به گزارش خبرنگار ایمنا، طی یادداشتی که سجاد رضایی، مدیر دفتر تخصصی موسیقی شهرداری اصفهان به مناسبت یادمان زادروز استاد «جلیل شهناز» در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:
«سلطان سازهای ایرانی تار است و هیچ سازی بهاندازه تار نمیتواند بیانکننده احساسات درونی و عواطف سودایی مردم ایران باشد. قدمت تار بهدرستی مشخص نیست و هیچ فردی زمان ورود این ساز خوشطنین به موسیقی ایرانی را نمیداند. برخی افراد اختراع آن را به دست ابونصر فارابی دانستهاند و عدهای دیگر تار را تکمیلشده عود و بربط میدانند.
آنچه واضح است این است که سازی به نام تار امروزی تا دوره صفویه وجود نداشته است و در نقاشیها و کتابهای آن دوره اثری از این ساز نیست و بهطور مشخص در دوره قاجار، از ارکان موسیقی ایران شده است، چنانچه در خاطرههای سیاحان و جهانگردان خارجی که در این دوره به ایران سفرکردهاند بارها از این ساز نام برده شده است. در ۱۵۰ سال گذشته در پرتوی خلاقیت و هنرمندی هنرمندان بزرگی که در ایران ظهور کردند، تار با دگرگونی و تکامل بسیار همراه بود و آنگونه بود که تار بهعنوان ساز ملی ایرانیان تثبیت شد.
نام هنرمند بزرگی چون استاد جلیل شهناز در میان این هنرمندان میدرخشد که در اوج قله رفیع تکنوازی و بداههنوازی تار است و نبوغ او نوازندگی این ساز را به چنین مرحلهای از تکامل رساند.
استاد جلیل شهناز در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در یک خانوادهی هنرمند در اصفهان به دنیا آمد. پدر ایشان از هنرمندان برجسته و ممتاز موسیقی اصفهان بودند و علاوه بر سنتور به نواختن سازهایی همچون: تار، سهتار، ویولن، کمانچه و تنبک مهارت داشتند و صدای خوشی نیز داشتند و نوای شیرین سازها و آهنگها همواره در خانه ایشان شنیده میشد و بسیاری از هنرمندان و شیفتگان موسیقی به خانه آنها رفتوآمد داشتند.
در دوران کودکی وجودش بانوای دلنشین موسیقی درآمیخت و سالها قبل از آغاز نوازندگی با گوشهها و ردیفهای موسیقی ایرانی آشنا شد.
استاد شهناز با نواختن تنبک و سهتار وارد دنیای موسیقی شد. در ۱۴ سالگی تارنوازی را آموخت و در مکتب پدر به نواختن تار و فراگیری تکنیکهای نوازندگی این ساز مشغول شد و به دلیل استعداد فراوان، همه فوتوفنها و روشهای مناسب تارنوازی را بهسرعت فراگرفت، بهگونهای که در ۱۷ سالگی نواختن او بسیار دلانگیز و شنیدنی بود. و ازآنپس با تمرینهای شبانهروزی، به نوازندگی خود را غنای بیشتری بخشید و تلاش کرد تا نغمههایش هرروز نسبت به روز گذشته برتری بیشتری پیدا کند.
جلیل جوان در ۱۳۲۷ خورشیدی به تهران رفت و از همان ابتدا با رادیو تهران شروع به همکاری نمود و در بسیاری از برنامههای موسیقی رادیو بهعنوان تکنواز و همنواز شرکت کرد. اوج درخشش جلیل شهناز در همکاری با برنامههای موسیقی «گلها» بود. برنامه گلها در ۱۳۳۴ خورشیدی در رادیو تهران توسط داوود پیرنیا شروع شد و طی چند سال آنچنان درخشید که بهعنوان دوران تجدید حیات موسیقی در تاریخ هنر ایران در یادها ماندگار شد. در این برنامهها استاد شهناز با برترین و مشهورترین خوانندگان و نوازندگان به همکاری پرداخت و آثار بهجامانده از این دوران بخش ممتازی از موسیقی معاصر ایران است. همکاری استاد در برنامه گلها با برترین و مشهورترین نوازندگان، باعث شد آثار بهجامانده از این دوران بهعنوان بخش ممتازی از موسیقی معاصر ایران باشد.
استاد شهناز با وجود اینکه احترام بسیاری برای موسیقی گذشته ایران و شیوه نوازندگی استادان بزرگ قائل بود اما خود به این شیوهها اکتفا نکرد و بهواسطه نبوغ خود هرروز با خلق آثار تازه و شیرین، نوازندگی استادان گذشته را توسعه و تکامل بخشید.
بسیاری از منتقدان بر این باورند که موسیقی ایرانی در فضای بسته زندگی میکند و امکان هر نوع تغییر و تکامل در آن دشوار است، اما استاد شهناز باور داشت که فضای وسیعی برای نوآوری و تکامل در موسیقی ایرانی وجود دارد و از راه ترکیب دستگاهها و آوازها و مرکبنوازی میتوان وسیعترین فضاها را برای آفرینش آثار جدید فراهم ساخت. سر حد اعجاز ساز استاد در بیان آوازها، گوشهها و تحریرها تا آنجا است که، هنگامیکه دستگاهی را از ابتدا تا انتها مینوازد، گویی سرگذشت زندگی انسانها را از کودکی تا واپسین دم حیات بازگو میکند.
پیشدرآمدهای آهنگین او بیانگر صفا و سادگی دوران کودکی و نوجوانی، چهارمضرابهای او بیانگر شیفتگیها و التهابهای جوانی و سرانجام آوازها، نجواها و جملهپردازیهای غیرضربی او از مختصات دوران بزرگسالی و پختگی و تأثیرات این دوره عمر، سخن میگوید.
در نوازندگی شهناز نهایت استادی و هنرمندی اجرا میشوند، همه جملهها در مناسبترین جایگاه خویش قرار دارند و چپ و راستها بهطور کامل حسابشده و حتی یک نت کم یا اضافه در این جملهها دیده نمیشود. مضرابهای او گاهی بسیار شمرده و آرام همچون ناقوس کلیسا خوشطنین و تأملبرانگیز است و گاه تند و ریز و متوالی بودن چپ و راستها شنونده را دچار شگفتی میکند. قطعاتی از نوازندگیهای دوران جوانی یا میانسالی استاد در ابوعطا بهراستی شاهکار تارنوازی شهناز بهشمار میرود.
آشنایی شهناز با آهنگها و ترانههای محلی و آثار فولکلوریک ایران از دیگر مختصات ممتاز هنر وی است و گنجینه بزرگی از ترانههای محلی و تصنیفهای کهن ایران در حافظه شگفتآور او وجود دارد و بخش مهمی از نواختههای وی با الهام گرفتن از این تصنیفها و ترانهها و آهنگها شکل میگیرد.
از جمله آثار تأثیرگذار در تار شهناز، آهنگها و ترانههای اصیل بختیاری است که از موسیقیهای کهن ایران برگرفته و میراث فرهنگی و هنری را نمایندگی میکنند.
استاد به دلیل بنیاد نهادن راه و روشهای بدیعی در تارنوازی، یکی از برجستهترین نوآورانی است که در موسیقی معاصر ایران ظهور پیدا کرده است و همواره برای دیگر تارنوازان چراغ و راهنمای راه بهشمار میآید.
به دلیل پیوستن به رادیو و همکاری شهناز با دیگر استادان در تهیه برنامههای موسیقی بهویژه برنامه گلها، بیشتر آثار استاد در آرشیو رادیو نگهداری میشود که شامل همکاریهای او با خوانندگان بلندآوازه همچنین تکنوازیهای و همنوازیهای او با دیگر نوازندگان بزرگ بوده است.
آن نه روی است که من وصف جمالش دانم / این حدیث از دگری پرس که من حیرانم»
نظر شما