به گزارش خبرنگار ایمنا، بازپسگیری خرمشهر که به دست بعثیها خونینشهر شده بود، بزرگترین آرزوی مردم ایران به خصوص رزمندگان قدیمی بود. جنگ روانی بزرگی در آن زمان راه افتاده بود. صدام گفته بود اگر ایرانیها خرمشهر را پس بگیرند، من کلید بصره را به آنها خواهم داد.
نیروهای تیپ ۱۴ امام حسین (ع) با روحیه بالایی خود را آماده عملیات آزادسازی خرمشهر کردند. رمز عملیات «الیبیتالمقدس» را نیمهشب دهم اردیبهشت سال ۶۱ اعلام کردند. نیروهای تحت فرماندهی حسین خرازی مأموریت داشتند ضمن انتقال سرپل، همراه با یگانهای دیگر قرارگاه فتح، نیروی دشمن در غرب کارون را منهدم و ابتدا خط جاده آسفالت اهواز-خرمشهر را به کمک تیپ یک لشکر ۹۲ از کیلومتر ۸۰ تا ۹۰ تأمین کنند، سپس دستور حرکت خود را در عمق تا عبور از جاده ادامه دهند و مرز بینالمللی را ترمیم کنند. این نیروها همچنین باید آمادگی خود را حفظ میکردند تا بنا به دستور، تک را به سمت رودخانه اروند برای پدافند مناسب و منطقی و مسدود کردن راه پاتک دشمن دهد. رزمندگان تیپ ۱۴ امام حسین در ۱۷ گردان در این عملیات وارد شدند.
سیدمرتضی موسوی، از رزمندگان گردان امام محمدباقر (ع) در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، به بازخوانی نقش رزمندگان لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در نخستین مرحله عملیات «الی بیتالمقدس» پرداخته است، این مرحله تا شانزدهم اردیبهشتماه ادامه یافت.
چند گردان از تیپ امام حسین (ع) زودتر از گردان ما خود را به نزدیکی جاده اهواز خرمشهر و در نزدیکی سه راه حسینیه رسانده بودند. درگیری با دشمن به شدت ادامه داشت اما به لطف خدا و با وجود مقاومت نیروهای بعثی، تیپ امام حسین (ع) موفق به تصرف حدود دو کیلومتر از جاده آسفالت اهواز- خرمشهر شد.
صبح زود همه گردانها خود را به جاده رسانده بودند اما هنوز در محورهای چپ و راست، درگیری با دشمن به شدت ادامه داشت و بعثیها با آوردن تانک روی جاده به مقاومت خود ادامه میدادند. از شدت پیادهروی ۲۳ کیلومتری و درگیری با دشمن، کف پاهای همه ما باد کرده بود.
باور نمیکردم بتوانیم در یک شب خود را به جاده برسانیم! با تصرف این جاده آسفالت بلا استثنا همه بچههای گردان، جانماز و مهرهای خود را از جیبشان درآورده و سجده شکر بهجا آوردند.
سپس نماز صبح خود را خوانده و بچهها در حالی که دعای عهد و زیارت عاشورا را زمزمه میکردند خود را برای پاتک و ضدحمله دشمن آماده میکردند. بچهها به دستور فرماندهان، نسبت به جمعآوری مهماتهای بهجا مانده و سلاحهای دشمن اقدام کردند.
تعدادی از نیروها در درگیری با دشمن به شهادت رسیدند و تعدادی زخمی و منتظر رسیدن آمبولانسهای واحد بهداری و ماشینهای تدارکات بودند. تانکهای چیفتن ارتش، توپهای ۱۰۶ خود را به سرعت به پشت جاده رسانده بودند. لودرها و بلدوزرهای واحد مهندسی جهادسازندگی و سپاه و تعدادی از تانکها و نفربرهای غنیمتی واحد زرهی تیپ امام حسین (ع) بههمراه ماشینهای تدارکات و حتی ماشین تبلیغات که با پخش نوحههای حماسی صادق آهنگران، دل و قلوب همه ما را تسکین و به ما روحیه میدادند، همگی به جلو و خط مقدم آمده بودند.
شور و حال خاصی در بین رزمندگان اسلام بهوجود آمده بود، حاجحسین خرازی و حاجآقا مصطفی ردانیپور، فرماندهان تیپ امام حسین (ع) خود را به جاده اهواز خرمشهر و سه راه حسینیه نزد نیروهای پیاده، رسانده و از نزدیک به هدایت و فرماندهی نیروها مشغول بودند.
نزدیکیهای ظهر با اصرار مرتضی شریعتی من با آمبولانس برای مداوای زخمهای دست راست به عقب و شهرک دارخوئین و سپس به بیمارستانی در اهواز منتقل شدم اما بعد از پانسمان زخمها بلافاصله با یکی از آمبولانسها مجدد به خط مقدم و پشت جاده نزد نیروهای گردان برگشتم!
باوجود داشتن درد و جراحت در دست راست اما من حاضر به رفتن به پشت جبهه و انتقال به اصفهان نشدم! دشمن شش شبانهروز پشت سرهم به پاتکها و ضدحمله سنگین خود برای به عقب راندن رزمندگان اسلام ادامه داد اما همه نیروها جانانه مقاومت و ایستادگی کردند تا مرحله اول تثبیت و یگانها برای مرحله دوم عملیات و عبور از جاده و رفتن به طرف مرز بینالمللی آماده شوند.
به دستور فرماندهان تیپ امام حسین (ع)، گردانهای تازه نفس در خط و پشت جاده مستقر و گردانهای خط شکن مرحله اول عملیات و مخصوصاً گردان امام محمدباقر (ع) به عقب و شهرک دارخوئین منتقل شد تا بعد از تجدید قوا و بازسازی گردان برای مرحله دوم عملیات آماده شوند.
نظر شما