امالبنین علیاصغری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: با روی کار آمدن آقامحمدخان قاجار و تشکیل حکومت واحد مرکزی قدرتمند، ایران وارد مرحله جدیدی از حیات سیاسی و اجتماعی خود شد و این دوران با بر تخت نشستن فتحعلی شاه به گونهای متفاوت ادامه یافت.
وی افزود: همزمان با ایجاد تغییراتی در ارتش و تشکیل نظام جدید، تجددطلبی در تبریز تنها در اندیشه باقی نماند، بلکه گستره آن به شهر و شهرسازی کشیده شد و چهره شهر تا حدی دگرگون و این تغییرات تبدیل به الگویی برای اقدامات مشابه در تهران و سپس بعضی از شهرهای ایران شد.
این کارشناس شهرسازی خاطرنشان کرد: نحوه برخورد با مسئله شهر و شهرسازی با مباحث معمول درباره شهرسازی معاصر تفاوتهایی دارد، اگر در صدد بررسی نمودهای کالبدی تفکرات و نگرشهای معاصر شهرسازی هستیم، باید به دنبال بر شمردن و بازخوانی ریشهها و تقریر واقعیتهای مبتلا به جهانی باشیم که چنین برآیند و محصولاتی را به ما معرفی کرده است.
علیاصغری تصریح کرد: عناصر مدرن متعدد و فضاهای بینظیری وجود دارد که منجر به پایان عناصر سنتی زندگی میشود در حالی که عناصر سنتی و اجزای مربوط به آن در همه جا حضور دارد و در تعامل با دنیای مدرن به حیات خود ادامه میدهند.
وی تاکید کرد: شهرسازی اواسط قرن بیستم با تأثیر از فلسفه، تحولات و دگرگونیهای بنیادین به خود دیده است و شهرسازان و طراحان همواره تلاش کردهاند با کمک گرفتن از فلسفه و پرداختن به مباحث نظری به رهیافتهای کاربردی دست یابند.
این کارشناس شهرسازی گفت: لازم است دلایل شکلگیری بحران و شکست اندیشه مربوط به شهر در دوران پس از مدرن بررسی شود تا با استفاده از این زیربنا، تغییرات معناشناختی در اندیشههای شهرسازی در چارچوبی تطبیقی میان شهر و فلسفه روشن شود.
نظر شما