به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، امروزه در اغلب شهرهای جهان، طراحی فضاهای عمومی و مسکونی به پیروی از افزایش جمعیت به سازههای بتنی و آسمانخراشهایی محدود شده است که بیشترین حس کسالت را میان ساکنان به وجود آورده است. در واقع، شهروندان کمتر از گذشته به فضاهای سبز و مکانهای تفریحی دسترسی دارند و در نتیجه کمترین پیوند را با محیط اطراف خود برقرار میکنند که این امر به سهم خود در ایجاد حس کسالت در آنها نقش مهمی ایفا کرده است. بسیاری از محققان بر این باور هستند که برای به حداقل رساندن اثرات اپیدمی کسالت میان شهروندان میتوان معماری عاطفی را با ساختوسازهای شهری تلفیق کرد که این امر به سهم خود میتواند کیفیت زندگی شهروندان را نیز تحت تأثیر قرار دهد، ضمن اینکه به ترویج انسجام اجتماعی نیز منجر خواهد شد. در واقع معماری عاطفی از جنبههای مختلف بیشترین حس تعلق را میان ساکنان و سازهها به وجود میآورد و از این طریق رضایت شهروندان را از سکونت در محل زندگی خود افزایش میدهد، ضمن اینکه میتواند حس کسالت را در ارتباط با محیط اطراف میان مردم به حداقل برساند و در نهایت در ایجاد حس هویت شهری سهیم باشد.
اگرچه تعریف معماری عاطفی برای مبارزه با اپیدمی کسالت تا حدودی مشکل به نظر میرسد، با این حال تأثیرات منفی نبود آن در سطوح مختلف زندگی شهری محسوس است به طوری که گزارشهای مختلف حاکی از آن است که در شهرهایی با کمترین توجه به بعد عاطفی معماری، سطح استرس شهروندان بسیار بالا است و در ضمن، جرم در چنین شهرهایی به وفور اتفاق میافتد. علاوه بر این، زمانی که فرد نتواند با محیط اطراف خود پیوند عمیقی برقرار کند، رفتارهای ضداجتماعی بسیاری را از خود نشان میدهد و حتی میتواند از طریق اتخاذ سبک زندگی نامناسب، در انتشار گازهای گلخانههای نیز نقش مهمی ایفا کند.
امروزه بسیاری از برنامهریزان شهری بیش از گذشته از اهمیت معماری عاطفی برای بهبود کیفیت زندگی و حتی تحقق اهداف صفر انتشار کربن خود آگاه شده و کوشیدهاند به بازطراحی فضاهای عمومی و حتی سازههای مسکونی بهگونهای بپردازند تا بیشترین حس تعلق را نسبت به آنها میان مردم به وجود بیاورند و از این طریق کیفیت زندگی شهری را بهبود بخشند تا در نهایت حس کسالت را به حداقل برسانند. در ادامه به معرفی استراتژیهایی میپردازیم که در ایجاد واکنش عاطفی شهروندان نسبت به محیط اطراف محل سکونت آنها و از میان برداشتن حس کسالت شهروندی نقش مهمی ایفا میکند و میتواند رفاه را نهتنها برای ساکنان، بلکه برای مسافران یک شهر به ارمغان بیاورد.
استفاده خلاق از سازههای قدیمی
معماری از زمان پیدایش خود با پیشزمینه همراه بوده است؛ پیشزمینهای که هنجارهای اجتماعی را در بر میگیرد و کاربردها، چشماندازهای طبیعی و شرایط ویژه حاکم بر یک سازه را به تصویر میکشد. بدیهی است که ایجاد سازگاری میان این شرایط و تمرکز بر تاریخ و رویدادهای قدیمی مرتبط با یک مکان میتواند به ایجاد یک معماری مطلوب کمک کند و حس تعلق میان شهروندان را افزایش دهد که این امر به سهم خود میتواند در برقراری پیوند عاطفی میان مردم و محیط اطراف خود نقش مهمی ایفا کند. در واقع معماران میتوانند ضمن حفظ عناصر اصلی سازهای قدیمی موجود در یک منطقه، تغییراتی امروزی در آنها به وجود بیاورند تا از این طریق حس عاطفی شهروندان را نسبت به آنها برانگیزند که این امر در مبارزه با اپیدمی کسالت بسیار اثربخش خواهد بود. به عبارت دیگر، استفاده دوباره از سازههای قدیمی شهر با تمرکز بر افزایش سازگاری میان نیازهای مردم و محیط اطراف، رویکردی بسیار پایدار برای کاهش حس کسالت میان شهروندان بهحساب میآید که میتواند تولید پسماندها، استفاده از مواد جدید برای ساختوساز و هدر رفتن انرژی برای این منظور را نیز تحت تأثیر قرار دهد و حتی در تحقق اهداف صفر انتشار کربن نیز نقش مهمی ایفا کند.
گروهی از معماران اهل آفریقای جنوبی زمانی که باخبر شدند یکی از سیلوهای کیپتاون در حال تخریب است، تصمیم گرفتند به بازطراحی آن بپردازند و این مکان قدیمی را به فضایی برای گرد هم آوردن آثار هنری معاصر بپردازند. گزارشها حاکی از آن است که طراحی دوباره این سازه قدیمی و بتنی ایجاد ۸۰ گالری هنری را به دنبال داشته و به جذب باورنکردنی مردم به تماشای آثار هنری منجر شده است که این امر به سهم خود و به ادعای شهروندان، حس رخوت میان آنها را از زندگی در اطراف یک سیلوی قدیمی در حال فرسودگی به حداقل رسانده است.
انطاکیه، مرکز استان ختای در ترکیه، میزبان یک استادیوم ورزشی بسیار بزرگ بود که ساکنان شهر به مدت چندین دهه، هیچ بهرهای از آن نگرفته بودند. با این حال، گروهی از معماران شهر با کسب اجازه از مقامات و حمایت مالی شهردار تصمیم گرفتند از این فضای مرده برای ساخت پارکی سبز بهره گیرند که یک مرکز فرهنگی و موزه را نیز در زیر خود جای داده است. این پارک جدید که «بالهای سبز انطاکیه» نام دارد در فضایی مثلثی محصور است و با طراحی خاص خود، فضای سبز را از محیط شلوغ و هرجومرج شهر جدا خواهد کرد.
بهرهگیری از مواد محلی و رویکردهای بومی
بدیهی است که استراتژیهایی که برای احداث سازههای یک منطقه به کار گرفته شده است ریشه در سالها و حتی قرنها دانش و تجربه دارد و متأثر از جنبههای مختلف زندگی محلی نظیر آب و هوا اتخاذ شده و به دنبال آن، بهرهگیری از استراتژیهای غیرفعال برای ایجاد عایق گرمایی، تهویه طبیعی هوا و ایجاد سایه را به دنبال داشته است. معماران میتوانند همچنان از طریق اتخاذ چنین استراتژیهایی در طراحی سازهها، شهرهایی با موفقترین معماری را از جنبههای مختلف مانند زیبایی و فرهنگی به وجود بیاورند که این امر به سهم خود حس تعلق شهروندان را نسبت به محیط اطراف محل سکونت خود افزایش خواهد داد و در به حداقل رساندن حس کسالت اثربخش خواهد بود. بدون شک، بهرهگیری از مصالح بومی در تحقق تمام اهداف نامبرده نقش مهمی ایفا خواهد کرد، ضمن اینکه انتشار گازهای گلخانهای را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و در نهایت، رفاه جسمی و روانی را برای شهروندان به ارمغان میآورد. گزارشها حاکی از آن است که در شهرهایی با بیشترین بهرهگیری از مواد بومی برای ساختوساز، انتشار کربن در کمترین سطح ممکن قرار دارد، زیرا نیازی به تردد وسایل نقلیه برای حمل مواد از مسافتهای دور نیست و تولید گازهای گلخانهای، دستکم در بخش حملونقل، در پایینترین سطح ممکن قرار دارد. علاوه بر این، تأمین مصالح مورد نیاز ساختوساز از تولیدکنندگان بومی به بهبود معیشت شهروندان کمک زیادی میکند و تقویت اقتصاد محلی را به دنبال دارد که در پی آن، حس کسالت میان شهروندان نیز کاهش پیدا میکند.
دیبدو فرانسیس کره، برنده جایزه معماری پریتزکر ۲۰۲۲، به عنوان یکی از موفقترین معماران جهان در زمینه حل مشکلات شهری شناخته شده که توانسته است فنون معماری سنتی را با معماری معاصر برای بازطراحی بسیاری از سازههای قدیمی تلفیق کند و از این طریق، حس تعلق شهروندان را به محیط اطراف سکونت خود افزایش دهد که به دنبال آن، حس خمودگی ساکنان در نزدیکی پروژههای او کاهش قابلتوجهی را تجربه کرده است. در واقع، آثار فرانسیس کره ریشه در میراث فرهنگی دارد و توانسته است تشویق شهروندان را به مشارکت در طراحیهای شهری به دنبال داشته باشد و مسئولیت اجتماعی آنها را نسبت به محل سکونت خود افزایش دهد.
از مهمترین پروژههای کره با الهام از معماری عاطفی میتوان به طراحی یک مرکز درمانی در بورکینا فاسو اشاره کرد که در آن از مواد و فنون محلی برای ساختوساز بهره گرفته شده، ضمن اینکه تلفیق طبیعت با معماری در یکی از مدارس طراحیشده توسط وی نقش مهمی در رفع نیازهای دانشآموزان و افزایش نشاط آنها ایفا کرده است.
توجه به بافت، مقیاس و هندسه
بسیاری از معماران برای طراحی عاطفی سازههای شهری بر استفاده درست از مواد، بافتها، سایهها و سهبعدی بودن آنها متمرکز میشوند تا از این طریق، به ایجاد واکنشهای عاطفی میان مردم کمک کنند و حس کسالت را به حداقل برسانند. طراحی درست ایوانها و ستونهای یک سازه میتواند نقش مهمی در ایجاد یک هندسه جذاب از یک چشمانداز خیابانی برای آن ایفا کند و این در حالی است که افزودن مواد قابل لمس به جذابیت هرچه بیشتر سازه کمک زیادی میکند. رنگ، نور و سایهها از دیگر عناصری بهحساب میآید که در افزایش کیفیت یک سازه نقش مهمی ایفا میکند و میتواند به ایجاد نشاط در میان ساکنان آن و حتی عابران پیاده در حال عبور از محیط اطراف منجر شود و حس تعلق به محل سکونت را در آنها افزایش دهد.
دیوید چیپرفیلد یکی از معروفترین معمارانی است که به خوبی از مواد و بافت برای بهبود کیفیت سازهها بهره گرفته و توانسته است طراحیها خود را با تمایز، تمیزی و نظم تلفیق کند تا از این طریق بهرهگیری درست از مواد به کار برده برای احداث سازهها (شامل روی تیتانیوم خاکستری، شیشه اپالین شفاف، سنگ مرمر تراورتن محلی و انواع پنلهای شیشهای) را به تصویر بکشد. وی برای افزودن عمق و بافت سازهها، میان مواد سبک و سنگین برای استفاده در ساخت و سازها تعادل برقرار کرده و از عناصری مانند ستونها و سقفهای قفسهای بهره گرفته است.
از نمونههای شهرسازی عاطفی میتوان به مسیر ۸۰۰ متری متروکه برای تردد ترامواهای شهری در تورین ایتالیا اشاره کرد که مسئولان آن را به پارکی بسیار زیبا در میانه یک بزرگراه تبدیل کردند و علاوه بر کلاسهای ویژه برای دانشآموزان، نمایشگاههای هنری متعددی در سراسر پارک وجود دارد که فضا را به یک جاذبه بینظیر در میان شهروندان تبدیل کرده است.
بدون شک، بهرهگیری از استراتژیهای ذکرشده در کنار یکدیگر میتواند بیشترین سازگاری را میان معماری و واکنشهای عاطفی شهروندان به وجود بیاورد و از این طریق، اثرات اپیدمی کسالت را در شهرها به حداقل برساند و در نهایت، نشاط شهروندی را در سراسر جهان حاکم کند.
نظر شما