به گزارش خبرنگار ایمنا، این روزها که تجمل و تشریفات جای سادگی را گرفته و کمتر کسی به دنبال برگزاری بیآلایش مراسم ازدواج است تا مبادا از دیگران بر سر چشم و هم چشمی جا بمانند و عدهای هم به دلیل نگرانی بابت مشکلات اقتصادی ازدواج را به تعویق میاندازند، انتخاب برخی جوانان برای آغاز زندگی در وادی دیگری رقم میخورد و به دور از رسم و رسومهای دستوپاگیر زندگی خود را آغاز میکنند و به انتخابشان اعتماد دارند و مهمترین اصل را در زندگی مشترک، یک همسر و همراه مناسب میدانند، نه تجملات و حاشیههای ابتدای زندگی. اینچنین است که پیوندشان مطلع عشق میشود و برکت را مهمان زندگی خود میکنند.
اگرچه شاید بیشتر سختگیری در فرایند ازدواج از مهریه گرفته تا اجرای رسم و رسوم مختلف برای هر مناسبت و برگزاری مراسمهای سنگین، از سوی خانوادهها باشد، اما باز هم هستند خانوادههایی که خوشبختی و خیر فرزندشان از همه چیز برایشان مهمتر است، کم نشنیدیم از دختر و پسرهایی که فرهنگهای غلط را کنار زدند و از تصمیم و انتخاب خود راضی هستند، حالا هم چند روزی است که بحث ازدواج دو پزشک و مهریه جالبی که برگزیدهاند، داغ شده است.
ماجرا از کجا شروع شد؟
دفعه اول که با عروس خانم برای هماهنگی زمان مصاحبه تماس میگیریم، میگوید من اصلاً نمیخواستم این مسئله اینقدر رسانهای شود و خودنمایی کرده باشم، تصورش را هم نمیکردم که اینطور به گوش همه برسد. روز مراسم نامزدی وقتی مهریه مشخص شد، میزان و نوع مهریه برای فامیل و آشنایان ما جالب بود و از روی قباله عکس گرفتند و بعد این خبر و تصویر قباله همه جا پخش شد.
از او میخواهم خودش را معرفی کند و اینطور میگوید: من ریحانه آل رسول، متولد شهرکرد و سال ۱۳۷۳ هستم و همسرم هم بهزاد رئیسی متولد شهر لردگان و سال ۱۳۶۹ است.
من و همسرم هفت سال دوره پزشکی عمومی را در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد تحصیل کردیم، اما من در حال حاضر برای دوره تخصص به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان آمدهام و سال دو رشته پوست هستم، همسرم هم آزمون تخصص داده است و منتظر اعلام نتایج هستیم.
وصف کارهای خیر و پنهانی همسرم را شنیده بودم
این تازه عروس درباره نحوه آشنایی با همسرش، ادامه میدهد: آشنایی ما خیلی معمولی و سنتی بود، اگرچه قبل از اینکه با همسرم آشنا بشوم به این دلیل که در یک دانشگاه تحصیل میکردیم، همیشه از دور و نزدیک و از زبان همدانشگاهیها میشنیدم که کار خیر انجام میدهد و با همان حقوق اندک دانشجوییاش هم دست خیر دارد، اما او را از نزدیک نمیشناختم.
آلرسول از ریشهها و دلایل گرفتن این تصمیم مهم، میگوید: من خودم هم از کودکی دوست داشتم اگر میتوانم به یاری افرادی بروم که در زندگی خود نیاز به کمک دارند و تأثیر کوچکی در زندگی آنها داشته باشم و اکنون که همسرم هم این تفکر را دارد بسیار خوشحالم که میتوانم در کنار او به دیگران کمک کنم.
این بانوی جوان درباره معیارهایی که برای انتخاب همسرش داشته است، توضیح میدهد: مهمترین معیاری که داشتم، بحث اخلاق و ثبات شخصیتی بود که علاوه بر اینکه دیگران ایشان را تأیید میکردند که هر دو ویژگی را در همسرم دیدم.
به انتخابم مطمئنتر شدم
او ادامه میدهد: بعد از آنکه وارد مراحل ازدواج با همسرم شدم، متوجه شدم که او هم این اخلاق و تفکرات را دارد و با آن پیشینه قبلی هم که از او داشتم، به انتخابم مطمئنتر شدم، اگرچه همسرم هم میگفت من کارهایم را مخفیانه انجام میدادم و نمیدانم چطور به گوش شما رسیده است.
این پزشک جوان اضافه میکند: پس از آنکه متوجه شدم همسرم هم با من هممسیر و همفکر است، گفتیم چه کاری بهتر از اینکه زندگی مشترک را با کار خیر آغاز کنیم تا خداوند به ما توفیق بدهد در ادامه زندگی هم به حرکت در این مسیر بپردازیم و دستگیر و مرهمی بر غم و مشکلات دیگران باشیم.
او ادامه میدهد: فکر اینکه چنین مهریهای را داشته باشیم به ذهن من رسید، با همسرم مطرح کردم و او هم از این موضوع استقبال و حمایت کرد، به خانوادهها هم که گفتیم، آنها هم بسیار استقبال کردند.
پس رسم و رسوم چه میشود؟!
از این تازهعروس درباره واکنش اطرافیان نسبت به مهریه خاصشان میپرسم و او اینطور توضیح میدهد: بیشتر واکنشها نسبت به این موضوع مثبت بود و دوستان و آشنایان خوششان آمده بود و تعجب کرده بودند که چنین مهریهای انتخاب کردهایم، البته واکنشهایی هم بود که بگویند پس رسم و رسوم چه میشود، اما در آشنایان دورتر این واکنشها را داشتند و بعد متوجه شدند که نیت ما چه بوده است و پشتوانهای که من میخواهم در زندگی داشته باشم، دعای خیر و نگاه خداوند است، نه مهریه سنگین.
این بانوی جوان میگوید: در واقع نمیخواستیم داستانمان رسانهای شود و فکرش را هم نمیکردیم که چنین اتفاقی رخ دهد، در حال حاضر هم که این طور شده ته دلمان ناراحت شدیم که خودنمایی به حساب نیاید و از طرف دیگر هم خوشحالیم اگر برای فرهنگسازی قدمی برداشتهایم.
آل رسول ادامه میدهد: انتظار این حجم از واکنش را نداشتیم و هنوز خودمان متوجه نشدیم که چرا و چطور شد که این خبر در میان مردم اینقدر دست به دست شد و در رسانهها بازتاب داشت.
وقت خود را صرف تجمل نمیکنیم
از او میپرسم که مراسم ازدواجی که در پیش دارید به چه شکل خواهد بود و آیا برای آن هم برنامه ویژهای دارید، که در پاسخ میگوید: به دلیل مشغلههایی که داشتیم و امتحانی هم که در پیش دارم، مراسم سادهای برای ازدواج در نظر داریم و البته که اهل تجمل و چشموهمچشمی و جشن آنچنانی نیستیم و با رضایت و همراهی خانواده هر دو طرف ترجیح دادیم، مراسم سادهای داشته باشیم. حتی دغدغه و مشغلهای هم که هر دو نفر داریم به ما اجازه نمیدهد وقت خودمان را صرف تجمل کنیم.
این تازه عروس حالا به جوانانی که مثل خودش و همسرش قصد آغاز زندگی مشترک دارند، تأکید میکند: زندگی همیشه یک جور نیست و پستی و بلندی و سختی و آسانی دارد، اگر شرایط برای ازدواج سخت است، خود جوانان میتوانند شرایط را برای خودشان سختتر نکنند و هر دو طرف کوتاه بیایند و زندگی مشترکشان را آغاز کنند.
او اضافه میکند: وقتی دو فرد صالح و هممسیر یکدیگر را پیدا میکنند، نباید به دلیل سختگیریها و مشکلات مالی ازدواج را به تعویق بیاندازند. مناسبتها، خانه و ماشین و… در زندگی میآید و میرود، اما آنچه که مهم است این است که شاید دیگر آن فرد خوب و صالح برای زندگی مشترک پیدا نشود. اگر شرایط سخت است، خودمان آن را سختتر نکنیم.
گزارش از الهام قلیلی، خبرنگار سرویس اجتماعی خبرگزاری ایمنا
نظر شما