به گزارش خبرنگار ایمنا، بهروز افخمی امروز_یکشنبه بیستم فروردینماه_ در سلسله نشستهای «فیلمخانه» اظهار کرد: کیومرث پوراحمد جز سینماگران محبوب آوینی بود، فیلمسازی پوراحمد و امثال وی سینمای مطلوب و آرزوی آوینی بود، اقدام به پایان زندگی پوراحمد شخصی است و ربطی به مسائل سیاسی ندارد.
وی ادامه داد: گذشته از این که اقدام به پایان زندگی پوراحمد ارتباطی با فیلمسازی به این معنا که فیلمسازی برای او به بنبست رسیده بود ندارد، اما به هرحال وی در فیلمسازی مشکل داشت و با توجه به مدارکی که پیدا شده این اقدام پوراحمد ارتباطی به این مسائل ندارد، هرچند فیلم آخر او، پروندهباز است، بیربط به این مسئله نیست و این معلوم میشود که در ذهن پوراحمد هم استفاده از طناب دار برای پایان به زندگی مطرح بوده است.
به حاشیه رفتن فیلمسازی در سینمای ایران
این کارگردان سینما مطرح کرد: این که فیلمسازی در ایران امروز کار مشکلی شده بنا به دلایلی که همه میدانند، تنها موردی که در فیلمسازی مطرح نیست، خود مسئله فیلمسازی است، افراد به فکر مطرح شدن خود و فتح جشنوارههای اروپایی هستند از طرفی هم افرادی که میخواهند حکومت را سرنگون کنند به فیلمسازان دستور میدهند که حق ندارید فیلم بسازید.
وی افزود: در چنین شرایطی فیلمسازی که عاشق فیلم بوده، معلوم است که چه فشاری را تحمل میکند. پوراحمد حتی بیشتر از من عشق فیلم بود، سیاست و عقاید سیاسیاش در مقابل فیلمسازیاش کماهمیت بود و در اصل خودش را داستانپرداز میدید، همیشه هم گلهمند بود برای فیلمهایی که نتوانسته بسازد.
افخمی خاطرنشان کرد: به طور طبیعی کار فیلم همراه با هیاهو، حسودی و دشمنی است، فیلمسازی که موفق میشود باید آماده این موارد باشد، فردی که وارد عرصه فیلمسازی میشود باید بداند مکانی که قدم برداشته که در آن شهرت و پول است و طبیعی است در چنین مکانهایی کشمکشهایی وجود داشته باشد.
لزوم توجه به حوزه کودکان در فیلمسازی
وی با اشاره به این که، فیلمساز دارای تخصصهای لازم در حوزه فیلمسازی باشد، میداند که برای بزرگسالان فیلم نمیسازد بلکه برای کودکان میسازد، گفت: کودکان بهترین تماشاچیان تمام فیلمها هستند و فیلمسازی که کودکی خودش را فراموش کرده باشد فیلمساز ماندگاری نمیشود، دوران کودکی همهچیز تازگی داشت و میتوانستیم از همه چیز تأثیر بگیریم، ممکن است فیلمی را به حدی جدی بگیرند که روی زندگی آنها تاثییر بگذارد.
این کارگردان سینما تصریح کرد: فیلمهای پوراحمد بیشتر با بازیگران نوجوان و خردسال ساخته میشد و سعی میکرد داستانهای کودکی خودش را مطرح کند، از این نظر هم فیلمساز واقعی بود، از اصفهان انتظار میرود که پوراحمدهای دیگر و بهتر از پوراحمد، فیلمسازهایی ظهور کنند که بتوانند از همه این هیاهوهایی که فیلمسازی را سختکرده بربیایند و فیلمهایی با رنگ و بوی ایرانی تولید کنند.
وی با اشاره به این که آوینی طلبه نبود دانشجوی هنر بود و در ناف روشنفکری تهران آن زمان بود، ادامه داد: از راهی طی شده صحبت میکرد و تا ته ابتذال مدرن پر مدعا رفته بود و نتیجه را زندگیهای از هم پاشیده و انسانهایی که تحت نظر روانشناسان هستند دیده بود، از عمق غوطه خوردن در وضعیت پوچی آمده بود اما این به آن معنا نیست که آن زمان هم مثلاً نماز نمیخواند ضمن این که کارهای دیگری هم از او برمیآمد، آدمی بود با روحیات شاعرانه و عارفانه که امام خمینی (ره) را تا نیمههای دهه ۵۰ نمیشناخت و این شناخت را از طریق فرهاد مهراد پیدا کرد و با نوارهای کاست سخنرانیهای امام خمینی (ره) که از نجف میآمد؛ آشنا شد.
افخمی افزود: در روزگاری که بیاحترامیها به مردم مذهبی بود و شاید وقیح هم بود افرادی بودند که میفهمیدند یک چیزی غلط است و آدمیزاد نمیتواند به گونهای زندگی کند که تبلیغ میکنند، سیدمرتضی آوینی فردی بود که اگر امروز زندگی میکرد باید در بین گروههای بیدین طبقه متوسطی که امروز این تظاهرات را راه انداختند پیدا میکردیم، آوینی را بیشتر به نام روایت فتح میشناسیم، نگاه آوینی در کارها اصلاً به سمت آدمها نبود.
متد آوینی پدیدارشناسی بود
وی خاطرنشان کرد: آوینی در دانشکده هنرهای زیبا جایی تحصیل میکرد و زندگی میکرد که افتخار آدمها سنتگریزی و چهارچوب شکنی بود بنابراین با این موضوع آشنا بود، این جنبههای خوبی هم دارد، شما هرکاری انجام دهید باید یاد بگیرید که از هیچ قاعده از پیشتعیین شدهای نباید طبعیت کنید، کار هنری اگر قرار است واقعی باشد نباید تقلیدی باشد، وقتی در کار هنر هستیم باید این آگاهی را از پیش داشته باشیم که در این کار هیچ قاعدهای نداریم و خودمان باید به وجود بیاوریم بنابراین موضوع را باید به خوبی بشناسیم، جهتگیری باید به سوی خود اشیا باشد و پدیده را همانطور که بر شما ظاهر میشود درک کنید.
این کارگردان سینما: آوینی در روایت فتح، پیش از آن در حقیقت و قبل از آن در خانگزیدهها، سعی میکرد به دل ماجرا برود و ببیند چه خبر است، متد آوینی پدیدارشناسی بود یا به گفته خودش اشراق به آن معنی که ببینید عالم به شما چه میگوید نه این که شما خیال میکنید چه میگوید، کشف شیوههای تازه برای فیلمسازی را میبینیم به این دلیل که روشش برای فیلمسازی اشراقی بود.
وی با اشاره به این که آوینی تحت تأثیر فیلم خانه سیاه فروغ فرخزاد قرار گرفت، افزود: این فیلم ترکیبی است از تصاویر رئال و بیرحم درباره جزامیان و گفتار بسیار شاعرانه که باصدای فروع فرخزاد اجرا شده، این شیوههای که فرخزاد کشف کرد و بسیار هم موفق بود روی آوینی تأثیر گذاشته است، این تاثیرپذیری نقطه قوت آوینی است، این که آوینی به اشیا نگاه میکرد تأثیری از خانه سیاه هم دارد.
افخمی خاطرنشان کرد: کفگیر سینمای سیاهنما به ته دیگ خورده و مدتی است که دستمالی شده و مندرس به نظر میرسد، در یک دوران گذار هستیم که ممکن است همه متوجه آن نباشند، احتمالاً فیلمسازهای ایدئولوژیک قبول ندارند و به همین دلیل نمیتوانند حرکت بعدی را هم به وجود آورند، فیلمساز باید ادراک غیر عقلی همراه با شعور داشته باشد که بفهمد در یک دوران گذار قرار داریم.
وی ادامه داد: بازارها و شیوههای جدید فیلمسازی بهوجود میآید و سینماهای بزرگ برمیگردد و عرصه ساخت فیلمهای طولانی بهوجود میآید، ضمن این که ابتذال و بیارزشترین تولیدات محصولات صوتی و تصویری هم گسترش پیدا میکند، این ممکن است خیلیها را عصبانی کند و غافل شوند از اتفاقات خوبی که تکنولوژی بهوجود میآورد، تشخیص و حدث این که در آینده فیلمسازی ایران چه اتفاقی میافتد مشخص نیست.
وی تصریح کرد: فیلمسازی برای من در ایران شاید دیگر مناسب نباشد اما نمیتوانم این نسخه را برای همه بپیچم، کمک کنم به فیلمسازهای جوان تا در ایران فیلمشان تهیه شود، این که بگوییم در سینمای امروز ایران هیچ اثری از آوینی نمانده یک نگاه ایدئولوژیک است، خیلی از فیلمسازان امروز ممکن است نگاههای جدیدی داشته باشند که مطابق و راهگشای سینمای آینده باشد که هنوز شناخته نشدهاند.
نظر شما