به گزارش خبرنگار ایمنا، علیرضا ایرندگانی؛ سرپرست اورژانس پیش بیمارستانی و مدیر حوادث دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر، از گزیدگی شش نفر توسط عروس دریایی در چابهار خبر داد و اظهار کرد: پس از رسیدن بر بالین مصدومان علائمی مانند درد زیاد و تغییر رنگ پوست مشاهده شد و پس از انجام اقدامات درمانی اولیه دو نفر در محل تحت درمان قرار گرفتند و چهار نفر دیگر جهت اقدامات تخصصی به بیمارستان امام علی (ع) چابهار منتقل شدند.
وی افزود: هر سال با نزدیک شدن به ایام نوروز و روزهای ابتدایی سال، در سواحل مکران شاهد نزدیک شدن عروسهای دریایی به سواحل هستیم، این عروسهای دریایی به قدری به ساحل نزدیک میشوند که به شناگران رسیده و اقدام به گزیدن افرادی که داخل آب هستند میکنند.
سرپرست اورژانس پیش بیمارستانی و مدیر حوادث دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر تصریح کرد: این گزیدگیها چنان دردناک و خطرناک است که میتواند باعث ایجاد مشکلات تنفسی شود و فرد را راهی بیمارستان کند. بهتر است افراد در ایام نوروز در سواحل دریا از مناطق مشخص شده برای شنا خارج نشوند و در سواحل دیگر شنا نکنند.
دستگیری قاتل مسلح
سردار دوستعلی جلیلیان؛ فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان، اظهار کرد: در پی وقوع یک فقره قتل مسلحانه در یکی از روستاهای شهرستان سرباز، موضوع به صورت ویژه در دستور کار مأموران پلیس قرار گرفت.
وی افزود: با توجه به اهمیت موضوع، کارآگاهان پلیس آگاهی با انجام اقدامات اطلاعاتی و تخصصی قاتل را کمتر از ۴۸ ساعت در یکی از روستاهای اطراف شهرستان سرباز شناسایی و با هماهنگی مرجع قضائی در یک عملیات غافلگیرانه در مخفیگاهش دستگیر کردند.
فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان با اشاره به کشف یک قبضه سلاح کمری از مخفیگاه قاتل فراری، خاطرنشان کرد: متهم در تحقیقات پلیس به صراحت به بزه ارتکابی اعتراف کرد و پس از تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضائی شد.
ماجرای زنده به گور کردن شریک
مدتها بود که جوان ۳۰ ساله میان بستگان و دوستانش چنین وانمود میکرد که با نیروهای نظامی و امنیتی روابط تنگاتنگی دارد و امور محرمانه مربوط به این نیروها را انجام میدهد. او که در زمینه پیمانکاری حمل و نقل درون شهری فعالیت داشت و گاهی کارکنان یکی از مراکز نظامی در مشهد از خدمات خودرویی وی به عنوان تاکسی شهری استفاده میکردند، به گونهای رفتار میکرد تا دیگران او را یکی از کارکنان نیروهای امنیتی قلمداد کنند.
این مرد جوان که فروشگاه لوازم آرایشی زنانه دارد و با مشاهده درآمد زیاد در امور ساخت و ساز، به فعالیتهای ساختمانی روی آورده بود، با سوءاستفاده از همین ارتباطهای قلابی، خود را مردی بانفوذ و متمول در میان اطرافیانش جا زده بود که میتواند هر کاری را انجام بدهد.
در این میان برخی از بستگان و آشنایان علی (مرد ۳۰ ساله) هم فریب ادعاهای او را میخوردند و با مشاهده ساختمانی که در بولوار صبا در دست ساخت داشت، سعی میکردند بیشتر به او نزدیک شوند تا در زمینه ساخت و ساز سرمایهگذاری کنند. محمد هم که از جمله همین افراد بود، با او به شراکت پرداخت و بنا به ادعای خودش پنج کیلوگرم زعفران را در اختیار علی گذاشت تا با فروش آنها، سرمایهاش را در ساخت و ساز افزایش دهد، چراکه ۱۵۰ میلیون تومان برای خرید آهنآلات هزینه کرده بودند.
او که خود یک کارگر بود و در پروژههای ساختمانی کار میکرد، قصد داشت با این سرمایهگذاری به نان و نوایی برسد، اما از سوی دیگر علی نقشه شومی را برای شریک مالیاش میکشید. او برای اینکه پولهای شریکش را بالا بکشد در یک تصمیم وحشتناک نقشه قتل او را طراحی کرد. علی با این هدف شوم سوار خودرو شد و به طرف روستای ده غیبی رفت تا با دوست قدیمیاش دیدار کند.
او در این دیدار به دوستش گفت: قرار است چند نفر از عوامل نظامی به طور محرمانه به مشهد بیایند اما نمیخواهند از مهمانسرا استفاده کنند، به همین دلیل نزد تو آمدم تا خانه ویلاییات را به مدت یک هفته و آن هم به مبلغ سه میلیون تومان اجاره کنم، اما باید این تختها و لوازم را از اتاق خواب جمع کنید چراکه آنها روی زمین میخوابند و از این تجملات بیزار هستند.
بعد از این گفتوگوهای دوستانه، بلافاصله مبلغ سه میلیون تومان به حساب صاحبخانه واریز شد و بدین ترتیب کلیدهای ویلا در اختیار علی قرار گرفت. او شبانه با بیل و کلنگ به منزل ویلایی رفت و گودالی حدود پنج متر را داخل اتاق خواب حفر کرد تا بخشی از نقشه خود را کامل کرده باشد.
هنگامی که همه مقدمات برای اجرای نقشه شوم فراهم شد، او روز پنجشنبه به سراغ شریکش رفت و ادعا کرد برای خرید آهنآلات ارزان قیمت در روستای ده غیبی به ۵۰ میلیون تومان پول نیاز دارد تا هرچه سریعتر امور مربوط به ساخت ساختمان را ادامه دهند. مرد ۴۰ ساله هم بدون تأمل، ۵۰ میلیون از حساب بانکیاش بیرون کشید و در اختیار شریکش گذاشت.
حالا دیگر جوان ۳۰ ساله به مرحله آخر اجرای نقشه ترسناک خود رسیده بود که شب جمعه دوباره با محمد قرار گذاشت تا با هم برای خرید آهن به روستای ده غیبی بروند. او شریکش را سوار خودرو کرد و دقایقی بعد در ویلایی که اجاره کرده بود، کنار هم نشستند و منتظر فروشندهای ماندند که دوست علی بود اما هر بار که محمد درباره تأخیر فروشنده سوال میکرد، با پاسخ هرکجا باشد الان میرسد، روبهرو میشد.
ساعتی بعد علی چند قرص مخدردار را به عنوان قرص آرامبخش به شریکش خوراند و سپس بطری مشروب را بیرون آورد. او شریک ۴۰ سالهاش را تشویق کرد تا در کنارش چند پیک از مشروب را سر بکشد. این در حالی بود که مرد ۴۰ ساله از نقشه وحشتناک شریکش اطلاعی نداشت و نمیدانست تا چند دقیقه دیگر قرار است با مصرف قرصها و مشروبات جان خود را از دست بدهد.
طولی نکشید که با مصرف مقداری از مشروبات الکلی، محمد از حال طبیعی خارج شد و حالت تهوع عجیبی به وی دست داد. مرد ۴۰ ساله سراسیمه خود را به سرویس بهداشتی رساند و هر لحظه حالش رو به وخامت میگذاشت. علی هم با تصور اینکه ترفندش کارساز نبوده است، ناگهان چاقو و تبر را برداشت و از پشت سر به شریکش نزدیک شد.
وی که خودش هم حال طبیعی نداشت، ضرباتی بر پیکر شریکش وارد کرد اما این ضربات کاری نبود. در این میان محمد که متوجه ماجرا شده بود، وحشتزده به طرف اتاق خواب گریخت و در حالی که خونش روی دیوار میپاشید در اتاق را بست، اما با دیدن گودالی که به عنوان گور او حفر شده بود، دیگر امیدی به زندگی نداشت.
علی هم با خشم در اتاق را میکوبید که ناگهان صدای آژیر خودروی پلیس در آن محل پیچید. افسران گشت انتظامی پاسگاه ده غیبی مشغول گشتزنی بودند و با به صدا درآوردن آژیر خودرو، قصد داشتند به اهالی اطمینان بدهند که آنها مشغول انجام وظیفه هستند، اما علی با شنیدن صدای آژیر چنین تصور کرد که پلیس متوجه نقشه شوم او برای قتل شریکش شده است و هم اکنون منزل ویلایی را به محاصره درمیآورد.
اینگونه بود که چاقو و تبر را انداخت و هراسان و سراسیمه از ویلا خارج شد و از محل گریخت. دقایقی بعد محمد که دید دیگر کسی به در اتاق ضربه نمیزند وحشتزده، گوش خود را روی در گذاشت، اما همه جا آرام بود و صدایی نمیشنید؛ بدین ترتیب به آرامی در اتاق را گشود اما درهای ویلا باز بود و از شریکش اثری نبود.
او که فکر نمیکرد به همین راحتی از چنگ مرگ گریخته باشد، هراسان خود را به منزل یکی از بستگانش رساند که با علی آشنایی داشت و ماجرا را برایش بازگو کرد. صبح روز بعد آنها با سروان حسنی (رئیس پاسگاه انتظامی دهغیبی) تماس گرفتند و ماجرای جنایت نیمه تمام را شرح دادند.
رئیس پاسگاه هم که یقین داشت نیروهای گشت در آن ساعات مورد ادعای شاکی در محل مذکور حضور داشتند، بلافاصله مراتب را به قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) اطلاع داد و سپس با کسب دستورهای قضائی به همراه گروهی از عوامل تحت امر، عازم ویلای مذکور شد.
در همین حال بود که صاحب ویلا هم با دیدن خودروهای پلیس از راه رسید تا دلیل حضور آنها در ویلا را بداند. او وقتی ماجرا را فهمید، گفت: من ویلا را به مدت یک هفته و به مبلغ سه میلیون تومان به یکی از دوستانم اجاره دادم که قرار بود عوامل نظامی به صورت محرمانه در این مکان مستقر شوند اما امروز صبح او کلید منزل را به من داد و گفت که ویلا تخلیه شده است.
شلیک مرگبار در جشن عروسی زوج جوان
جواد دهقان؛ رئیس دادگستری شهرستان ریگان، اظهار کرد: شامگاه گذشته پس از دریافت گزارشی مبنی بر تیراندازی منجر به قتل در شهر گنبکی، بلافاصله موضوع در دستور کار قرار گرفت و با حضور به جانشینی از بازپرس در صحنه جرم، مراحل کشف جرم و تحقیق آغاز شد.
وی با بیان اینکه در این مراسم یک انسان بیگناه کشته شده، افزود: با پیگیریهای قضائی و اقدام به موقع ضابطین قضائی، متهم ظرف کمتر از ۲۴ ساعت بازداشت، تحویل مرجع قضائی و پس از تفهیم اتهام با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.
رئیس دادگستری شهرستان ریگان تصریح کرد: علیرغم برخورد با مجرمانی که در مراسم اقدام به تیراندازی میکنند باز شاهد این اقدام نابجا در شهر گنبکی بودیم که منجر به قتل یک نفر شد و در اسرع وقت با داماد و مسببان این امر با قاطعیت برخورد لازم صورت خواهد پذیرفت تا دیگر شاهد چنین اقداماتی نباشیم.
نظر شما