به گزارش خبرنگار ایمنا، ادبیات کودک از بخشهای مهم ادبیات بهشمار میرود. برای اینکه متوجه شویم ادبیات کودک از چه جایگاهی در ادبیات ما برخوردار بوده و با چه آسیبهایی روبهرو است، باید به پیشینه این موضوع پرداخته شود. ادبیات کودک در سال ۱۷۶۲ میلادی توسط روسو مطرح شد و در سالهای ۱۸۱۴-۱۸۱۲ چند کتاب مربوط به قصههای کودکانه در آلمان به نشر رسید. در قرن ۱۹ هانس کرستین اندرسن با نشر کتابهایی در این زمینه، پدر ادبیات کودک لقب داده شد. کتابهای جوجه اردک زشت از کرستین، لباسی برای پادشاه، دختر کبریتفروش، سرباز صلیبی از کتابهایی است که در همین دوران انتشار پیدا کرد.
در کشور ما یکی از رویدادهای حوزه ادبیات کودک و نوجوان در سال ۱۳۹۱، نامگذاری روزی به نام "ادبیات کودک و نوجوان" است. شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه ۷۱۷ خود و بنا بر پیشنهاد شورای فرهنگی عمومی، روز هجدهم تیرماه را که همزمان با روز درگذشت مهدی آذریزدی، داستاننویس کودکان است، بهعنوان روز ادبیات کودک و نوجوان ثبت کرد. روز ادبیات کودک و نوجوان فرصت مناسبی جهت آشنا کردن کودکان و نوجوانان با کتاب و بهانهای برای ورود کتاب و نشر به زندگی کودکان و نوجوانان است. انس کودکان و نوجوانان با کتاب و ادبیات، تضمینی بر استحکام تربیت و فرهیختگی نسل آینده یک جامعه است و در این مسیر توجه به ماندگاری تربیت در کودکان و جاودانگی هر آنچه در کودکی در ذهن انسان نقش میبندد و بیعلت نیست که از ادبیات کودکان و نوجوانان بهعنوان ادبیات انسانساز یاد میشود، اما پرسش اصلی اینجا است که با توجه به اهمیت این حوزه، ادبیات با چه چالشها و کاستیهای روبهرو است؟ و مهمتر از همه آیا توانسته است مخاطبان خود که همان کودکان و نوجوانان هستند را به خود جذب کند؟
متناسب با نیاز روز در حوزه ادبیات کودکان و نوجوان حرکت نکردهایم
میلاد مشایخی، روانشناس حوزه کودک به خبرنگار ایمنا میگوید: کودکان امروز تمایل ندارند که ما از مهربانیهای روستایی که در کودکی خود در آن زندگی کردهایم، برایشان قصه بسازیم. آنها در شهر بزرگ شدهاند و اهل شهربازی و کامپیوتر هستند. بنابراین اگر داستان را به روستا میبریم، بوی نان تازه و هوای پاک، توجه آنها را جلب نمیکند.
وی میافزاید: از سوی دیگر کودکان از صبح تا شام، از پدر و مادر گرفته تا معلم، مربی، ناظم و مجریان تلویزیونی و کارتونهای ایرانی نصیحت میشوند و همین برایشان کافی است. دیگر تمایل ندارند در داستان، حرفهای اینچنینی بخوانند. داستاننویسان ما هم باید تعهد را، هممعنی پند گفتن نگیرند.
این روانشناس حوزه کودک ادامه میدهد: بچههای ما، همچون همه بچههای دنیا میخواهند شخصیتهایی از جنس خودشان در داستانها باشند. بچههایی که یواشکی سراغ مربا میروند، از دارو متنفرند، از آمپول میترسند، علت سه بار مسواک زدن در روز را نمیفهمند، حتی اگر درس بخوانند هم، بازی را ترجیح میدهند، از شاگرداولها بدشان میآید و نمیتوانند تصور کنند که بچهای تعطیل شدن مدرسه را ترجیح ندهد. حتی باادبترین بچهها هم دوست دارند ادای معلمشان را درآورند و دیر بزرگ شوند. به همین دلیل است که از ماجراهای “رامونا”، “هنری زلزله”، “گودون” و “نیکولا کوچولو” لذت میبرند.
وی میافزاید: کودکان حتی تمایل دارند پندها را هم با خوشمزگی بشنوند و مهارتهای اجتماعی را در لابهلای شیطنتها بیاموزند. بنابراین نوشتههای برایان موزس را میخوانند؛ اما کمتر به ادبیات تعلیمی ما توجه میکنند. نوجوانها دوست دارند بهجای اینکه بشنوند، از مکانهای ناشناخته و سرزمین اشباح سر دربیاورند و داستانهایی بخوانند که آنها را بترساند. برای همین پول میدهند و کتابهای “دارن شان” و “ال استاین” را میخرند تا دنیای کودکی و نوجوانی را تجربه کنند، همان دنیایی که ادبیات کودک و نوجوان ما، کم دارد.
موارد نامطلوب ادبیات کودک
مشایخی تصریح میکند: برخی نویسندگان و کارشناسان کودک و نوجوان هم میگویند مشکلات عمده ادبیات عبارت ازنبود نشر حرفهای در ایران، نبود حمایتهای حداقلی دولتی از ناشرانی که در عرصه بینالمللی فعالیت میکنند، نبود مترجمانی که قابلیت ترجمه آثار ادبی به زبان مقصد را داشته باشند، مشکل نداشتن حق کپیرایت است. برخی دیگر از کارشناسان، رشد ترجمه کتابهایی با موضوع سِحر و جادو و توجه مترجمان به اینگونه موضوعها، ضعف ترجمه و رعایت نکردن فارسینویسی درست در بعضی ترجمهها همچنین معرفی نکردن نویسنده اصلی کتابها را از جمله موارد نامطلوب ادبیات کودک میدانند.
وی ادامه میدهد: اگرچه در زمینه شعر کودکان قدمهای مهمی برداشته شده و عرصه ادبیات کودکان پیشدبستانی و دبستانی پربار بوده است، در مورد نوجوانان آثار مهم و پرطرفدار چندانی به وجود نیامده است و بهرغم گسترش استفاده از اینترنت، برپایی نمایشگاههای کتاب و حضور گسترده مردم در آنها، بازار کتاب همچنان از دسترس کودکان و نوجوانان قشر کمدرآمد دور است.
باید به ادبیات کودک و نوجوان در کشور ایمان بیاوریم
راضیه اسماعیلی، نویسنده حوزه کودک به خبرنگار ایمنا میگوید: اولین پایگاه و جایگاه تشویق به مطالعه کتاب در بین کودکان، خانواده است و از آنجا که سبک، سرعت و نوع تجربههای زیستی امروز با دیروز بسیار متفاوت شده، تولید آثار ادبی ویژه نسل نو از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است.
وی ادامه میدهد: متأسفانه هنوز خانوادههایی هستند که دوران کودکی را به رسمیت نمیشناسند و حتی مدیرانی در همین بخش بهاصطلاح مدیریت میکنند که ضرورتها، اولویتها و سیاستهای ادبیات کودک و نوجوان را درک نمیکنند. باید به ادبیات کودک و نوجوان در کشور ایمان بیاوریم.
نویسنده حوزه کودک با بیان اینکه بازنشر بسیاری از کتابهای کودک و نوجوان باعث گسست تاریخی و فرهنگی بین نسلها شده و رغبت را از کودک گرفته است، میگوید: باید به کیفیت محتوا و فرم، قطع و نوع کاغذ کتابهای کودک و نوجوان توجه عمیقتری کرد و از تجربه شخصیتهای جهانی همچون آرتور کریستینسن درس گرفت که در سرزمینی دورافتاده از ایران در ۲۳ سالگی اولین مقاله خود را درباره رستم، پهلوان ملی ایران منتشر کرد و تا پایان عمر با شور و شوق و عشق به فرهنگ و زبان فارسی مطالعات خود را ادامه داد، همچنین یکی از دلایل موفقیت استاد هوشنگ مرادیکرمانی، توجه به همین ریشههای فرهنگی است.
وی تصریح میکند: کار نویسنده کودک بسیار دشوار است زیرا باید اشرافی علمی علاوه بر ادبیات به جامعهشناسی، روانشناسی، مردمشناسی، تاریخ و شناخت زمینههای فرهنگی و آگاهی از بنمایههایی همچون افسانهها و اسطورهها هم داشته باشد.
لزوم توجه به موضوع و مخاطب در ادبیات کودک و نوجوان
فاطمه ظهیری، کارشناس مسئول ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به خبرنگار ایمنا میگوید: عنصری که ادبیات کودک و نوجوان را از ادبیات بزرگسالان مجزا میکند، درواقع موضوع و مخاطب ادبیات است چراکه در ادبیات کودک موضوع و مخاطب کودکان هستند یعنی ابتدای امر کتاب کودک و نوجوان با هدف خوانده شدن توسط کودک و نوجوان نوشته میشود.
وی با بیان اینکه مفهوم کودک و نوجوان یک مفهوم قراردادی است، میافزاید: در واقع عامل اصلی که بین ادبیات کودک و بزرگسال تفاوت ایجاد میکند، وجود کودک و نوجوان بهعنوان مخاطب است، بهطوری که محور اصلی ادبیات کودک و نوجوان، ویژگیها و علایق این گروه سنی است.
کارشناس مسئول ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تصریح میکند: زمانی که مفهوم دوران کودکی و نوجوانی بهصورت امروزی شکل گرفت، ادبیات کودک و نوجوان نیز متولد شد، این در حالی است که در دوران گذشته در جوامع غربی و کشور ایران مفهوم دوران کودکی و نوجوانی به معنای امروزی وجود نداشته است.
وی تأکید میکند: در زمان گذشته، کودکان بهمحض اینکه دوران کودکی را طی میکردند، وارد بازار کار میشدند و مسئولیتهایی را به عهده میگرفتند تا آنجا که میتوان گفت دوران نوجوانی به معنای امروزی وجود نداشت اگرچه در جوامع امروزی نگاهها تغییر کرد و تغییر نگاهها نسبت به کودک و نوجوان متفاوتتر شد و این فرصت را برای بازی، شادی و طی کردن مراحل رشد کودک و نوجوان فراهم کرد تا در دنیای امروزی موجب به وجود آمدن مفهوم دوران کودکی و نوجوانی شد.
ظهیری اضافه میکند: در ایران نیز، در دورانی که منتهی به دوران مشروطیت بود، تا حدودی رفاه در خانوادهها بهوجود آمد و دید خانوادهها تغییر کرد تا جایی که برای حقوق دوران کودکی و نوجوانی ارزشهایی قائل شدند و دیگر، کودکان و نوجوانان مجبور نبودند، وارد بازار کار شوند و مسئولیتهای اجتماعی به شکل گذشته به آنها واگذار نشد درنتیجه از نظر اجتماعی مفهوم دوران کودکی و نوجوانی شکل گرفت و بعد از آن هم ادبیات کودک و نوجوان شکل پررنگتری به خود گرفت.
قدمت کوتاه ادبیات کودک و نوجوان در کشور
وی ادامه میدهد: نوشتن کتابهایی که مختص گروه سنی کودک و نوجوان است از دوران مشروطیت آغاز شد که نشان میدهد ادبیات کودک و نوجوان نوعی از ادبیات محسوب میشود که شاخه جدیدی را ایجاد کرده و قدمت زیادی ندارد.
کارشناس مسئول ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بیان اینکه ادبیات فارسی قدمت طولانی در کشور ایران دارد، میگوید: ادبیات کودک و نوجوان ما، شاخه جدید و نوپایی است. اگرچه طی سالهای اخیر توجه ویژهای به بحث کودک و نوجوان شده و کتابهای بسیاری در حوزه شعر، داستان و ترجمه برای کودکان به رشته تحریر درآمده است.
ویژگیهای مثبت ادبیات کودکان و نوجوانان در کشور
وی اضافه میکند: ویژگی خوبی که ما در ادبیات کودک و نوجوان امروز شاهد هستیم تألیف کتابها با محوریت مسائل علمی، دینی و مذهبی است که بسیار ارزشمند است به طوری که در سالهای اخیر، کتبی مختص آموزش علوم به گروه سنی کودک و نوجوان نوشته و در راستای افزایش حس دینی کودک و نوجوان منتشر میشود.
ظهیری میگوید: همچنین دایرهالمعارفهای علمی بسیار ارزشمندی در حوزه کودک و نوجوان وجود دارد که به نظر، راه خوب و روشنی را پیش رفته این در حالی است که در دنیای امروز توجه به ادبیات کودک و نوجوان باعث تحریر کتابهای زیادی در این حوزه شده است و برای ما نیز بسیار ارزشمند است.
وی میافزاید: در خصوص کتابهای ترجمه، اقبال کودکان و نوجوانان از داستانهای ترجمه خیلی بیشتر است و نویسندگان خارجی جسارت بیشتری در نوشتن داستان برای کودکان و نوجوانان دارند و خیلی بیشتر خود را به دنیای کودک و نوجوان امروز، نزدیک کردهاند. نویسندگان خارجی در راستای علایق و خواستهها و ویژگیهای روحی و روانی کودکان و نوجوانان قلمفرسایی میکنند و زبان سادهای را برای نوشتن انتخاب میکنند تا آنجا که هیجانات لازم که یک نوجوان را میتواند جذب داستان کند را در آثار خوددارند.
کارشناس ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اضافه میکند: یکی از ویژگیهایی که در داستانهای ترجمه بهویژه برای گروه سنی کودکان و نوجوانان وجود دارد و باعث جذب این گروه سنی میشود این است که به داستانهای هیجانی و ترسناک بیشتر پرداختهشده است. گروه سنی کودکان و نوجوانان به خاطر ویژگی رفتاری و شخصیتی که دارند به داستانهای ترسناک علاقه ویژهای نشان میدهند و نویسندگان خارجی در راستای این موضوع گام برداشته به طوری که یکی از دلایل موفقیت نویسندگان خارجی به شمار میآید.
دلیل استقبال کودکان و نوجوانان از کتابهای ترجمه
وی میافزاید: در داستانهای ترجمه موردتوجه است، روابط خانوادگی است که بین اعضای خانواده وجود دارد و گاهی دچار چالش میشود و درنهایت به صلح و صفا ختم میشود. نکته بسیار مهم و قابلتوجه در داستانهای خارجی اینگونه است که وقتی کتابها را مطالعه میکنیم بهخوبی میتوان درک کرد که یک زندگی در کنار ما در حال رخ دادن است و نشان میدهد چقدر این کتابها به دنیای کودک و نوجوان نزدیک هستند وزندگی افراد مختلف، علایق و سلیقههای مختلف و چالشهایی که بین اعضای خانواده وجود دارد به زبان سادهتری بیان میشوند.
ظهیری اظهار میکند: ادبیاتی که نویسندگان خارجی برای نوشتن داستان انتخاب کردهاند و صمیمیتی که در زبان داستانهایشان وجود دارد، باعث شده کودک و نوجوان امروز علاقه زیادی به داستانهای ترجمه داشته باشند. در ایران نیز داستانهای فانتزی و رئال برای گروه کودک و نوجوان نوشته میشود.
لزوم خروج از حیطه طبیعتگرایی در ادبیات کودک و نوجوان
وی ادامه میدهد: در داستانها و شعرهای کودک و نوجوان نیاز داریم به اینکه اشعار نویسندگان ما از حیطه طبیعتگرایی بیش از اندازه دور شود، اگرچه کودک در مرحله بازآموزی و ارتباط با طبیعت قرار دارد اما وقتی شعرهای شعرا میخوانیم بهوفور طبیعتگرایی در شعر امروز وجود دارد که بهعنوان تکرار و آفت در شعرها تبدیلشده است.
کارشناس ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میافزاید: شعرای ما باید وارد مباحث خانوادگی و مهارتآموزی شوند و مهارتهای رفتاری و اجتماعی را به زبان هنر به کودکان و نوجوانان بیاموزند این در حالی است که آینده ادبیات کودک و نوجوان را روشن میبینم چراکه حرکت خوبی در ایران صورت گرفته همین توجه ویژه بهجایگاه کودک و نوجوان در دنیای امروز و اینکه برای این سنین کتابهای ویژهای در زمینههای مختلف در حال انتشار است میتواند امیدوارکننده باشد و آینده خوب و روشنی را پیش رو خواهیم داشت.
وی طبیعتگرایی در شعر کودک را ازجمله نقاط ضعف در این حوزه عنوان میکند و در ادامه میگوید: نویسندگانی که در حوزه فانتزی کار میکنند سعی دارند داستانهای پیچیدهای را بنویسند که این پیچیدگی نویسندگی گاهی مضر و مخل است تا جایی که موجب میشود کودک و نوجوان نتواند با داستان ارتباط برقرار کند، میطلبد محتوای داستان با سادهنویسی همراه باشد چراکه اگر سوژهای که نویسنده انتخاب میکند سوژه هیجانانگیزی باشد به نظر همین امر میتواند نوجوان را جذب داستان کند و لازم نیست نویسندگان خود را در پیچیدگی فرمهای داستانی قرار دهند چهبسا همین پیچیدگی باعث میشود کودک و نوجوان نتواند با کتابهایی با پیچیدگیهای فراوان ارتباط برقرار کند.
نظر شما