و پهپادی را علیه این گروهها انجام داد و پس از اینکه دولت عراق متعهد شد تا شهریورماه این گروهها را خلع سلاح و از اقدامات آنان ممانعت کند، این عملیات متوقف شد.
سرلشکر باقری با هشدار به مقامات عراقی گفت: تا شهریورماه که زمان تعهد دولت عراق است، صبر میکنیم و امیدواریم دولت عراق به مسئولیتش عمل کند، اما اگر این زمان بگذرد و آنها مسلح باقی بمانند یا عملیاتی انجام دهند، قطعاً عملیاتهای ما علیه این گروهها با شدت بیشتر تکرار خواهد شد.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در بخش دیگری از اظهاراتش با بیان اینکه در بخشی از مرزهای جنوب شرقی در ماههای اخیر شاهد تحرکاتی از سوی تروریستها بودهایم، اعلام کرد: نیروی زمینی سپاه چه در شمال غرب و چه در جنوب شرق فرماندهی و مسؤولیت میدانی را بر عهده دارد و کارهای بسیار گسترده و عظیمی در استحکام و انسداد مرز و استقرار و پایش انجام شده و امنیت امروز قابل قبول است هر چند بعضاً شاهد موارد نادری از ناامنی هستیم و موارد نادری از ناامنی هم اتفاق میافتد و موارد زیادی نیز کشف و خنثی میشود و تلاش نیروی زمینی سپاه در کنار مرزبانی انتظامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با شرارتها در امتداد مرزهای افغانستان با جدیت در حال انجام است.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «موج انتقادها به دانشگاه آزاد» نوشت: این روزها فصل کنکور را پشت سر میگذاریم. حالا آزمون سراسری در نوبت دوم هم برگزار شده است، رتبههای داوطلبان کنکور ارشد اعلام شده و مصاحبههای آزمون دکترا نیز آغاز شده است. در روزهایی که دغدغه بسیاری از خانوادهها فرستادن فرزندانشان به دانشگاه است، افراد برای بالابردن رتبه شغلی یا به خیال خود پیدا کردن شغلی با درآمد بهتر دنبال ارتقای مدرک تحصیلی هستند.
بازار «دانشگاه» رفتن هم که پررونق است. در این میان دانشگاه آزاد است که روز به روز بر تعداد صندلیهای آموزشی خود اضافه میکند و دانشجویان بدون آزمون زیادی را جذب میکند در حالی که عدم بالا رفتن کیفیت آموزشی، هزینههای سرباری به دوش دانشجوها میگذارد بدون آنکه خدمات قابل توجهی دریافت کنند و شهریههایی که سال به سال آنقدر بالا میرود که دیگر توجیهپذیر نیست و باز از سوی دیگر عدم توجه جدی این دانشگاه به بالا بردن کیفیت علمی اساتید و دانشجوها، از معضلات اساسی این دانشگاه است؛ دانشگاهی که حالا در هر گوشه و کناری در کشور شعبهای دارد.
در دوران شیوع کرونا نیز آموزش مجازی این دانشگاه مورد انتقاد جدی دانشجوها و جامعه نخبگانی کشور بود. حالا بسیاری خواهان توجه جدی وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی به حوزه کیفیت آموزشی دانشگاه آزاد شدهاند. برخی خبرها حاکی از آن است که این دانشگاه در زمینه افزایش واحدهای آموزشی و حتی توسعه دانشکدههای فنی مهندسی یا پرستاری و مامایی در برخی شهرهای فاقد زیرساختهای علمی مناسب فعال شده است.
چالشهای این دانشگاه حالا به علت جمعیت دانشجویانش پررنگتر دیده میشود. اغلب دانشجویان دانشگاه آزاد شانسی برای حضور در دانشگاه سراسری نداشتهاند که به ناچار دانشگاه آزاد را انتخاب کردهاند و اساساً از لحاظ مالی تأمین شهریه دانشگاه آزاد برای آنها دشوار است اما به هر حال علاقهمند به تحصیل هستند. افزایش بیرویه شهریه دغدغه مضاعفی برای دانشجویان است.
دانشگاه آزاد به وضعیت اقتصاد و معیشت خانوادهها توجه کند
محمدعلی زلفیگ، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در خصوص اقدامات اخیر دانشگاه آزاد به ایرنا گفت: در شورای گسترش آموزش عالی وضعیت دانشگاهها را بررسی میکنیم و از مدیران آنها توضیح میخواهیم؛ سعی میشود تا از نظر سطح علمی و نسبت استاد به دانشجو، سطح کیفی دانشگاهها رعایت شود. وی در خصوص بحث هزینه شهریه دانشجویان دانشگاه آزاد گفت: هیأت امنای دانشگاه آزاد تصمیمگیرنده است و وزارت علوم در این زمینه ورود نمیکند؛ ما در وزارت علوم به عنوان عضو هیأت امنا در جلسات شرکت میکنیم ولی سعی میکنیم اگر بحث هزینهها و افزایش شهریه مطرح شد، با توجه به شعار امسال که مهار تورم و رشد تولید است، موضوع توجه به اقتصاد و معیشت خانوادهها را در نظر بگیریم.
عضو شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) در پاسخ به این پرسش که آیا کیفیت آموزش در دانشگاه آزاد با توجه به تعدد واحدهای آن مورد تأیید وزارت علوم است یا خیر، تصریح کرد: این مسأله بستگی به واحدهای مختلف دارد. در برخی واحدها استانداردها خوب و در برخی دیگر ضعیف است ولی سعی میکنیم در تعامل با دانشگاه آزاد این موارد را گوشزد و مرتفع کنیم. زلفی گل درباره اینکه آیا قرار است واحدهای زیانده یا با کیفیت پایینتر آموزشی دانشگاه آزاد در سایر واحدهای این دانشگاه ادغام شوند یا نه، گفت: این موضوع بستگی به نظر رئیس دانشگاه آزاد دارد.
روزنامه قدس در صفحه اول امروز خود با تیتر «فاز اول اتصال ریلی ایران به چین» نوشت: راهاندازی مسیر ریلی خواف-هرات برگ دیگری از همافزایی و دوستی ملت ایران و افغانستان است و فاز اول اتصال ریلی ایران به چین به شمار میآید. این خط ریلی که عصر دیروز افتتاح شد تا منطقه «روزنک» هرات ادامه مییابد. این پروژه با حضور مدیرعامل سازمان راهآهن افغانستان، استاندار خراسان رضوی، معاونان وزرای تجارت خارجه افغانستان، نماینده ویژه وزارت راه و شهرسازی ایران، معاونت اقتصادی استانداری خراسان رضوی و مقامات سفارت ایران افتتاح شد.
به گفته نظری، استاندار خراسان رضوی، این مسیر، مسیر آسانتر و ارزانتر برای حمل کالا به افغانستان است و با تسهیل موضوعات امنیتی و ترافیکی در مرز دوغارون صادرات به افغانستان را افزایش میدهد. این خط ریلی برای تجارت ایران و افغانستان راهبردی است و سالانه ظرفیت جابهجایی ۶ میلیون تن کالا را میان دو کشور ایجاد میکند. این خط ریلی که سال ۹۹ کار خود را آغاز کرد در تحولات داخلی افغانستان به دلیل آسیبهای وارده قطع شده بود که با پیگیریهای انجام شده، خط تکمیل و نخستین قطار باری عصر دیروز از جمهوری اسلامی ایران وارد افغانستان شد.
ایران، پایاندهنده جبر جغرافیای افغانستان
ساسان زاهدی، کارشناس مسائل بینالمللی حمل و نقل معتقد است خطوط ریلی به عنوان یکی از اثربخشترین روشهای انتقال کالای حجیم به بازار در مسافتهای طولانی، مزیتهای اقتصادی مانند کاهش قیمت تمام شده انتقال کالا را به همراه خواهد داشت. زاهدی با اشاره به محدودیتهای حمل و نقلی گذشته ما با کشور افغانستان، راهاندازی راهآهن خواف -هرات را تسهیل کننده و کاهشدهنده هزینه واردات و صادرات کالا از مبدأ افغانستان به دیگر کشورها دانست؛ چرا که آن کشور محصور در خشکی بوده و ابتکار عمل تهران-کابل در احداث این مسیر فرصتی ویژه برای ارزان سازی تجارت خارجی افغانستان را فراهم خواهد کرد. وی با اشاره به راهاندازی خط ریلی زاهدان-چابهار در آینده، احداث مسیر خواف -هرات را زمینهساز کاهش محدودیت ترانزیت و رفع جبر جغرافیا بر تجارت آن کشور دانست که با متنوعسازی زیرساختهای حملونقل میان دو کشور بیشتر محقق خواهد شد.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «قیام گوهرشاد» نوشت: وی سخن این وجیزه با دختران و زنان سرزمینی است که نجابت و همت و حیا و طهارتشان، همیشه تاریخ مورد رشک و حسد و عناد دشمنان بوده و باور نویسنده و گواه تاریخ پر فراز و نشیبی که نمیگذارد غیر از این اندیشید نیز، همین است. و این بدین معنا نیست که زنان و دختران سایر بلاد، نامحترمند، هرگز.
ولی مرور اندیشهها و نگاشتههای مورخان ایرانی و غیر ایرانی دلیلی بر ویژه بودن زنان ایرانی است و اینکه بزرگان ادب ما در آثارشان زنان را برخلاف بسیاری از منابع ادبی جهان، موجود شرور و فتانه نمیدانند و این اعتقاد را پیوسته در اندیشه ایرانی مینگارند که در مقابل زنانی که آفت بودهاند، زنان شریف و عفیف و عزیز بسیاری قرار داشتهاند که هرگز نباید به آتش بدها سوزانده شوند. این شیرزنان گاهی توانستهاند در شجاعتی که به حیا پیچاندهاند، از مردان نیز پیشی گرفته و خود، محور تحولات و اتفاقات مهم و مثبت جامعه شوند.
دلیل تمرکز عجیب رسانههای غربی بر زن و خانواده ایرانی و نوع برخوردشان با آنها که حتی با سایر زنان مسلمان دیگر نیز که همه عزیزند، متفاوت است، گویای ویژگی زنان ایرانی است که خار چشم دشمنان و لقمه گلوگیر مستکبران شدهاند. و ما اگر زنان کهن را ندیده و تنها در ادبیات فاخر خود خواندهایم ولی امثال فرنگیس حیدرپور و مادران شهدا و همسران جانبازان را که هنوز میتوانیم ملاحظه کنیم و درس بگیریم.
مادر شهید عجمیان و مادر شهید سجاد امیری که صداقت و سادگی را با طهارت به هم آمیخته و سخنانی میگویند که حتی بزرگتر از دهان مردان مدعی وطنپرستی است، و نیز دخترانی که زیر فشار تبلیغاتی سخت و سهمگین دشمن، در میدانهای علمی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی از حجاب و نماز و روزه خود کوتاه نمیآیند، نمونههای اخیر پیش چشم ماست. و ما در برابر این بزرگان، کوچکیم.
قسمتی از تاریخ ویل دورانت که به تاریخ تمدنها پرداخته است به رویکرد آنها به زن اشاره کرده و جایگاه زنان را در هرکدام شناسانده است که گاهی افراد ناشی، با خواندن آن ناباورانه کتاب را بسته و یک بار دیگر عنوان کتاب و نویسنده را میخوانند تا مطمئن شوند که مبادا یک متعصب یا مسلمان باشد که اینگونه تاریخ تمدن غرب را به چالش کشیده است.
ولی چه میشود کرد که اینها مدعای دانشمندان غربی است که با انکارش، خود را انکار کرده و با اعتراف به صداقتش، ریشه مسائل تأسفبار امروز خود را یافتهاند. علاوهبر تاریخ، آنچه امروزه میبینیم نیز گواه صداقت این مدعاست که از نظر جهان معاصر، زن، جنس دوم و دمدستی است که یا در خدمت مرد و خواستههای اوست و یا در خدمت شرکتهای تجاری و مدلینگ و عروسکبازی و این سخن هرگز متعصبانه و کور نیست.
اثبات این نکته نیز تقلا نمیخواهد، تمرکزی میخواهد که دیده شود چرا حجاب زنان سرزمین حجاز و عراق و لبنان و مالزی و اندونزی و حتی زنان صهیونی که پوشیه و برقع میزنند و راهبههای مسیحی و حتی زنان منافق اردوگاه آلبانی مورد هجمه نیست ولی برای چادر و حتی یک تکه پارچه مانده بر سر برخی دختران ایرانی، خود را پاره پاره میکنند؟ این همه شرارت رسانههای غربی علیه زن و دختر ایرانی برای چیست؟
دلیل اهمیت و برتری زنان ایرانی نسبت به زنان سایر کشورها چیست؟ و چرا دشمن از زنان ما میترسد؟ شاید بررسی تاریخ معاصر ما از دوره رضای پهلوی بتواند کمی روشنگری کرده و نفرت دیوانهوار مستکبران از زنان ایرانی را ریشهیابی کند.
نظر شما