از راز کشف جسد یک زن تا قتل همسر و ۲ فرزند به خاطر بدبینی شوهر

راز کشف جسد یک زن، قتل برادر و زخمی شدن دو فرزندش، قتل همسایه از ترس طلاق همسر، قتل همسر و دو فرزند به خاطر بدبینی شوهر و بزرگترین گنج ایرانی در چمدان‌های دو مسافر پرواز خارجی را در بسته خبری حوادث ایمنا، بخوانید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، روز جمعه بیست‌وششم خردادماه، گزارشی مبنی بر کشف جسد ناشناس یک زن در یک خانه مخروبه در منطقه کوی کارگر پشت استخر پنج مهر آبادان به پلیس مخابره شد. بدین ترتیب تیمی از مأموران کلانتری ۱۳ قدس همراه مأموران دایره جنایی پلیس آگاهی آبادان برای بررسی موضوع در صحنه جرم حاضر شدند.

با توجه به فساد نعشی که در جسد زن ناشناس داشت در صحنه جرم مشخص نبود که چه مدت از زمان مرگ این زن می‌گذرد و با توجه به مرموز بودن ماجرا بازپرس پرونده دستور داد تا جسد برای بررسی علت مرگ و شناسایی هویت به پزشکی قانونی منتقل شود.

کارآگاهان در ادامه تحقیقات به سراغ پرونده‌های فقدانی رفتند و در بررسی‌های بعدی مشخص شد هیچ گزارشی مبنی بر ناپدید شدن یک زن به پلیس خوزستان گزارش نشده است. مأموران با توجه به اینکه جسد در یک خانه مخروبه بوده است احتمال می‌دهند قربانی یک زن بی‌خانه‌مان و کارتن‌خواب و به دلیل گرما فوت کرده است، اما تحقیقات در این زمینه ادامه داد.

قتل برادر و زخمی شدن ۲ فرزندش

سرهنگ مراد صارمی؛ فرمانده انتظامی اقلید، اظهار کرد: در پی یک فقره نزاع و درگیری مسلحانه منجر به قتل و مجروح شدن دو نفر دیگر در مهرماه سال گذشته در روستای شولان شهرستان اقلید، بررسی موضوع در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.

وی افزود: مأموران در بررسی‌های اولیه مطلع شدند که فردی به همراه سه فرزند خود با برادرش به همراه فرزندان او به علت داشتن اختلافات ملکی با اسلحه درگیر و در پی این درگیری یک نفر به قتل می‌رسد و دو نفر نیز مجروح می‌شود.

فرمانده انتظامی اقلید با بیان اینکه ضاربان از روستا نقل و مکان و به محل نامعلومی متواری شده بودند، ادامه داد: کارآگاهان تحقیقات خود را آغاز کردند و موفق شدند دو نفر از عاملین تیراندازی (پدر و پسر) را در بندرعباس و یاسوج شناسایی و پس از اخذ نیابت قضائی آنها را دستگیر کنند.

وی با اشاره به اینکه متهمان برای سیر مراحل قانونی روانه دادسرا شدند، خاطرنشان کرد: تلاش برای دستگیری دو نفر متواری (دو برادر) با جدیت ادامه دارد.

قتل همسایه از ترس طلاق همسر

رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال کشته شدن صاحب یک کارگاه قالب‌سازی در پاکدشت آغاز شد. مأموران وقتی به کارگاه رفتند با جسد خونین صاحب آنجا به نام مهرداد روبه‌رو شدند که شواهد نشان می‌داد با ضربه‌های جسمی سخت به سرش به قتل رسیده است.

جسد با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارگر مهرداد که پلیس را مطلع کرده بود، به مأموران گفت: صبح که به کارگاه آمدم و در را باز کردم، با صحنه وحشتناکی روبه‌رو شدم. صاحب‌کارم کشته شده و تمام دستگاه‌ها به سرقت رفته بود که بلافاصله با پلیس تماس گرفتم.

مأموران در نخستین فاز از تحقیقات به پرس‌وجو از همسایه‌ها پرداختند و دریافتند در همسایگی کارگاه مهرداد، کارگاه قالب‌سازی دیگری بود که صاحب آن از چند روز قبل قصد داشت دستگاه‌های قالب‌سازی‌اش را بفروشد. مأموران به بازجویی از صاحب کارگاه به نام داوود پرداختند و تناقض‌گویی‌های وی شک پلیس را دو چندان کرد.

به این ترتیب داوود بازداشت شد و پرده از قتل مرد همسایه برداشت. وی گفت: من و دایی‌ام یک کارگاه قالب‌سازی داریم و در آن کار می‌کنیم. ما از سال‌ها قبل با مهرداد همسایه بودیم. مدتی بود من مشکل مالی پیدا کرده بودم و با همسرم مشکل داشتم. به همین خاطر تصمیم گرفته بودم یکی از دستگاه‌های کارگاهم را بفروشم.

چند روز پیش وقتی با مهرداد در این خصوص صحبت کردم، او هم گفت قصد دارد چندین دستگاه قالب‌سازی را بفروشد. آنجا فکر شیطانی به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم دستگاه‌های قالب‌سازی کارگاه مهرداد را بدزدم و آنها را هم بفروشم اما دستگاه‌ها سنگین بودند و باید برای حمل آنها از جرثقیل استفاده می‌کردم.

من در فرصتی مناسب قرص خواب به مهرداد دادم تا بخوابد. وقتی او در کارگاهش به خواب عمیق رفته بود دو مالخر را به کارگاه آوردم و شبانه با جرثقیل دستگاه کارگاه خودم و چند دستگاه از کارگاه مهرداد را به مالخرها فروختم. چند ساعت از این ماجرا گذشته بود که مهرداد از خواب بیدار شد و متوجه ماجرا شد. او به کارگاهم آمد و داد و بیداد راه انداخت و می‌خواست پلیس را خبر کند که با او درگیر شدم و چند ضربه به سرش زدم.

به دنبال اعتراف‌های این مرد، وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص را مطرح کردند، سپس داوود در جایگاه متهم ایستاد و اتهام قتل عمدی را نپذیرفت.

وی گفت: من نمی‌خواستم مهرداد را بکشم. او می‌خواست به پلیس زنگ بزند. به همین خاطر فقط می‌خواستم مانع تماس او شوم. چوبی را که روی زمین افتاده بود، برداشتم و می‌خواستم به کمر او ضربه بزنم تا روی زمین بیفتد و دیگر نتواند پلیس را باخبر کند اما او برگشت و ضربه ناخواسته به سرش برخورد کرد و موجب شکستگی جمجمه‌اش شد.

اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام و حالا پشیمان هستم. من مشکلات مالی داشتم به همین خاطر وقتی از مهرداد شنیدم او هم می‌خواهد دستگاه‌های گران‌قیمت کارگاهش را بفروشد، تصمیم گرفتم دستگاه‌های کارگاه او را سرقت کنم و بفروشم اما فکر نمی‌کردم کار به قتل کشیده شود.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، وی را به قصاص و پنج سال زندان به خاطر سرقت محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات عالیرتبه حکم قصاص داوود را تأیید کردند اما اعلام کردند مجازات پنج سال حبس برای اتهام سرقت وی کم است و لازم است به همین خاطر وی بار دیگر محاکمه شود.

به این ترتیب و در حالی که حکم قصاص وی قطعی شده بود، داوود بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام سرقت اموال قربانی از خود دفاع کرد. در ابتدای جلسه اولیای‌دم که در دادگاه حضور داشتند، به سمت متهم حمله‌ور شدند اما این درگیری با حضور مأموران حفاظت پایان یافت.

سپس دو پسر و یک دختر قربانی در جایگاه اولیای‌دم ایستادند و برای داوود اشد مجازات خواستند. دختر قربانی در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: این مرد بی‌رحمانه پدر ما را کشت و ما فقط در صورتی که اعدام شود، آرام می‌شویم. ما حاضر به گذشت نیستیم و برایش قصاص می‌خواهیم. برای سرقت نیز باید به اشد مجازات محکوم شود.

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: باور کنید قصدم کشتن مهرداد نبود. من و او با هم دوست بودیم. چون وضع مالی‌ام بد شده بود و همسرم به من فشار می‌آورد و می‌گفت قصد جدایی دارد، تصمیم گرفتم بخشی از وسایل کارگاه را بفروشم تا زندگی‌ام را سر و سامان دهم اما وقتی با مهرداد صحبت کردم و او هم گفت قصد فروش بعضی از دستگاه‌ها را دارد، فکر سرقت وسایل کارگاه او به ذهنم رسید.

پیش خودم می‌گفتم داوود وضع مالی خوبی دارد و اگر بخشی از وسایل کارگاهش را سرقت کنم، می‌تواند دوباره آنها را بخرد اما من با فروش وسایل می‌توانم زندگی‌ام را عوض کنم. همسرم از جدایی منصرف می‌شود و مشکلات مالی‌ام هم حل می‌شود. به همین خاطر چنین تصمیم اشتباهی گرفتم.

باور کنید وقتی مهرداد به هوش آمد و با هم درگیر شدیم من از ترسم با چوب به سر او ضربه زدم که بلافاصله پشیمان شدم اما دیگر کاری از من ساخته نبود. فکر نمی‌کردم ماجرای سرقت وسایل کارگاه همسایه به قتل ختم شود. من تصمیم داشتم بدون اینکه آسیبی به مهرداد برسد و در حالی که در خواب عمیق است وسایل کارگاهش را بفروشم اما از شانس بدم مهرداد به هوش آمد و متوجه ماجرا شد. من شرمنده اولیای‌دم هستم و حرفی برای دفاع از خودم ندارم. من به آنها حق می‌دهم از من ناراحت باشند.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

قتل همسر و ۲ فرزند به خاطر بدبینی شوهر

رسیدگی به این پرونده از ظهر بیست‌وهشتم خرداد امسال و از زمانی کلید خورد که همسایه‌ها به کلانتری محل اطلاع دادند یک زن و دو فرزندش به طرز مرموزی کشته شده‌اند. وقتی گشت پلیس به محل جنایت که در یکی از خانه‌های واقع در صبا شهر شهریار بود رسیدند با سه قربانی غرق در خون به نام‌های فاطمه ۲۶ ساله، اسماعیل سه و نیم ساله و ادریس دو و نیم ساله روبه‌رو شدند.

به دستور بازپرس کشیک قتل، اجساد به پزشکی قانونی منتقل شدند. رازگشایی این پرونده در حالی در دستور کارآگاهان جنایی قرار گرفت که با معمای پیچیده‌ای روبه‌رو شده بودند. تحقیقات اولیه از همسایه‌ها نشان می‌داد شب قبل از جنایت زن و شوهر همسایه درگیری ومشاوره لفظی داشتند که صدای این بگو مگوها به خانه همسایه‌ها رفته بود.

ظهر روز بعد زن همسایه که نگران فاطمه بود به سراغ وی می‌رود اما کسی در را باز نمی‌کند. او با کمک همسایه‌های دیگر قفل در را شکسته و وارد خانه می‌شوند که با صحنه دلخراش حمام خون روبه‌رو می‌شوند. درحالی که همسایه‌ها وحشت زده شده و در حال تماس با پلیس بودند، صدای نوزاد از آشپزخانه شنیده می‌شود.

وقتی زن همسایه به آنجا می‌رود و در اجاق گاز را باز می‌کند با دختر کوچولوی خانواده به نام حورا روبه‌رو می‌شود. این دخترک که به نظر می‌رسد مادر در آخرین لحظات او را در اجاق گاز پنهان کرده باشد، تنها بازمانده این جنایت دهشتناک محسوب می‌شود.

کارآگاهان در تحقیقات بعدی و فرضیه‌های جنایی توانستند عامل جنایت را که همسر مقتول بود را ردیابی کنند. این در حالی بود که هیچ رد از متهم وجود نداشت، او کارگر یک ساختمان بود و هیچ فامیلی هم در ایران نداشت. سرانجام بعد از ۲۴ ساعت از وقوع جنایت مخفیگاه متهم در شهریار با تلاش مأموران آگاهی شناسایی و دستگیر شد.

بزرگترین گنج ایرانی در چمدان‌های ۲ مسافر پرواز خارجی

سردار رضا بنی‌اسدی‌فر؛ رئیس پلیس پیشگیری فراجا، اظهار کرد: مأموران پلیس در پلیس فرودگاه امام خمینی (ره) حین کنترل مسافران به محتویات بار همراه دو نفر از مسافران خروجی به مقصد یکی از کشورهای عربی در ارتباط با قاچاق کالا و ارز مشکوک می‌شوند.

وی با اشاره به اشراف بالای اطلاعاتی مأموران پلیس فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، افزود: با حضور همکاران متخصص در زمینه قاچاق و بازرسی دقیق بار آن‌ها، ۳۶۸۰ قطعه اشیا تاریخی که به‌صورت بسیار ماهرانه در داخل چمدان جاسازی شده بود، کشف و ضبط شد.

رئیس پلیس پیشگیری فراجا با اشاره به اینکه قاچاقچیان، اشیا گرانبها و تاریخی را برای فروش به کشورهای خارجی انتقال می‌دهند، ادامه داد: برابر نظر کارشناسان میراث فرهنگی، قدمت اشیا کشف شده متعلق به دوره‌های عباسی، ساسانی، یونانی، اسلامی، اشکانی، هخامنشی، هزاره اول و الیمایی است.

وی تصریح کرد: بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، این اولین و بزرگترین باند قاچاق عتیقه به صورت سازمان‌یافته و بین‌المللی است که توسط پلیس فرودگاه کشف شده و پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی است. سربازان گمنام امام زمان (عج) در فراجا نیز به صورت شبانه روزی در حال بررسی زوایای پنهان عملکرد این باند سازمان‌یافته هستند و وزارت میراث فرهنگی نیز بعد از اطلاع از موضوع به عنوان شاکی اقدام به طرح شکایت در این خصوص کرده است.

کد خبر 668420

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.