به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی که محمدرضا بکرانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر دفاع مقدس در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده است: «تبسم در صورت و عشق به مردم کرد، چنان دم مسیحایی بود که کتیبه دوستی بین اقوام کرد و نیروهای انقلاب را فرهادوار همچون بیستونی در صفحه دلها حکاکی کرده بود، از این رو مردم با صفای غرب میهن اسلامی به او لقب مسیح کردستان داده بودند. آری بروجردی باران عشقی بود بر مردمی که غیرت و مردانگی را بزرگترین میراث بهجای مانده خود میدانند.
هنوز چند صفحهای از تاریخ انقلاب اسلامی ایران ورق نخورده بود که محمد بروجردی حضورش را در غرب کشور جهت هزیمت تجزیهطلبان گروهکهای کومله و دمکرات ضروری احساس کرد، نظامی دوره دیده در اردوگاههای جنبش امل سوریه که در ابتدای ورود امام خمینی (ره) با همراهی محسن رضایی و با توصیه شهید عراقی و تدبیر شهید بهشتی مسئولیت حفاظت از بیت رهبر انقلاب را بر عهده داشت تا ضمن حفاظت از بیت امام (ره) از دخالت مجاهدین خلق و بهرهبرداری سیاسی آن سازمان از انقلاب جلوگیری کند.
بروجردی از بنیانگذاران سپاه پاسداران بود و با وجود اینکه امکان حضورش در رأس سپاه پاسداران دور از ذهن نبود، حضورش در غرب کشور را در میان مهماننوازترین قوم ایرانی ترجیح داد.
مردم غرب میهن اسلامی از این سپاهی خوشخلق و مردمدار که لحظهای تبسم از رخش رنگ نمیباخت، مردانه استقبال کردند. او لحظهای از ثانیههای عمرش در غرب کشور را به چیزی غیر از خدمتگذاری در ابعاد نظامی، عمرانی و فرهنگی به مردم ستم کشیده از جور ظلم حکومت طاغوت و گروهکهای کومله و دمکرات، اختصاص نمیداد و یکسره سحاب رحمتی بود که بر خلق مظلوم کرد میبارید و این کردستان بود که پرچم ایران زمین را بر فراز قلههایش به اهتزاز در میآورد تا امانتداری هزاران ساله خود را در قبال مرزداری به رخ جهانیان بکشد و دماغ بدخواهان و تجزیهطلبان را به خاک ذلت بمالد.
مسیح کردستان به یکباره مسیح نشد و دم مسیحایی پیدا نکرد. بارقههای فرماندهی او به زمانی بر میگردد که محمد تجربه و رنج یتیمی و تکیه بر مادر را در کودکی چشیده بود، به سختی کار در کودکی در کارگاه لحافدوزی یا نمازهای دوران جوانیاش در مسجد محله یا حضور در کلاس درس مدرسه دینی آیتالله مجتهدیتهرانی و همین طور سختی مبارزات سیاسی وی قبل از پیروزی انقلاب و پخش نوار و اعلامیه در کنار شهیدان مهدی عراقی و آیتالله بهشتی و شاید ماجرای زن کردی که موقع وضع حملش بود و از ترس اشرار امکان انتقالش به بیمارستان نبود و این محمد بروجردی بود که راه را برای انتقال آن زن و شوهر از میان کفتاران وحشت باز کرد و همه این اتفاقات از او مسیحی ساخت که با دم خود اخلاق اسلامی را زنده کرد و خلقی را واله و شیدای خود گرداند.
در وصف شهید بروجردی باید به سخن رهبر انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) اشاره کرد، آنجا که درباره این شهید فرمودند: «چهره شهید بروجردی را بازسازی کنید، آن صورت نجیب و سالم، آن آدم کمحرف، پرکار و مؤمن را درست نشان بدهید.»
شهید همت، سردار خیبر و یادگار حماسه جزیره مجنون نیز در وصف شهید بروجردی در یک جمله گفت: «محمد بروجردی شناخته نشد» و صیاد دلها نیز در وصف شهید بروجردی گفت: «وقتی آن را شناختم، با خود گفتم این همان شخصی است که من برای همکاری و هماهنگی برای منطقه به او نیاز دارم.»
تشکیل گروه پیشمرگان کرد مسلمان توسط شهید محمد بروجردی، نقطهعطفی بود که بروجردی را درشکست محاصره سنندج، پاوه، سقز و مریوان یاری میداد و دستهای آلوده تجزیهطلبان را از منطقه غرب کشور دور میساخت.
همسر با وفای شهید بروجردی نیز درباره او گفته است: «یک دل سیر او را ندیدیم، از این شهر به آن شهر، در یک عملیات پایش شکست، با خودم گفتم، حداقل یک دل سیر او را میبینیم، اما چه فایده، دوستانش را دعوت میکرد به خانه و مرتب جلسه میگذاشت و من هم در آشپزخانه بودم و ساعتها به در دیوار نگاه میکردم، با این وجود وقتی از این یار با وفای شهید پرسیدند: چی میخواستی از زندگی؟ گفت هیچی؛ پرسیدند به چی رسیدی، گفت به همه چی!»
خود شهید بروجردی هم در فرازی از وصیتش به دوری از زن و فرزندان اشاره کرده و آورده است که: «من کوتاهی کردم و نتوانستم به شما برای مسئولیتی که داشتم رسیدگی کنم، کلاً شما و پدر و مادرت مرا ببخشید، هیچ وقت از ذهن من دور نبودید.»
سرانجام مسیح کردستان یکم خرداد ماه سال ۱۳۶۲ بر اثر برخورد با میدان مین آسمانی شد و چشمهایی در انتظار هستند تا محمد بروجردی در دوران رجعت به همراه حضرت مهدی (عج) بازگردد و پرچم حکومت الهی را در تمامی گیتی به اهتزاز در بیاورند.»
نظر شما