به گزارش خبرنگار ایمنا، از دیرباز تفریح و لذت بردن از لحظات شیرین زندگی از مهمترین نیازهای هر فرد در راستای حفظ سلامت روان و انگیزه برای تلاش و فعالیت به شمار میرفته و اشتغال به کار و انجام مسئولیتهای کاری در کنار لحظات مختلف زندگی، منجر به رشد و تعالی شخصیتی افراد میشده است، اما به نظر میرسد با پیشرفت جوامع، رشد شهرنشینی، پدیدار شدن تنگناهای اقتصادی گوناگون و پیشرفت تکنولوژی، مرز بین کار و تفریح و استراحت کمرنگتر شده باشد.
تفریط و افراط در تمام جنبههای زندگی در مقابل حفظ تعادل قرار دارد و امروز شاهد گرایش بسیاری از افراد به تفریط در کار کردن هستیم. نخستین بار، لغت معتاد به کار (Workaholic) را روانشناسی به نام ریچارد ایوانز در سال ۱۹۶۴ به کار برد که به سادگی معنای مد نظر را تداعی میکرد و تمام افراد قادر به حدس مفهوم آن بودند، اما رواج یافتن اصطلاح اعتیاد به کار را باید مدیون وین اوتس (Wayne Oates) باشیم ؛ چراکه او در سال ۱۹۷۱ این کلمه را در عنوان کتاب خود به کار برد.
کتاب اوتس با عنوان اعترافات یک معتاد به کار، نخستین گام در فراگیر شدن این مفهوم محسوب میشود. طی دهههای بعد، اصطلاح اعتیاد به کار چنان فراگیر شد که امروزه متخصصان بسیاری آن را به عنوان یکی از مصداقهای اعتیاد رفتاری در نظر میگیرند. مرز بسیار باریکی بین اشتیاق و اعتیاد به کار وجود دارد و در نظر گرفتن نقطه تعادل بین این دو، میتواند لحظات شیرین زندگی فرد را از وی بگیرد و تنها فرسایش روحی و خستگی را به آنها هدیه دهد.
طبق تحقیقات انجام شده، افراد دارای اعتیاد به کار، نیازمند تأیید و شناخته شدن در سطح جامعه هستند و به کار بیشتری برای رسیدن به سطح مشخصی از رضایت نیاز دارند. این افراد حین استراحتهای اجباری نیز به تفکر یا صحبت کردن در خصوص کار مشغول هستند و به محض رسیدن به ساعات و روزهای استراحت، احساس بیحوصلگی، بیارزشی، کسلی و حتی پرخاشگری دارند. با توجه به مرز باریک بین اشتیاق و سختکوشی با اعتیاد به کار، باید بدانیم افرادی که بهسختی کار میکنند، اما پس از اتمام زمان کار میتوانند به سادگی آن را رها کنند، افرادی هستند که به کار خود اعتیاد ندارند.
افراد درگیر با اعتیاد به کار لحظات شیرین زندگی خود را فدای سختیهایی میکنند که در طول زمان فرسایش به همراه دارند. اعتیاد به کار افراد، تمام جنبههای زندگی آنها را درگیر میکند، آنها را از جامعه دور میسازند و زمینهساز بروز مشکلات و چالشهای بسیاری برای رشد آنها میشود.
وجود نگرشهای متفاوت نسبت به کار / اعتیاد، آسیبزا است
احسان کاظمی؛ روانشناس اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: نگرش افراد نسبت به مقوله کار، متفاوت است و هنگامی که یک فرد در خصوص یک موضوع نگرشهای متفاوتی داشته باشد، در ارتباط با انجام آن فعل، حالات متفاوتی به خود خواهد گرفت. در صورتی که نگرش فرد مبنی بر این باشد که کار به نوعی تفریح است، از آن لذت خواهد برد، اما اگر آن را از روی اجبار تصور کند، از کار کردن احساس خوشایندی نخواهد داشت.
وی میافزاید: فردی که کار را جوهر زندگی بداند، نگرشی مبنی بر الزام کار کردن در راستای رسیدن به بلوغ شخصیتی خواهد داشت و به همین خاطر بسیاری از افراد هنگام رسیدن به بازنشستگی، احساس بطالت، بیهودگی و بیارزشی دارند و تمایل به ادامه کار و مشغول کردن خود به فعالیتهایی دیگر است. مواجهه افراد با مفهوم کار کردن نیز حائز اهمیت است که حالتهای روحی و رفتاری متفاوتی را برای انسان به وجود میآورد.
این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه به کار بردن کلمه اعتیاد باری منفی به همراه دارد، تصریح میکند: اعتیاد به هر شکل و مربوط به هر چیزی که باشد، میتواند آسیبزا عمل کند؛ چراکه سهم سایر جنبههای زندگی افراد را از آن خود میکند. به طور معمول گاهی ممکن است افراد دارای اعتیاد به کار، با اختلالات روحی روانی دیگری نیز درگیر باشند و زندگی را برابر با کار کردن میدانند.
رسوخ بالای اعتیاد به کار و سخت شدن زندگی در پی این اتفاق
وی با بیان اینکه کار برای افراد دارای اعتیاد به کار به معنای تمام فعالیتها است، ادامه میدهد: این افراد ارزشگذاری خود و دیگران را نیز بر اساس کار و ساعات یا میزان آن انجام میدهند. فرد معتاد به کار نمیتواند دست از کار کردن بردارد و در تمام شرایط برای داشتن گرایش به کار، توجیهی دارد. باید توجه داشته باشیم که اعتیاد به کار میتواند هر قشری حتی روانشناسان را نیز درگیر خود کند.
کاظمی با اشاره به رسوخ بالای اعتیاد به کار و سخت شدن زندگی در پی این اتفاق، میگوید: افراد دارای اعتیاد به کار، وجهی وسواسی به کار کردن مییابند و در صورت استراحت یا تعطیل کردن کار حتی برای یک روز، احساس عقب ماندن از دیگران و موفقیت آنها را اشباع میکند. اعتیاد به کار و عواقب آن، زمینهساز بیماریهای قلبی، عروقی، جسمانی و حتی روحی و روانی است.
وی اضافه میکند: به طور قطع هنگامی که افراد وقت بیشتر خود را برای کار اختصاص دهند، وقت کمتری برای خانواده، جنبههای تفریحی، معنوی و رشدی زندگی خواهند داشت و از همین رو، اطرافیان از آنها فاصله میگیرند و احساس آرامش نخواهند داشت.
اعتیاد به کار چه آسیبهایی را متوجه فرد میکند؟
این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه افراد دارای اعتیاد به کار گاهی مورد سوءاستفاده دیگران قرار میگیرد، اظهار میکند: آسیب به روابط اجتماعی، جسم، روان و عواطف و محدود کردن زندگی به کار، از آسیبهای بسیار جدی اعتیاد به کار محسوب میشوند و فرد حتی تمایل خود به انجام اقداماتی مانند مسافرت، مطالعه و حتی لذت بردن از زندگی را از دست میدهد.
وی افراد درگیر با اعتیاد به کار حتی با وجود داشتن شرایط جسمی نامناسب نیز تمایل به کار کردن دارند و با استراحت احساس میکنند که بیمارتر خواهند شد، میافزاید: شاید موضوع اعتیاد به کار در جامعه ایران به عنوان ارزش تلقی و فرد به عنوان یک انسان پرتلاش و سختکوش شناخته شود.
کاظمی با بیان اینکه مفهوم تلاش، سختکوشی و اشتیاق با اعتیاد به کار متفاوت است و فرد دارای اشتیاق، فعالیتهای خود را با انگیزه و به اندازه انجام میدهد، تصریح میکند: یکی از نکات کلیدی در روانشناسی کار، برقراری تعادل بین کار و زندگی است، در صورتی که افراد معتاد به کار، تعادلی بین کار و زندگی ندارند.
افراد درگیر با اعتیاد به کار چه خصوصیاتی دارند؟
وی ادامه میدهد: تشخیص اعتیاد به کار برای خود افراد ممکن است، اما حتی پس از تشخیص، این موضوع را تحت عنوان داشتن علاقه به کار یا سختکوشی محسوب و از جنبه مثبت به آن نگاه میکنند و اعتیاد به کار، اصطلاحی علمی برای تشخیص بالینی این مشکل است.
این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه بسیاری از افراد از اعتیاد به کار خود آگاه هستند، اما برای قانع کردن خود یا سایر افراد دلایلی را بیان میکنند، میگوید: بسیاری از افراد درگیر با این موضوع، برای فرار از شرایط بد، به کار پناه میبرند و این در صورتی است که کار، به طور تدریجی بسیاری از جنبههای درست زندگی آنها را نابود خواهد کرد.
وی با اشاره به علائم افراد دارای اعتیاد به کار، اضافه میکند: افراد درگیر با این موضوع زمان بسیار زیادی مشغول به کار میشوند، حساسیتی وسواسی به کار دارند تا زمان بیشتری در محیط کار خود سپری کنند و در برابر انتقادات دیگران در خصوص کار افراطی وی حالتی تدافعی دارد و حتی ممکن است سایر افراد را نیز زیر سوال ببرد و از آنها تحت عناوینی مانند تنبل یاد کند.
کاظمی خاطرنشان میکند: این افراد از ایجاد چالش شغلی و بیکاری واهمه دارند، هنگام فرا رسیدن زمان تعطیلات، احساس عذاب وجدان خواهند داشت، زمان استراحت در حال فکر کردن و برنامهریزی برای کار هستند، از تفریح دوری میکنند و در صورت قرار گرفتن در شرایط تفریحی، در خصوص کار صحبت میکند؛ به طور کلی این افراد خود را وقف کار میکنند.
وی با بیان اینکه کار کردن با افراد دارای اعتیاد به کار میتواند مشکل و بسیار زجرآور باشد، ادامه میدهد: کار کردن بسیاری از این افراد همراه با کیفیت نیست؛ چراکه سایر جنبههای آنها شامل شنبه روحی، روانی، عاطفی و اجتماعی، تأمین نشده است.
اعتیاد به کار به چه معنا است؟
محمدحسین پورعباییان، روانشناس در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: اعتیاد به کار یعنی مشغولیت دائمی و تک بعدی به کار و فعالیتی که فرد انجام میدهد به طوری که فرد بتواند به واسطه آن افسردگی و احساس پوچی در زندگی را از بین ببرد، اعتیاد به کار فرار از افسردگی و احساس پوچی و پناه بردن به کار و مشغول کردن خود است.
وی ادامه میدهد: افراد زمانی که از نظر خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی پایگاه موثقی در زندگی احساس نکنند کمبودها و نیازهای خود را به واسطه کار کردن جبران میکنند، اعتیاد به کار به منظور کسب درآمد بالاتر نیست بلکه به منظور رها شدن از احساس پوچی و ناکارآمد بودن است.
این روانشناس میگوید: افرادی که اعتیاد به کار دارند، حتی به نوعی از کار کردن زجر میکشند، اما زجری توأم با لذت، به این معنا که فرد برای به دست آوردن پایگاه اجتماعی خود را وقف کار کردن میکند و از طرفی هم برای فرار از مشکلات خانوادگی، ارتباطی و مشکلات با فرزندان خود را به کار مشغول میکند، البته به شدت کار کردن باعث فرسودگی شغلی در فرد خواهد شد، چرا که با انجام فعالیت ممتد و طولانی مدت در نهایت دچار فرسودگی شغلی خواهد شد و به روابط فرد با همسر، فرزندان، دوستان و والدین آسیب جدی وارد میکند و این افراد اغلب آنهایی هستند که در برقراری ارتباط با اطرافیان خود موفق نیستند.
وی اضافه میکند: فردی که به کار کردن اعتیاد دارد برای پیشرفت کردن در زمینههای شغلی فعالیت نمیکند بلکه کار کردن به او هویت تازهای میدهد که باعث میشود، آنها را به عنوان افراد کوشا معرفی کنند و جامعه نیز به این افراد بها میدهد و به عنوان افراد کارآفرین و کارمندان فعال در نظر میگیرد و همین مشوق باعث میشود علیرغم احساس فشار و فرسودگی شغلی فراوان و افسردگی به کار خود ادامه دهند، در واقع افرادی که درگیر اعتیاد به کار هستند به منظور خودنمایی کردن و مطرح شدن در خانواده و اجتماع خود را وقف کار میکنند و از رسیدگی به سایر امور مهم زندگی خود بازمیمانند.
تأثیرات منفی اعتیاد به کار بر افراد جامعه
پورعباییان تاکید میکند: کشور ژاپن اولین کشوری است که مفهوم اعتیاد به کار در آن استفاده شد، زیرا جامعه سنتی ژاپن برای پیشرفت و تغییر نگرشهای افراد به آرمانگراییهای بسیار سخت و محکم و بدون انعطاف روی آورد، در مدارس این کشور نیز کار فراوان و بدون انعطاف به عنوان یک امتیاز و برتری به شمار میرفت. کشورهای اروپایی نیز از این متد استفاده کردند و از افراد به معنای رباطهای بی روح برای رسیدن به اهداف خود استفاده کردند.
وی میافزاید: این دیدگاه وسیله محور که باعث اعتیاد به کار میشد در کشوهای آسیایی و جهان سوم نیز شکل گرفت و با اهداف رویاپردازانه سعی در بهکارگیری جوانان برای کار بیوقفه و بدون شرط برای رسیدن به اهداف خود اجرا شد، روند رو به رشد اعتیاد به کار در تمام جوامع دیده میشود، در کشورهای پیشرفته و کشورهای بزرگ اعتیاد به کار دیده میشود و در کشورهای جهان سوم اعتیاد به کار بیشتر در شرکتهای هرمی شکل برای کار طولانی مدت برای فروش محصولات دیده میشود و افراد در اختیار تأمین منافع این نوع شرکتها قرار میگیرند، در کشورهای جهان سوم واژه اعتیاد به کار برای رسیدن به پول و قدرت با استفاده از توان کاری دیگران و فرسوده کردن آنها معنا مییابد و در کشورهای جهان اول اعتیاد به کار بیشتری دیده میشود.
نظر شما