چگونه باید با افراد درگیر با اختلال‌های روانی رفتار کنیم؟

افراد درگیر با اختلالات روانی از قضاوت‌ها و تصورهای نادرست سایر افراد نسبت به خود آگاه هستند، این موضوع از بزرگ‌ترین چالش‌های زندگی آن‌ها به شمار می‌رود. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی که طیف وسیعی از اقشار را شامل می‌شوند، از این امر مستثنی نیستند و هر لحظه در برابر هجمه قضاوت‌ها قرار می‌گیرند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، تمام افراد در برهه‌ای از زمان انرژی بیشتر و در برهه‌ای دیگر، انرژی کمتری دارند و گاه غمگین و گاهی خوشحال هستند، اما در این بین افرادی نوسانات شدید خلقی را تجربه می‌کنند و بی‌ثباتی خلق‌وخوی آن‌ها برای روزها، هفته‌ها و حتی ماه‌ها ادامه دارد.

براساس نظر متخصصان، اختلال دوقطبی نهان در افراد در پی علل متفاوتی از جمله ژنتیک، رفتار اطرافیان، تنش‌ها، استرس‌ها و فشارهای روانی بیش از حد فعال می‌شود و تأثیر خود را بر همه جوانب زندگی آشکار می‌کند.، افراد مبتلا به این اختلال در معرض قضاوت‌های متعدد و پی‌درپی سایر افراد قرار دارند و این رفتارها در صورت تداوم می‌تواند منجر به بروز علائمی شدیدتر در آن‌ها شود.

به اعتقاد کارشناسان و روانشناسان، این اختلال در عصر کنونی و به ویژه در کشورهای جهان سوم، میزان شیوع بالایی دارد و طبق آمار مؤسسه ملی سلامت روان، حدود ۲.۸ درصد از بزرگسالان به آن مبتلا هستند. رفتار افراد مبتلا به این بیماری به دو عامل شیدایی و افسردگی بستگی دارد و در صورت بروز هر یک از آن‌ها شاهد رفتارهای متفاوتی خواهید بود و در صورت بروز عوامل شیدایی، میزان انرژی به‌شدت بالا است و فرد در حالت سرخوشی به سر می‌برد؛ البته میزان تأثیر و شدت این عوامل در افراد مختلف متفاوت است، اما در دوره افسردگی، فرد با سطح انرژی پایین و شرایطی مشابه با افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کند که شرایط بروز افکار خودکشی را نیز فراهم می‌کند.

همچنین کارشناسان اعتقاد دارند طول عمر بیماران دوقطبی در صورت درمان و مدیریت نشدن علائم، می‌تواند به‌شدت کاهش یابد، طبق مطالعات علمی ثابت شده است که طول عمر افراد دارای اختلالات روانی و ذهنی، بین هفت تا ۱۰ سال کاهش می‌یابد. به‌طورمیانگین طول عمر بیماران دوقطبی ۶۷ سال است که حدود هشت تا ۱۲ سال کمتر از افراد عادی و خطر مرگ در این افراد ۲.۶ برابر بیشتر از مردم عادی است، البته اگر اختلال دوقطبی در سنین جوانی تشخیص داده و برای درمان آن اقدام شود، این میانگین افزایش خواهد یافت. همچنین داشتن آگاهی از اختلالات روانی به ویژه اختلال دوقطبی در راستای بهبود روابط افراد تأثیرگذار است.

من مبتلا به اختلال دوقطبی هستم

یک فرد درگیر با اختلال دوقطبی، درباره علائم و حالات روحی روانی خود به خبرنگار ایمنا، می‌گوید: بسیاری از افراد درک و قضاوت نادرستی از اختلال دوقطبی و فرد درگیر با آن دارند. تصور بیشتر افراد جامعه از فرد درگیر با اختلال دوقطبی، داشتن دو شخصیت مجزا و متفاوت است.

وی می‌افزاید: افراد درگیر با اختلالات دوقطبی، در یک برهه زمانی بسیار پرانرژی و شاد و در برهه‌ای دیگر دارای حالاتی مشابه با افسردگی هستند؛ در دوران افسردگی حالت‌هایی از غم، استرس، بی‌حوصلگی، نداشتن تمرکز به سراغ فرد می‌آید که بیشتر اوقات بدون دلیل است.

این جوان ادامه می‌دهد: انرژی فرد در زمان افسردگی به پایین‌ترین میزان خود و در زمان شیدایی به بالاترین میزان خود می‌رسد؛ در زمان شیدایی صحبت کردن بیشتر، سریع‌تر و با اشتیاق‌تر می‌شود و گاهی نیز گرفتن تصمیم ساده به نظر می‌رسد، اما در دوران افسردگی تصمیم‌گیری برای فرد بسیار دشوار است.

وی با بیان اینکه بزرگترین کمک اطرافیان به فرد درگیر با اختلال دوقطبی درک کردن شرایط و حالات روحی او است، تصریح می‌کند: حتی گاهی در دوران افسردگی افکار خودکشی به ذهن فرد مبتلا به این اختلال رجوع می‌کند و به همین دلیل این افراد نیازمند توجه و مراقبت هستند.

این فرد درگیر با اختلال دوقطبی ادامه می‌دهد: گاهی برخی افراد از اطلاع داشتن از اختلال روانی فرد، سوءاستفاده می‌کنند و گاهی نیز به عنوان اهرمی برای فشار، تمسخر، سرکوب و تضعیف فرد مورد استفاده قرار می‌گیرد.

لزوم داشتن صداقت و صراحت در بیان علائم و وضعیت روحی

احسان کاظمی، روانشناس اجتماعی و روان‌درمانگر در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، پیرامون تأثیر ابتلاء به اختلال دوقطبی بر روابط بین فردی، اظهار می‌کند: این تأثیر ممکن است به وضوح در نزدیک‌ترین روابط از جمله رابطه با اعضای خانواده و شرکای عاشقانه بروز یابد.

وی با بیان اینکه به منظور مدیریت کردن یک رابطه که یک یا هر دوی طرفین آن درگیر اختلال دوقطبی هستند صداقت همیشه می‌تواند کمک‌کننده باشد، می‌افزاید: داشتن صراحت در بیان وضعیت روحی می‌تواند به شریک درگیر زندگی کمک کند تا علائم فرد را بهتر درک و از او حمایت کند.

این روانشناس اجتماعی با اشاره به علائمی که فرد دوم رابطه باید از آن‌ها باخبر باشد، تصریح می‌کند: به منظور پایداری رابطه و افزایش میزان درک افراد حاضر در یک رابطه، بیان مدت زمان درگیری با اختلال دوقطبی، میزان و نوع تأثیر دوره‌های افسردگی و شیدایی بر فرد، رویکردهای درمانی از جمله داروهای مصرفی و استراتژی‌های مقابله‌ای و اقدامات مؤثری که از سمت شریک رابطه می‌تواند صورت گیرد، تأثیرگذار است.

وی با بیان اینکه تمام افراد جامعه از اختلال دوقطبی مواردی شنیده‌اند، اما این موضوع به معنای داشتن توان تشخیص این اختلال در افراد نیست، ادامه می‌دهد: داشتن تصویر نادرست یا منفی از این اختلال و افراد درگیر با آن، می‌تواند بسیار ناراحت‌کننده باشد.

احتمال درگیری افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، با چه اختلالات دیگری وجود دارد؟

کاظمی با بیان اینکه افراد درگیر با اختلال دوقطبی باید در درمان خود مشارکت داشته باشند و در صورتی که از نحوه درمان رضایت ندارند، آن را به درمان‌گر خود اطلاع دهند، می‌گوید: افراد مبتلا به اختلال دوقطبی به احتمال زیاد با سایر اختلالات از جمله اضطراب، اختلال نقص توجه یا بیش‌فعالی (ADHD)، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلالات مصرف مواد یا تشخیص دوگانه، درگیر هستند.

وی اضافه می‌کند: بیشتر اوقات حافظه فرد درگیر با اختلال دوقطبی در طول دوره شیدایی مختل می‌شود و افراد توان به خاطر آوردن خاطرات آن دوره را ندارند؛ بنابراین تشخیص صحیح افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، برای ارائه دهندگان مراقبت‌های بهداشتی می‌تواند کمی دشوار باشد.

این روان‌درمانگر با بیان اینکه اختلال دوقطبی می‌تواند به اشتباه اختلال شخصیت مرزی (BPD) تشخیص داده شود، اظهار می‌کند: افراد مبتلا به اختلال دوقطبی که یک دوره شیدایی شدید همراه با توهم را تجربه می‌کنند که ممکن است به اشتباه اسکیزوفرنی تشخیص داده شوند.

فرسودگی حامیان افراد دارای اختلالات روانی

وی می‌افزاید: با توجه به امکان تشخیص اشتباه اختلال دوقطبی، داشتن صداقت هنگام بیان علائم و درنظرگرفتن همه جزئیات و تجربیات ضروری است؛ همچنین ارائه جزئیات بیشتر از سلامت روان و سابقه روانی فرد توسط یکی از نزدیکان وی، می‌تواند در تشخیص و درمان این اختلال کمک‌کننده باشد.

کاظمی با تاکید بر اینکه وقتی یکی از عزیزان مبتلا به اختلال دوقطبی است، مراقب خود باشید، تصریح می‌کند: هنگامی که افراد از فردی مبتلا به بیماری روانی حمایت می‌کنند، نادیده گرفتن نیازهای خود آسان است، اما اگر از خود مراقبت نکنند، در معرض خطر فرسودگی قرار می‌گیرند.

وی ادامه می‌دهد: هنگامی که افراد مراقبت‌کننده از افراد درگیر با اختلالت روانی از نظر عاطفی و جسمی مراقب خود باشند، با استرس کمتر و حال بهتری از عزیزان خود مراقبت می‌کنند و انرژی لازم برای حمایت از آنها در راستای بهبودی را دارند.

این روانشناس اجتماعی خاطرنشان می‌کند: حمایت از عزیزان ممکن است مستلزم ایجاد تغییراتی در زندگی باشد، اما افراد باید اطمینان حاصل کنند که اهداف و اولویت‌های خود را کنار نگذارند و از دوستی‌ها، روابط و فعالیت‌هایی که منجر به شادی آنها می‌شود، دست نکشند.‌

کد خبر 648791

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.