به گزارش خبرنگار ایمنا، در سایه توسعه صنایعدستی علاوه بر فراهم شدن زمینه همگرایی اقتصادی و فرهنگی با کمترین سرمایه و بدون آلودگیهای زیستمحیطی برای اقشار مختلف جامعه بهویژه زنان درآمدزایی میشود.
کارشناسان افزایش درآمد، ماندگاری اهالی در مناطق روستایی، کاهش حاشیهنشینی و آسیبهای اجتماعی آن در مناطق شهری را از دیگر کارکردهای صنایعدستی میدانند.
با نگاهی گذرا به دست ساختههای سرپنجه هنرمندان هر دیارمی توان باروحیه و آداب رسوم جوامع مختلف آشنا شد. متخصصان حوزه فرهنگ میگویند: بهرغم اینکه صنایعدستی فرصتهای اقتصادی مناسبی را برای کشورها فراهم میکند اما نمیتوان تنها به بُعد اقتصادی آن توجه داشت زیرا همراه با دادوستد این کالاها، ویژگیهای فرهنگی نیز مبادله میشود.
به دلیل ابعاد مختلف اهمیت این حوزه پس از جنگ جهانی دوم با تشکیل سازمان ملل متحد، حفظ و نگهداری از میراثهای فرهنگی بر عهده سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) قرار گرفت.
اهمیت این موضوع سبب شد تا دهم ژوئن ۱۹۶۴ میلادی، نخستین کنگره جهانی صنایعدستی در نیویورک با حضور مسئولان اجرایی، استادان دانشگاه، هنرمندان و صنعت گران بیش از ۴۰ کشور جهان تشکیل و «شورای جهانی صنایعدستی» بهعنوان نهاد وابسته به یونسکو به تصویب برسد.
تاریخچه هنرهای دستی به هشت هزار سال قبل یعنی دوره نوسنگی که بشر به ساخت اشکال مختلف با سنگ و چوب میپرداخت مربوط میشود. اما در کشور ایران باوجود تاریخچه چندین هزارساله شناسایی نشدن بازارهای مطلوب فروش، کمبود زیرساختهای عرضه، سامان نیافتن تشکلها و سازمانهای صنفی، صنایعدستی نتوانسته جایگاه واقعی خود را در اقتصاد کشور به دست آورد و مهمتر از همه هنوز چارچوب فکری قالب در این حوزه مشخص نیست از اینرو خبرگزاری ایمنا با مهدی حجت، رئیس مؤسسه ایکوموس ایران گفتوگویی را در این خصوص انجام داده است که در زیر از نظر میگذارنید.
ایمنا: چرا هنوز باوجود فرهنگ غنی در حوزه صنایعدستی؛ کارکرد این حوزه برای ما مشخص نیست که باید به آن بهعنوان هنر یا صنعت نگاه شود؟
رئیس مؤسسه ایکوموس ایران: این حوزه در همه زمینهها نیازمند تأمل زیادی است چراکه نخستین نکته قابل تأمل که باید به وضوح روشن شود این است که آیا درباره هنرهای دستی صحبت میکنیم یا در مورد صنایعدستی؛ اگر بگویم درخصوص صنایعدستی سخن میگویم باید ببینیم که دیدگاه سیاستگذاران کدام رویکرد است. اگر اهداف اصلی این صنعت ایجاد اشتغال باشد، آیا تنها هدف آن معطوف به ارائه خدمات عرضه و فروش کالا است؟ یا اشتغال تولید مدنظر است؟ یعنی در پی تولیدات کالاهای متنوع، تنوع طلب و سرگرمکننده برای عدهای مانند توریستها که محصولات متفاوت را میپسندند. بنابراین تعیین مقصود از رشد تولید در صنایعدستی و دیگر محصولات که نمونههای زیادی از آنها در بازار و مغازهها وجود دارد نباید تنها به دلیل تفاوت و تنوع آنها باشد.
اگر اهداف ما تولیدات است باید به فلسفه اصلی صنایعدستی بازگردیم یعنی از ابتدا این صنعت چه بوده است. اگر اهداف ما تولیدات است باید به فلسفه اصلی صنایعدستی بازگردیم یعنی از ابتدا این صنعت چه بوده است. در مجموع صنعت از دو شاخه کارخانهای و دستی تشکیل شده؛ بنابراین با توجه به معروفترین صنایع اعم از سفال، فرش و پاپوش و دیگر صنایع از دوران کهن در زندگی ما وجود داشته است مانند صنعت سفال از پنج تا شش هزار سال پیش تاکنون با بهرهمندی از مواد اولیه اطراف زندگی انسانها بهویژه آب، خاک و آتش در دسترس و رفع نیازهای روزانه با ساخت کاسه، کوزه و مجسمه مورد استفاده قرار میگرفته است. آیا از منسوجات همانند فرش محصولات جاجیم، گلیم و تنپوش اسب بافته میشد همچنین پاپوش که از آنها گیوه درست میکردند.
اهداف ما از این مثالها برای است که اصولاً تعریف صنایعدستی یعنی؛ در گذشته برای هر گروهی، روستایی و شهری البته در روستاها بیشتر از شهرها با استفاده از اشیا و امکانات اطراف زندگی خودشان اجسامی که بتواند نیازهای آنها را برطرف کند را میساختند. مثلاً منطقهای نی، خاک، چوب و شیشه داشته و براساس آن نیاز روزانه را رفع میکردند که در این میان در تهیه محصولات به بهترین شکل به جنبه زیبایی هم توجه ویژهای داشتند. لذا این زیباییها و تواناییها طبیعتاً مورد بهرهمندی بیشتر مصرفکنندگان هم قرار میگرفته است.
اگر دیدگاه و تعاریف ما از صنایعدستی به موضوعات گفته شده باشد ناخودآگاه امروزه هم توجه ما به سمت وسایل دور ریز و بلااستفاده اطراف منطقه زندگیمان معطوف خواهد شد و این معنای حقیقی صنعت دستی است.
درواقع صنعت دستی یعنی بدون مراجعه به کارخانهها با بهرهمندی از مواد اولیه هر محیط و منطقهای مانند پشم، نخ، رنگ و غیره بتوانیم کارهای زیبا و مورد استفاده روی آنها انجام دهیم. اگر به تاریخچه صنایعدستی توجه کنیم، میبینیم که صنایعدستی خوزستان با دیگر شهرها همچون اصفهان به دلیل وجود مواد آن مناطق با هم بسیار متفاوت هستند. لذا با چنین دیدگاه و نگاهی به هیچوجه "بهروزآوری صنایعدستی معنایش این نمیشود.
اگر در دورانی با استفاده از استخوان شتر، چوب و مس هنر خاتمکاری را تولید میکردیم چنانچه امروز این هنر را با همان مواد اولیه برای تهیه مثلاً جعبه قلم و ظروف بهرهمند شویم نباید انتظار مصرفکننده هم داشته باشیم. البته توریستها با گردش در داخل به دلیل نداشتن اطلاعات فقط از جهت زیبایی کالایی را خریداری میکنند اما هنگام مراجعه به کشورش ما از چگونگی مصرف آن کالا در محیط زندگیاش اطلاع نداریم اما در اطراف و روستاهای ما که امکان بازیافت مواد وجود دارد باید صنایعدستی به سمت تولید آنها حرکت کند. این مباحث گمشدهای در صنایعدستی است. لذا اگر در بروز رسانی صنایعدستی تنها به موارد موجود در تاریخ و گذشته توجه کرده و همانند آنها درست تولیدات داشته باشیم به بازاری ناکارآمد تبدیل خواهیم شد اما چنانچه به تبدیل مواد اطراف و دورریز مناطق و محیطهای زندگی خودمان رغبت نشان دهیم طبیعتاً میتوانیم در صنایعدستی بهروزآوری کنیم.
اگر اهداف فقط ایجاد اشتغال آن هم خدماتی باشد و تنها کالایی را برای توریستهای داخلی و خارجی تولید کنیم و از سوی دیگر فرد خریدار هم جنبه زیبایی آن را برای دکور منزل یا بقچه خریداری کند به دلیل نبود استفاده نمیتواند اثر اساسی صنایعدستی را جلوه دهد چرا که آن اندازه که در گذشته مورد بهرهبرداری بوده امروزه آنچنان کارایی ندارد.
از سودی دیگر همه هنرمندان صنایعدستی ضمن حمایت باید به نحوی کارهای بیمه آنها اصلاح شود، دو روز پیش که روز فرش نامگذاری شده تقریباً همه افرادی که کار بسیار مهم صنعت دستی فرش را برعهده دارند از نبود صرفه اقتصادی آن نگران هستند لذا بررسی دلایل چرایی این رخداد و توجه جدی به این صنعت امر ضروری است.
در این مسیر ضمن تفکیک شاخه تولید و هنری از صنعتی باید برای هرکدام برنامههای ویژهای نیز تدوین شود و این مباحثی است که در برخورد با صنایعدستی با آن مواجه هستیم. ب ه نظرم اگر تنها صنایعدستی امروزه در کشور را قبول داشته باشیم راه به جایی نخواهیم برد اما چنانچه در تقویت این صنعت گام برداریم و بگویم که صنایعدستی و اهداف اساسی چیست؟ تا چه اندازه جنبه تولید و یا جنبه عرضه در بازار مهم است؟ تعداد کارگاهها و فروشگاه به چه میزان باشد؟ یعنی درصدد هستیم که با تقویت، راهاندازی کارگاه صنایعدستی و ایجاد شغل هم کالاهایی را هم عرضه کنیم باید این اجناس همانند ورق طلا در مغازه فروش برود. لذا سیاستگذاری در این حیطه امری ضروری است.
امروزه این دیدگاه وجود ندارد و بسیاری از هنرمندان در همه حوزهها، کارهای گذشته را ادامه میدهند و در حیطه بهروزآوری هم تنها جنبههای زیباشناسی آن مورد توجه است برای نمونه وقتی به شهرها، روستا و استانها سفر میکنید هر منطقهای ضمن عرضه صنایعدستی منطقه خود، انتظار استقبال و فروش هم دارند؛ توجه به جنبه هنری این صنایع بسیار خوب است اما کاریی آنها در شرایط فعلی تقلیل یافته است بنابراین صنایعدستی آن میزان که باید توسعه داشته باشد، رشد نکرده است.
ایمنا: به چه علت تاکنون بهروزآوری در این حوزه صورت نگرفته و چه اقداماتی در این راستا نیاز است؟ آیا بهروزآوری سبب نمیشود که صنایع دستی سنتی منسوخ شوند؟
رئیس مؤسسه ایکوموس ایران: این نکته بسیار مهمی است؛ هر کدام از صنایعدستی زمانی که به مرز کار هنری میرسد باید رفتاری به نحوی نگهداری یک شاخه هنری باشد با عرضه و تقاضای معمولی پاسخگو نیست و دچار یک نوع سردرگمی هستیم. برای مثال هنرمند خاتمکاری که همیشه جعبه و قاب میسازد با توجه به جنبه هنری آن باید کالاهای بسیاری را برای فروش سریع بسازد اما از سوی دیگر هم با ظرافت و دقت و بهرهمندی مواد اولیه مناسب و قیمت؛ یک قاب و جعبه بسازد جوابگو نخواهد بود بلکه باید علاوه بر جنبه هنری، جنبه کاربردی هم داشته باشد.
اما در خصوص این موضوع تأمل نکردهایم. لذا همه مباحث صنایعدستی، گردشگری و میراث فرهنگی نیازمند تحولات عمیق درونی دارد لذا همه مباحث صنایعدستی، گردشگری و میراث فرهنگی نیاز به تحولات عمیق درونی دارد.. برای نمونه هنگامی که گردشگران داخلی ما به شهرها و روستاها سفر میکنند علاوه بر تفریح باید با اطلاعاتی هم در زمینه میراث چند هزارساله کشور و آن خطه به دست بیاورند چرا که گذشتگان ما دستاوردهای فرهنگی و ارزشهای هویتی بسیاری را برای ما به یادگار گذاشتند. فردی که برای گردش و تفریح به یک خانه بومگردی میرود و آش دوغ هم میل میکند تنها به همین اندازه از میراث و صنایعدستی آن منطقه اطلاعات کسب خواهد کرد زیرا نتوانستیم در گردشگری ارزشهایی که باید توسط راهنمایان تورها به مخاطبان منتقل شود تا هنگام بازگشت ارزش افزوده فرهنگی برای آنها غیر از تفریح، رشد یابد را مورد توجه و توسعه قرار دهیم.
در حوزه میراث فرهنگی، فکر میکنیم که تنها باید با ثبت آثار تا جای ممکن از آنها مراقبت و نگهداری کنیم در حالی که این موضوع اشتباه است زیرا اگر ارزشهای یک اثر را کامل و شفاف به مردم توضیح دهیم به هیچوجه این میزان گرفتاری که وزارتخانه برای سرمایهگذاری بر این مباحث دارد نه تنها افزایش پیدا نمیکند بلکه بسیار تخفیف هم پیدا میکند. زیرا هموطنان مانند فرزندان خود از این موضوعات مدافع خواهند کرد.
به نظرتان آیا در حال حاضر دولت در حوزه بهداشت و آموزش و پرورش سرمایهگذاری کلان نمیکند؟، در حقیقت میراث فرهنگی در کشور ازنظر آورده ملی و فرهنگی از این حوزههای مورد توجه دولتها ارزش کمتری ندارد اما وقتی خیرین مدرسهساز و بهداشت با آگاهی و اطلاع از ارزش این کارها، سرمایهگذاری میکنند باید ارزشهای میراث فرهنگی هم ابتدا کامل توضیح داده شود تا فهم عمومی نسبت به آن نیز ارتقا پیدا کند و در مراحل بعدی خود مردم کارها را برعهده بگیرند. برای مثال فردی که برای ساخت ساختمان چندین طبقه بر زیر خانه اجدادی و تاریخی خودش آب رها میکند، بنابراین ارزش این اثر را نمیداند. در حقیقت باید ارزش میراث فرهنگی، نقش و اهمیت آن در زندگی امروز و فردا به مخاطبان عرضه شود. امروزه میراث فرهنگی وسیله تفریح و گردشگری شده که تنها با گردش در حیطه و منطقهای به شهر خود بازگردیم و صنایعدستی هم در طول زمانهای گذشته تا حدودی انجام شده است و اکنون همانند پیرمرد و پیرزنی دست به عصا، ویلچر و واکر درصدد هستیم که صنایعدستی را به جلو سوق دهیم. در حالی که این موضوع امکان دوباره بازآفرینی، سیاستگذاری و رشد کند.
حال سوال این است که چرا این موضوع محقق نمیشود؟ باید بگویم که این حوزه به فعالیت و اقدامات بلندمدت نیازمند است افرادی که در این بخش مسولیتهایی برعهده دارند باید با سرمایهگذاریها بلندمدت ۱۰ تا ۱۵ ساله، نتایج آن را بتوانند کسب کنند. بنابراین مسئولان و دولتها به دلیل فعالیت چهارساله طبیعتاً احساس میکنند اگر این بیل را تا عمق زیادی زیرخاک ببرند، عمرشان کفاف نتایج را به آنها نخواهد داد و به نحوی با موضوعات کنار میآیند. یا مثلاً در مدت خدمت با مرمت چند ساختمان، میراث فرهنگی را حفاظت کردیم. یا با تشکیل چندین تور گردشگری، توریست راهاندازی شده است. یا بیمههای هنرمندان صنایعدستی در شرایط خوب اصلاح شده و آنها میتوانند برای مدتی آسوده نفس بکشند، درواقع این کارها مواجه شدند با چنین حوزهای نیست.
البته با صدای بلند میگویم که نگاه بازآفرینی نسبت به این سه موضوع که مسؤلیت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی است بسیار برنامهریزی و سیاستگذاری عمیق و بلند مدت ۱۵ تا ۲۵ ساله نیاز دارد زیرا با اجرای این برنامهها، مردم ارزش میراث فرهنگی را داشته و ضمن مراقبت و نگهداری از این ارزشها، صنایعدستی با تولیدات فاخر سرپا شده و بازار عرضه و تقاضا هم رونق خواهد گرفت. اما در همه زمینهها این مشکل وجود دارد زیرا دولتها معمولاً هر چهار سال و نهایتاً هست سال تغییر میکنند و این تغییرات برای کارهای بنیادین میراث فرهنگی جوابگو نیست.
ایمنا: چه راهکاری را برای برون رفت از وضعیت موجود حوزه صنایع دستی پیشنهاد میدهید؟
رئیس مؤسسه ایکوموس ایران: معتقدم اقدامات اساسی و مهمی میتوانیم برای این سه حوزه بهویژه صنایعدستی انجام دهیم. تعیین یک سهم مناسب برای این حوزه است و از سوی دیگر طی سیاستگذاری بلندمدت توسط مسؤولان شورای عالی میراث فرهنگی، وزارت میراث و واحدهای آنها در استانها هرکدام به سهم خودشان با تفکر و اندیشه برنامههایی را ارائه دهند تا ثمرات آن پس از دو دهه حاصل شود. اما موضوع مهم این است که این هواپیمایی در حال حرکت را باید تعمیر کرد زیرا نه میتوانیم آن را از حرکت بازداریم و نه همین مسیر فعلی را ادامه دهیم چرا که سقوط خواهد کرد.
در حال حاضر این موضوع برایمان قابل قبول است که کارهای روزمره و روزانه بسیار ضمن احاطه میراث فرهنگی، انرژی زیادی هم از آنها سلب میکند اما باید در وزارتخانه و همه حوزههای دارای مسؤلیت در هیأت دولت باید تفکیک وظایف شود که میزان وقت برای مسائل جاری و فعالیتهای بلند مدت این حوزهها چقدر باشد تا آرامآرام مباحث روزانه کاهش و نتایج بیشتری حاصل شود لذا با این روند پس از مدتی قطار بهطور اتوماتیک روی ریل حرکت خواهد کرد.
ایمنا: حرف آخر؟
رئیس مؤسسه ایکوموس ایران: آرزو میکنم با گشایشهایی که در آیندههای نزدیک در کشورمان اتفاق میافتد شرایط فعلی هنرمندان در حوزه صنایعدستی بهتر شود و امید است که سیاستگذاران بدانند که این حوزه نیازمند بازنگری و تجدیدنظر جدی است. در غیر این صورت همانطور که امروز میزان صادرات فرش کشور به یک بیستم کاهش یافته است و چنین امری برای ما به هیچوجه خوشایند نیست. اطلاع دارید که طی سالهای متوالی صنایعدستی ایران در جهان حرف نخست را داشت البته در برخی زمانها صنایع کشور چنین هم مطرح بوده است اما با توجه به صنایعدستی ارزشمند و موقعیت تنوع جغرافیایی و گذشته کهن و عمق تاریخی، صنایعدستی کشور ما باید در دنیا بدرخشد. چنین مسئلهای را باید هنرمندان مدنظر قرار دهند و براساس آیات قرآن کریم بدانند که پس از هر گرفتاریهایی، گشودگی پیدا خواهد شد. بنابراین آینده روشن در انتظار است.
نظر شما