شیر غرّان روز و رهبان شب

همیشه شناخت شخصیت فردی مانند «سید روح‌الله» برایم جذابیت داشت؛ از همان روزهای بچگی که تصویر او در کنار تصویر «آقا» بر دیوار خانه‌مان جا خوش کرده بود، آن اخم و صلابت برایم عجیب بود اما از همان روزها از خاطراتش نیز زیاد شنیده بودم، این روزها تمام فکر و ذکرم «او» شده است.

به گزارش ایمنا، همیشه شناخت شخصیت فردی مانند «سید روح‌الله» برایم جذابیت داشت؛ از همان روزهای بچگی که تصویر او در کنار تصویر «آقا» بر دیوار خانه‌مان جا خوش کرده بود، آن اخم و صلابت برایم عجیب بود اما از همان روزها از خاطراتش نیز زیاد شنیده بودم، از مردم‌داری و کودک‌دوستی گرفته تا توجهش به اقشار مختلف مردم و همیشه از همان روزها برایم سوال بود که چطور این خاطرات شیرین با آن صلابت در یک نفر قابل جمع شدن است؟

این روزها تمام فکر و ذکرم «او» شده است؛ هرکجا که می‌روم کتاب به‌دست می‌گیرم و کوچک‌ترین زمان خالی که پیدا می‌کنم، درباره «او» جست‌وجو می‌کنم و در میان همین جست‌وجوهای کوتاه و چند دقیقه‌ای، شخصیتش برایم از سمتی مبهم‌تر و از سمتی جالب‌تر می‌شود.

هیچکس جرأت نمی‌کرد در برابر امام (ره) غیبت کند

‏روز قبل و در میان همین گشت و گذارها با صفحاتی از کتاب خاطرات آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی روبرو شدم که جلوه‌ای جدید و ناشناخته از شخصیت سید روح‌الله، یعنی مصداقی از همان اخم‌ها و صلابت‌ها را برایم روشن کرد، اینگونه آمده است: حضرت امام (ره) خمینی (ره) به گفته تمام دوستان و‏‎ ‎‏نزدیکانش اعم از دوستان دوران جوانی مانند مرحوم آیت‌الله غروی و مرحوم آیت‌الله ‏‎‎‏سیدمحمدصادق لواسانی که من خودم از این بزرگوار شنیدم در نشست‌های صمیمانه‏‎ ‎‏زیادی که این‌ها به همراه عده‌ای دیگر از دوستان با امام (ره) داشته‌اند هیچ گاه جرأت نمی‌کرده‏‎ است که در حضور امام (ره) غیبت و یا از کسی بدگویی کند‬ و یا با اینکه حضرت امام (ره) در‏‎ ‎‏مزاح‌ها و شوخی‌های این جمع شرکت می‌کرده ولی هرگز از محدوده نزاکت و ادب بیرون ‎‏نمی‌رفته است و باز همه دوستان و رفقای صمیمی دوران جوانی متفقند که تهجد و‏‎ ‎‏شب زنده‌داری و زیارت جامعه ایشان حتی در همان دوران جوانی ترک نمی‌شده است.‏‎

امام(ره) نمونه‌ای از ویژگی‌های به ظاهر متضاد بود

‏آن‌ها با وصف حال می‌گویند: ما هیچ گاه ندیدیم که امام (ره) در انظار مردم تسبیح به دست ‎‏بگیرد و مشغول ذکر شود و یا طوری حرف بزند و یا راه برود که نمایانگر زهد و تقدس‏‎ ‎‏باشد. امام (ره) واقعاً اهل معنویت و ریاضت و انجام مستحبات و ترک مکروهات بود اما‏‎ ‎‏بدون ذره‌ای ریا و تظاهر و خودنمایی و همه این فضائل را با آگاهی از مسائل سیاسی و‏‎ ‎‏اجتماعی و با مردم معاشرت کردن درآمیخته بود.

تقوا و تقدس واقعی امام (ره) مانع از آن ‎نمی‌شد که ایشان با قدرت و دقت به جامعه‌اش بیندیشد و مراقب اوضاع سیاسی کشور‏‎ ‎‏باشد بلکه تقدس و گرایش به معنویت باعث می‌شد که امام (ره) آگاهانه‌تر و واقع بینانه‌تر به ‎‏مسائل نگاه کند و با توجه دقیق به تعالیم اسلام و قرآن به راهش ادامه دهد.

ایشان از همان دوران جوانی در کنار خودسازی و تهذیب نفس علاقه شدیدش‏ را به مسائل سیاسی جامعه اظهار کرد و از سن بیست سالگی برای مطلع شدن از‏ مذاکرات مجلس شورای ملی که مرحوم شهید سیدحسن مدرس حضوری مقتدرانه در‏‬ ‏آن داشت و یا مراسم سیاسی دیگر، از قم به تهران می‌رفت و یا در ایام تابستان که در‏‬ ‏تهران بود غالباً در این نوع مراسم و مجالس به طور فعال شرکت می‌کرد؛ در سال‌های بعد ‏نیز ایشان با سیاستمداران انقلابی و روحانی آن زمان مانند مرحوم آیت‌الله کاشانی دائماً‏ ‏در تماس بود. امام (ره) همانند جد بزرگوارش حضرت امیر (ع) بود که «جرج جرداق» در کتاب‏ « الامام صوت العدالة الانسانیة» می‌گوید: علی (ع) در همان حال که یک انسان متعبد و متهجد و‏ مقدس بود، در همان زمان یک رزمنده سلحشور و یک جنگجوی خستگی ناپذیر و‏ ‏بی‌بدیل بود و در حالی که یک عالم بی نظیر و یک عارف بی همتا بود یک سیاستمدار ‏برجسته و زبردست هم بود.

امام (ره) نمونه‌ای از ویژگی‌های به ظاهر متضاد بود

جمع شدن این چهره‌های به ظاهر متضاد در حضرت‏ علی (ع) برای جرداق از آن جهت جالب و مهم است که در تاریخ انسانیت همواره بین ‏این خصایل فرسنگ‌ها فاصله است؛ یعنی انسان‌های راهب و تارک دنیا در عالم مسیحیت‏ ‏دیگر با سیاست و امور سیاسی و اجتماعی جامعه خودشان کوچک‌ترین ارتباطی برقرار ‎ ‏نمی‌کنند و سیاستمداران نیز با دین ارتباطی ندارند؛ حال با توجه به نظر جرج جرداق‏ ‏درباره حضرت علی (ع) باید گفت: امام (ره) خمینی نیز البته در مقیاسی کوچک‌تر جامع بین‌ ‏این ویژگی‌های به ظاهر متضاد بود و به طور خلاصه دو چیز به طور عمده موجب جذابیت‏‬ حضرت امام (ره) شده بود، یکی مراتب بالای علمی ایشان و از آن مهم‌تر برخورداری از جنبه های‏ والای اخلاقی و معنوی بود.‌

با خواندن این صفحات دو واژه «صلابت» و «معنویت» بیش از هر چیز دیگری در ذهنم خودنمایی می‌کند؛ اطرافیان همان فردی که از پاریس تا قم و تهران ساعت‌ها به پای صحبت جوانان و نوجوانان می‌نشیند و با آن‌ها حرف می‌زند، جرئت نمی‌کنند در برابر او سخنی خارج از چارچوب و رفتاری دور از شرع و اخلاق انجام دهند و این صلابت در معنویت را زمانی بیشتر درک می‌کنم که به سراغ همان کتابی می‌روم که اطرافیان در آن از مهر و قهر روح‌الله گفته‌اند:

خیر! وقت نماز است

شهید سپهبد علی صیادشیرازی در خاطره‌ای با اشاره به توجه ویژه امام (ره) به معنویات گفته است: یک‌بار در جمع شورای عالی دفاع در خدمت امام (ره) بودیم؛ ایشان روی صندلی خودشان نشسته بودند و ما نیز دور ایشان به‌صورت نیم‌دایره‌ای نشسته بودیم و وسط صحبت‌های ما بود که ناگهان امام (ره) بلند شدند و به طرف قسمت دیگر اتاق رفتند.

اولین کسی که بعد از این حرکت امام (ره) صحبت کرد آقای هاشمی بود که گفت: «آقا کسالتی عارض شد؟» ولی امام (ره) فرمودند: «خیر وقت نماز است.» و این جمله را با چنان لحن قاطعی فرمودند که من به ذهنم رسید مثل اینکه تابه‌حال اینطور به فکر نماز نبوده‌ام و بعد که به ساعت نگاه کردم، دیدم هنوز چند دقیقه به اذان ظهر باقی مانده است.

امام(ره) نمونه‌ای از ویژگی‌های به ظاهر متضاد بود

فضای اینجا الآن حرام است

زهرا مصطفوی فرزند امام نیز در خاطره‌ای نقل کرده است: امام (ره) در مقابل کوچک‌ترین فعل حرام چنان غضبناک می‌شدند که در مقابل نظام پهلوی، به همان تندی که اغلب شما شنیده‌اید.

ما در اتاق نشسته بودیم و یکی از بستگان یک خانمی بود که آهسته به من گفت: «فلان شخص وقتی که من وارد شدم تواضع نکرد.» یک‌مرتبه دیدم آقا با شدت ناراحتی به ایشان رو کردند و گفتند: «شما نمی‌دانید خدا اینجاست؟ فضای اینجا الآن حرام و نشستن در اینجا الآن حرام است.»

اصلاً به‌قدری منقلب شدند که برای حال‌شان نگران شدم؛ خود آن خانم گفت: «من حرفی نزدم؛ فقط گفتم جلوی من تواضع نکرد.» و امام (ره) پاسخ دادند: «شما بله! شما نمی‌دانید و یادتان می‌رود اما خدا یادش هست که غیبت است؛ این غیبت است.»

به جهنم! نباید از این چیزها بترسند

حجت‌الاسلام رحیمیان نیز در خاطره‌ای نقل کرده است: یکی از سفیران کشورمان در نامه‌ای خطاب به امام (ره) نوشته بود: «در بعضی مجالس که دعوت می‌شویم، مشروبات الکلی وجود دارد و اگر ما نپذیریم و نرویم، حمل بر چیزهای دیگر می‌شود و مشکلاتی در روابط پیش می‌آید.» که حضرت امام (ره) در پاسخ فرمودند: «به جهنم؛ نباید از این چیزها بترسند، نباید بروند؛ دلیلش را هم بگویند تا آن‌ها هم کم کم بفهمند برای چیست.»

امام (ره)، شیر غرّان روز و رهبان شب

مدتی قبل که بیانات رهبر انقلاب در وصف حضرت امام (ره) را می‌خواندم با عنوان «امام (ره)، شیر غرّان روز و رهبان شب» مواجه شده و آن را در گوشه دفترم نوشته بودم و حالا با خواندن این خاطرات این جملات را درک کردم: «کسی مثل امام (ره) بزرگوار ما که یک‌تنه وارد شد و توانست به برکت عزم و اراده راسخ و ایمان و توکل، همه‌ی ملت را بسیج کند و این حرکت عظیم را راه بیندازد، بیش از هر چیز متکی بود به همان جوشش قلبی، معنوی، روحی، توکل، معرفت، عبادت. تا آخر عمر هم این بزرگوار با وجود پیری و ناتوانی و شکستگی، نیمه شب برمی‌خاست، اشک می‌ریخت. ما خبر داشتیم از نزدیکان ایشان که به همه خصوصیات زندگی ایشان واقف بودند، شنیده بودیم، اطلاع داشتیم؛ ایشان نیمه‌های شب برمیخاست، از خدای متعال استمداد می‌کرد - «رهبان اللّیل» - شب با آن حالت، آن وقت روز مثل شیر غرّانی می‌آمد توی میدان‌ها، قدرت‌ها را شکست می‌داد، ضعف‌های ملت را برطرف می‌کرد، اراده‌های همه ما مردم را تقویت می‌کرد و راه می‌انداخت؛ به برکت آن پشتوانه معنوی.

کد خبر 664495

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.